کتاب تلنگر!!

کتاب الکترونیکی تلنگر!! نوشتۀ رضا رحیمی خالکیاسری است و انتشارات ایرانارسانه آن را منتشر کرده است. کتاب تلنگر!! شامل جملات و عباراتی است که می‌تواند به مخاطب برای بهتر زندگی کردن انگیزه و امید القا کند.

درباره کتاب تلنگر!!

چه یک هنرمند باشید، چه یک ورزشکار، چه یک نوجوان سرگشته باشید، چه یک فرد مسن که نگاهی پخته دارد، در آخر تحت‌تأثیر و ملهم از جملات، گفته‌ها، نوشته‌ها و باورهای دیگران هستید. در واقع، جملات قصار می‌توانند موارد گوناگونی را در قالب یک گزارهٔ کوتاه یا بلند به شما القا کنند. هر کدام از این جملات می‌توانند واجد انگیزه‌ها، افکار و احساسات متنوعی باشند که در موقعیت‌ها و بزنگاه‌های متفاوت به کار می‌آیند. به‌عنوان‌مثال، برای یک نویسنده که می‌خواهد در مورد انسانیت، مفهوم زیستن و درونیات خود بنویسد، ممکن است خواندن یا به‌یادآوردن جمله‌ای از فیلسوفان و متفکرانی چون ایمانوئل کانت، هگل، فریدریش نیچه یا آلبر کامو، او را به خلق شاهکار خود سوق دهد. یا مثلاً ورزشکاری که خود را در برابر چالشی بزرگ می‌یابد، گاهی با فراخوانی جمله‌ای از یک اسطورهٔ ورزشی، مسیر خود را محکم‌تر ادامه می‌دهد. کتاب تلنگر!! شامل جملات و عباراتی است که می‌تواند به مخاطب برای بهتر زندگی کردن انگیزه و امید القا کند.

خواندن کتاب تلنگر!! را به چه کسانی پشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای کسانی که برای طی کردن مسیر زندگی خود به دنبال منابع الهام هستند، مناسب است.

بخشی از کتاب تلنگر!!

«در بیمارستان‌ها وقت شام و ناهار، غذاهای بیماران خیلی متفاوت است. به یک نفر هم سوپ می‌دهند و هم چلو کباب! به یک نفر دیگر فقط سوپ می‌دهند! به دیگری حتی سوپ هم نمی‌دهند و می‌گویند که فقط آب بخور! بالای سر بیمار دیگری نوشته شده NPO یعنی از راه دهان هیچ چیزی نخور حتی آب!

جالب اینجاست که هیچ‌کدام از این بیماران اعتراضی نمی‌کنند، زیرا آن‌ها پذیرفته‌اند کسی که این تشخیص‌ها را داده است، طبیب است و حکیم!

پس اگر خدا به بنده‌هایش کم یا زیاد داده، گِله و شکوه نکنیم که چرا به او بیشتر داده‌ای به من کمتر، این کارها روی حساب و حکمت است!

مطمئناً در تقدیر هر انسانی معجزه‌ای از طرف خدا تعیین شده که در طول زندگی و در زمان مناسب نمایان خواهد شد، منتظر اعجاز خدا در زندگی خودمان باشیم و یا به تعبیر دیگر، به جریان زندگی اعتماد کنیم، گاهى همه‌چیز را بهم می‌ریزد تا در واقع هر چیزی در جاى درستش قرار دهد!...»