کتاب کوچینگ در دیدگاه اگزیستانسیالیسم

کتاب الکترونیکی کوچینگ در دیدگاه اگزیستانسیالیسم نوشتۀ امی وان دورزن و مونیکا هاناوی و ترجمۀ سیدحمید آتش پور و محبوبه افشاری است و انتشارات روانشناسی و هنر آن را منتشر کرده است. کتاب کوچینگ در دیدگاه اگزیستانسیالیسم، توضیح می‌دهد که کوچینگ فرصتی منحصر‌به‌فرد را برای افراد فراهم می‌کند تا ابعاد وجودی زندگی خود را کشف کنند، با عمیق‌ترین ترس‌ها و خواسته‌های خود روبه‌رو شوند.

درباره کتاب کوچینگ در دیدگاه اگزیستانسیالیسم

در کتاب کوچینگ در دیدگاه اگزیستانسیالیسم، خوانندگان به سفری دگرگون‌کننده به تلاقی فلسفۀ وجودی و تمرین مربیگری دعوت می‌شوند. ون دورزن و هاناوی از طریق مجموعه‌ای غنی از بینش‌های نظری، تکنیک‌های عملی و مطالعات موردی قانع‌کننده، جست‌وجویی عمیق درمورد اینکه چگونه دیدگاه‌های وجودی می‌توانند فرایند مربیگری را غنی و عمیق‌تر کنند، ارائه می‌کنند. نقل‌ قول در ابتدای معرفی‌نامه، جوهر کتاب را در بر می‌گیرد و فرصت منحصر‌به‌فردی را که کوچینگ برای افراد فراهم می‌کند تا با مضامین وجودی مانند معنا، آزادی، مسئولیت و اصالت درگیر شوند را بررسی می‌کند.

این کتاب، زمینه را برای کتابی فراهم می‌کند که فراتر از رویکردهای مربیگری سنتی است تا به پرسش‌های وجودی عمیق‌تری که در قلب تجربه انسانی نهفته است بپردازد. همان‌طور که ون دورزن و هاناوی توضیح می‌دهند، مربیگری اگزیستانسیال مبتنی بر این باور است که افراد دارای ظرفیت ذاتی برای رویارویی با چالش‌های زندگی، معنا بخشیدن به ناملایمات‌ و پرورش حس هدف و تحقق هستند. نویسندگان با تکیه بر بینش‌هایی از فلسفه وجودی، روان‌شناسی و روان‌درمانی، چارچوب جامعی را برای تسهیل این فرایند خودیابی و رشد شخصی در اختیار خوانندگان قرار می‌دهند. 

یکی از موضوعات کلیدی بررسی‌شده در این کتاب، اهمیت پذیرش عدم قطعیت و ابهام به‌عنوان جنبه‌های جدایی‌ناپذیر سفر کوچینگ است. کوچینگ اگزیستانسیال به‌جای جستجو و ارائۀ راه‌حل‌های سریع یا پاسخ‌های قطعی، افراد را تشویق می‌کند تا پیچیدگی‌های تجربهٔ زیستی خود را بپذیرند و با عدم قطعیت‌های ذاتی وجود درگیر شوند. در سراسر کتاب، ون دورزن و هاناوی ابزارها و تکنیک‌های عملی را برای مربیان ارائه می‌دهند تا به خوانندگان کمک‌ کنند تا در این چالش‌های وجودی حرکت‌ کنند. نویسندگان از پرسش‌های تأملی و گوش‌دادن فعال گرفته تا تمرین‌های خلاقانه و تمرین‌های ذهن‌آگاهی، منابع زیادی را برای تسهیل خودآگاهی عمیق‌تر و تحول شخصی ارائه می‌دهند. علاوه بر بینش‌های نظری و راهنمایی‌های عملی، این کتاب همچنین دارای مجموعه‌ای از مطالعات موردی قانع‌کننده است که کاربرد دنیای واقعی اصول کوچینگ وجودی را نشان می‌دهد. 

