کتاب آغاز نغمه ها

کتاب الکترونیکی «آغاز نغمه‌ها» نوشتهٔ حمید دادگری و با ویراستاری المام لعل‌فام، مجموعه‌ای از سروده‌های شاعر است که نشر متخصصان آن را منتشر کرده است. این اثر در قالب دلنوشته‌ها و اشعار عاشقانه و اجتماعی، دغدغه‌ها و احساسات شاعر را در قالبی کوتاه و موجز بیان می‌کند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب آغاز نغمه ها

«آغاز نغمه‌ها» اثری در قالب شعر و دلنوشته است که توسط حمید دادگری سروده شده و به‌وسیلهٔ نشر متخصصان منتشر شده است. این کتاب در قالبی کوتاه و موجز، مجموعه‌ای از اشعار عاشقانه، اجتماعی و فلسفی را در خود جای داده است. ساختار کتاب به‌گونه‌ای است که هر شعر یا دلنوشته، مستقل از دیگری، به موضوعی خاص می‌پردازد و در عین‌حال، پیوندی درونی میان مضامین مختلف آن دیده می‌شود. دغدغه‌های انسانی، عشق، تنهایی، امید، رنج و گذر زمان از جمله موضوعاتی هستند که در این مجموعه بازتاب یافته‌اند. زبان شاعرانه و تصاویر احساسی، فضای کتاب را شکل داده‌اند و خواننده را با جهان‌بینی شاعر آشنا می‌کنند. این کتاب برای علاقه‌مندان به شعر معاصر فارسی و دلنوشته‌های کوتاه، تجربه‌ای متفاوت از مواجهه با احساسات و اندیشه‌های شاعرانه فراهم می‌کند.

چرا باید کتاب آغاز نغمه ها را بخوانیم؟

«آغاز نغمه‌ها» با گردآوری اشعار و دلنوشته‌هایی که به موضوعات متنوعی چون عشق، رنج، امید و تنهایی می‌پردازند، فرصتی برای تأمل در احساسات انسانی و تجربه‌های مشترک فراهم می‌کند. این کتاب با بیان موجز و تصاویر شاعرانه، مخاطب را به دنیای درونی شاعر نزدیک می‌کند و امکان هم‌ذات‌پنداری با لحظات تلخ و شیرین زندگی را به‌وجود می‌آورد. برای کسانی که به دنبال لمس عواطف انسانی و بازخوانی تجربه‌های زیسته در قالب شعر هستند، این مجموعه می‌تواند الهام‌بخش باشد. همچنین، تنوع موضوعی و کوتاهی اشعار، مطالعهٔ کتاب را برای اوقات کوتاه و لحظات خلوت مناسب می‌سازد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به شعر معاصر فارسی، دوست‌داران دلنوشته‌های کوتاه و کسانی که دغدغه‌هایی چون عشق، تنهایی، امید و رنج را در زندگی خود تجربه کرده‌اند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به دنبال بیان احساسات و اندیشه‌های خود در قالب شعر هستند، مطالعهٔ این اثر پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب آغاز نغمه ها

«عشق دردی است که خود درمان است عاشق دیوانه همیشه گوش به‌فرمان است نگاه یار همچو تیری پنهان‌کن است اما نمی‌کشد عاشقی را که چو من است رفق و دیگر نامردان جر نمی‌زنند به بازار ناکسان؛ مردان سر نمی‌زنند حک شدی بر قلب شکسته ما جانان ظالمان دیگر نغمه زیم می‌زنند فرمان عشق صادر گردی و خود عاشق نبودی بر این‌همه عشق و صحبت لایق بودی چرخ روزگار بر زمینت خواهد زد وای بر تو! وای بر تو که صادق نبودی به نام آنکه سوره عشق را خواند به نام تو که نگاهت شفابخش است»