کتاب شور و شادی

کتاب «شور و شادی» سرودۀ مژده قشقائیان است و نشر پرتا قلم آن را منتشر کرده است. این اثر، فرصتی برای کشف زیبایی‌های شعر کودکانه و آشنایی با داستان‌های کهن در قالبی نو و جذاب است.

درباره کتاب شور و شادی

کتاب شور و شادی مجموعه‌ای از اشعار کودکانه، اثری است که به قدرت و تأثیر شعر در انتقال مفاهیم عمیق زندگی، شادی‌ها، غم‌ها و تجربه‌های انسانی می‌پردازد. از دیرباز، شعر یکی از مؤثرترین ابزارهای ارتباطی برای بیان احساسات و افکار بوده است و این ویژگی همچنان در جهان امروز جایگاه خود را حفظ کرده است. شعر، زبانی موزون و خیال‌انگیز است که نه‌تنها ذهن مخاطب را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، بلکه لذت شنیداری و معنایی خاصی را نیز به او هدیه می‌دهد.

کتاب شور و شادی به‌ویژه برای کودکان و نوجوانان اثری جذاب و آموزنده محسوب می‌شود. کودکان ذاتاً به شعر علاقه‌مندند و از خواندن و شنیدن آن لذت می‌برند. اشعار کودکانه، با زبانی ساده، روان و آهنگین، به شکلی غیرمستقیم دانش فرهنگی، اجتماعی و کلامی آن‌ها را گسترش داده و ذوق و خلاقیتشان را تقویت می‌کند. خواندن و شنیدن شعر، مهارت‌های شنیداری و تصویرسازی ذهنی کودکان را افزایش داده و دایرۀ لغات آن‌ها را غنی‌تر می‌کند.

یکی از ویژگی‌های مهم کتاب شور و شادی، توجه به داستان‌ها و قصه‌های قدیمی ایرانی است که نسل‌های گذشته با آن‌ها آشنا بوده‌اند. داستان‌هایی همچون ننه‌سرما، حسن کچل، خاله سوسکه و گنج قارون، هر کدام با پیام‌ها و آموزه‌های ارزشمند، در اشعار این کتاب بازآفرینی شده‌اند. این اشعار، علاوه بر زنده نگه‌داشتن میراث فرهنگی، کودکان را با حکمت و درس‌های پنهان در این قصه‌ها آشنا می‌کنند.

مژده قشقائیان، با زبانی شیوا و دل‌نشین، این اشعار را سروده و به نگارش درآورده است. او توانسته است با استفاده از ریتم و موسیقی کلمات، جهانی رنگارنگ و پرشور از احساسات و تخیلات را برای مخاطبان خود خلق کند. شور و شادی پلی میان شعر، تخیل و فرهنگ عامیانه است که خوانندگان را به سفری شاعرانه در دنیای قصه‌ها و احساسات می‌برد. 

خواندن کتاب شور و شادی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان و نوجوانان و تمام کسانی که به شعر و ادبیات علاقه دارند، پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شور و شادی

«اتل متل توتوله

دو تا ابر کوتوله

دنبال هم می کردن

صدای خنده هاشون

آسمونو پر کرده

با هم دیگه می گفتن

باید با هم برقصیم

تو آسمون بچرخیم

دستاشونو تو دست هم

حلقه زدن می‌خندیدن، می‌رقصیدن

خورشید خانوم نگاه می‌کرد اخماشو تابه‌تا می‌کرد

فریاد می‌زد آهای! آهای شیطونکا

داد نزنید ستاره‌ها بیدار می‌شن»