از طریق این خلاصه‌های پرجزئیات، خوانندگان بینشی در‌مورد روش‌های متنوعی که دیدگاه‌های وجودی می‌توانند فرایند مربیگری را آگاه و غنی کنند، به دست می‌آورند، از کار با افرادی که با بحران‌های وجودی روبه‌رو هستند تا کمک به مشتریان برای پرورش حس معنا و هدف بیشتر در زندگی‌شان. در فصول پایانی کتاب، ون دورزن و هاناوی نقل‌قول قابل تأملی از فیلسوف اگزیستانسیالیست، ژان پل سارتر را در اختیار خوانندگان قرار می‌دهند: «انسان محکوم به آزادی است؛ زیرا وقتی به دنیا پرتاب شود، مسئول هر کاری است که انجام می‌دهد.» این نقل‌‌قول به‌عنوان یادآوری قدرتمندی از واقعیت‌های وجودی است که زیربنای سفر مربیگری را تشکیل می‌دهند‌ و احساس عمیق مسئولیت و عاملیتی را که افراد باید در هنگام عبور از چالش‌ها و انتخاب‌های زندگی با آن روبه‌رو شوند را برجسته می‌کند. با ترکیبی جذاب از تئوری، عمل و مثال‌های دنیای واقعی، همان‌طور که امی ون دورزن و مونیکا هاناوی نشان می‌دهند، مربیان با پذیرش دیدگاه‌های وجودی، می‌توانند مراجعان خود را برای شروع سفری برای خودیابی، رشد شخصی و تحقق وجودی توانمند کنند.

خواندن کتاب کوچینگ در دیدگاه اگزیستانسیالیسم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای مربیان، درمانگران و هر‌کسی‌ که علاقه‌مند به کاوش در ابعاد عمیق‌تر وجود انسان است، مناسب است.

بخشی از کتاب کوچینگ در دیدگاه اگزیستانسیالیسم

«اگر هدف از کوچینگ مواجهه با موضوعات خاص است، پس چه عاملی باعث می‌شود فلسفه شیوهای مطلوب برای رویکـرد مربیگـری لحـاظ شـود. فلسـفه چگونـه می‌تواند کوچینگ را ارتقا دهد و هدف‌محور به آموزش فرد کمک کند. آیا فلسفه آن‌قدر خشـک و نظری محور نیست که با ذهنیت مربیگری تناسب داشته باشد؟ آیا بهتر نیست برای گفتگو راجع به مسائل زندگی مراجع، به عقل سلیم مراجعه کنیم؟ آیا باید تمام مطالب سنگین و انتزاعی را به آنها بفهمانیم؟ چرا آموزش مربیگـری به‌جای تمرکـز بر اساسی‌ترین نیـاز مهارت آموزی باید حول محور فلسفه بچرخد. اگر بپذیریم که عشق به خرد اساس منطقی رویکرد کوچینگ است پاسخ به ایـن سـؤالات تقریباً سـاده اسـت. ممکـن اسـت اکثـرا مخالف این فرضیه باشند؛ ولی کسانی که موافق‌اند معتقدند: معقول است به رشته‌ای روی بیاوردند که هـدفش کشـف حقیقـت وجـودی انسـان اسـت. چگونـه می‌توانیم نظریـه متخصصـان را در مـورد وجـود انسـان نادیـده بگیـریم زمـانی کـه روش‌ها و ایده‌های مستقیماً مربیان پیشـاپیش توسعه‌یافته با کار کوچینگ مرتبط است؟ آیا فرض بر این است با تأمل در روش‌های آموزشی دیگر و تجارب زندگی خود به این مسائل آگاهی دارند. اگر هم این‌گونه باشد، هنوز چیزهـای زیـادی بـرای یـادگیری وجـود دارد، افـراد بایـد دربـاره خاستگاه تفکرات خود راجع به زندگی تأمل کنند...»