کتاب قصه های رنگی

کتاب الکترونیکی «قصه‌های رنگی» (داستان‌های کوتاه فارسی) نوشتهٔ ستیا کریم‌کاشانی منفرد و با تصویرگری «مهدیه قدیمی» توسط انتشارات حامیان منتشر شده است. این مجموعه شامل داستان‌هایی کوتاه و آموزنده برای کودکان گروه سنی ۷ سال به بالا است که هرکدام با زبانی ساده به موضوعات تربیتی، اخلاقی و اجتماعی می‌پردازد. ویراستاری این اثر را «غزاله داودی‌فر» و «مریم سادات ذکریایی» برعهده داشته‌اند. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب قصه های رنگی

«قصه‌های رنگی» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که با هدف آموزش مفاهیم اخلاقی و اجتماعی به کودکان نوشته شده. این کتاب در قالب روایت‌هایی ساده و قابل درک، موضوعاتی مانند دوستی، مسئولیت‌پذیری، صداقت، شکرگزاری، و اهمیت تربیت صحیح را مطرح می‌کند. هر داستان با شخصیت‌هایی کودکانه و گاه حیوانات یا اشیای خیال‌انگیز، تلاش می‌کند پیام‌هایی روشن و کاربردی را به مخاطب منتقل کند. فضای کتاب، صمیمی و آموزنده است و هر قصه با نتیجه‌گیری یا پیام اخلاقی به پایان می‌رسد. تصویرگری‌های کتاب نیز به جذابیت و فهم بهتر داستان‌ها کمک می‌کند. این اثر در سال ۱۴۰۴ منتشر شده و برای گروه سنی کودک و نوجوان مناسب است. نویسنده با انتخاب موضوعات ملموس و روزمره، تلاش کرده تا کودکان را با چالش‌های رفتاری و اجتماعی آشنا کند و راه‌هایی برای مواجهه با آن‌ها نشان دهد.

خلاصه کتاب قصه های رنگی

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! در این مجموعه، هر داستان با یک موقعیت ساده و روزمره آغاز می‌شود و شخصیت اصلی، معمولاً یک کودک یا حیوان، با چالشی اخلاقی یا رفتاری روبه‌رو می‌شود. برای مثال، در داستان «ادب کردن گدا»، پسری که به دلیل تربیت نادرست به گدایی روی آورده، سرانجام با تلاش و دعای والدینش مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. در «پسر ماهی‌گیر»، کودکی با یادگیری مهارت ماهیگیری، استقلال و مسئولیت‌پذیری را تجربه می‌کند. داستان‌هایی مانند «آیا تو مرا دوست داری؟» و «ما همدیگر را دوست داریم» به اهمیت دوستی، پذیرش تفاوت‌ها و حمایت از یکدیگر می‌پردازند. برخی قصه‌ها، مانند «چرا ساعت نمی‌گذرد؟»، به موضوعاتی مثل روزه‌داری و گوش‌دادن به صدای وجدان اشاره دارند. در داستان «ساعت شگفت‌انگیز»، کودک با پیامدهای کنجکاوی و بی‌احتیاطی آشنا می‌شود و یاد می‌گیرد که مسئولیت کارهایش را بپذیرد. هر داستان با نتیجه‌گیری اخلاقی یا توصیه‌ای برای کودکان به پایان می‌رسد و تلاش می‌کند مفاهیم تربیتی را به زبانی ساده و ملموس منتقل کند.

چرا باید کتاب قصه های رنگی را خواند؟

این کتاب با روایت داستان‌هایی کوتاه و آموزنده، به کودکان کمک می‌کند تا مفاهیم مهمی مانند دوستی، مسئولیت‌پذیری، شکرگزاری و صداقت را در قالب قصه‌هایی جذاب و قابل لمس بیاموزند. هر داستان با موقعیت‌هایی آشنا برای کودکان، آن‌ها را به فکر کردن درباره رفتارهای خود و دیگران دعوت می‌کند و راه‌هایی برای مواجهه با چالش‌های روزمره پیش پایشان می‌گذارد. تصویرگری‌های کتاب نیز به درک بهتر پیام‌ها و جذابیت بیشتر داستان‌ها کمک می‌کند.

خواندن کتاب قصه های رنگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این مجموعه برای کودکان ۷ سال به بالا و والدینی که به دنبال داستان‌هایی آموزنده و اخلاقی برای فرزندان خود هستند مناسب است. همچنین معلمان و مربیان مهدکودک و دبستان می‌توانند از این کتاب برای آموزش مفاهیم تربیتی و اجتماعی بهره ببرند.

فهرست کتاب قصه های رنگی

- ادب کردن گدا: داستان پسری که به دلیل تربیت نادرست به گدایی روی می‌آورد و سرانجام با تلاش والدینش تغییر می‌کند. - پسر ماهی‌گیر: روایت پسری که با یادگیری مهارت ماهیگیری، استقلال و مسئولیت‌پذیری را تجربه می‌کند. - دلم می‌خواهد یک روزی ببینمت: قصه دوستی میان یک غول و یک گنجشک و ارزش دوستی‌های متفاوت. - آیا تو مرا دوست داری؟: داستان دختری با عینک خاص که با حمایت خواهرش، اعتماد به نفس پیدا می‌کند. - باید همدیگر را دوست داشته باشیم: ماجرای دختری که برای بهبود مادربزرگش تلاش می‌کند و اهمیت محبت را می‌آموزد. - چرا ساعت نمی‌گذرد؟: تجربه پسری از روزه‌داری و گوش دادن به صدای وجدان. - ما همدیگر را دوست داریم: داستان حیوانات جنگل و اهمیت دوستی و همکاری. - ساعت شگفت‌انگیز: پسری که با کنجکاوی و بی‌احتیاطی ساعت خانه را خراب می‌کند و مسئولیت‌پذیری را یاد می‌گیرد.

بخشی از کتاب قصه های رنگی

«روزی روزگاری دختری بود که عینک می‌زد. او با اینکه دختر بود، ولی عینک پسرانه و زشتی داشت و هیچ دوستی هم نداشت. چون عینکش زشت بود، هیچ کس با او دوست نمی‌شد. ولی او یک خواهر داشت. یک روز از خواهرش پرسید: تو با این عینک زشت من، آیا مرا دوست داری؟ خواهر در جواب گفت: بله، خیلی دوستت دارم! یک خواهر باید هوای خواهر و برادرش را داشته باشد. دخترک خوشحال شد و این موضوع را به بقیه دخترها و پسرها گفت تا با او دوست بشوند. بعد هم به خانه برگشت و محکم خواهرش را بغل کرد و گفت: خیلی دوستت دارم. تو بهترین خواهر دنیایی!»