کتاب آربوس

کتاب آربوس نوشتهٔ نیایش دنیادیده است. انتشارات متخصصان این کتاب را منتشر کرده است.

درباره انتشارات متخصصان

انتشارات متخصصان با توجه به تخصص چندین ساله در صنعت چاپ و نشر کتاب و داشتن شناخت کامل و جامع از بازار، اقدام به چاپ بالغ بر ۵۰۰۰۰۰ جلد کتاب در رشته‌های ادبی شامل شعر و داستان و رمان، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و رشته‌های مهندسی کرده است. آغاز کار انتشارات متخصصان به سال های ۸۵-۸۶ برمی‌گردد و در طول این سال‌ها به واسطهٔ تجربه و شناخت پذیرای چاپ کتاب بیش از ۲۰۰۰ نویسنده بوده است.

خواندن کتاب آربوس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان ایرانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آربوس

«در روزی از روز هایی که چرخ گردان به سپری شدن خود ادامه می‌داد روح موجودی جاودان و عجیب از بدنش جداگشت. روحی که به خاطر زیستن طولانی مدتش تعلق خاطر زیادی به بدن صاحبش داشت. در همان روز دختری پا به این جهان گشود. دختری از نژاد آریایی و از آب و خاک ایران زمین. کشوری کهن با افسانه هایی به یاد ماندنی. افسانه هایی نظیر رستم و سهراب یا آرش کمانگیر که یه تنه اتفاق عظیمی را رقم زد اما افسانه ای در این بین از قلم افتاده بود. افسانه ای که من برای شما روایت میکنم. افسانه ای که به صورت پنهانی در دل همه افسانه ها پنهان گشته بود و سر انجام خود را آشکار ساخت. آری نبرد میان نور و تاریکی یا همان خیر و شر.

روح سرگردان که رقم زننده افسانه ما بود بعد از گشت گذار های فراوان در سرزمین آدم و حوا محل سکونت خود را یافته بود انگار دخترک با زبان بی زبانی او را صدا می‌کرد اما بخشی از روح هنوز تعلق خاطر خود را حفظ کرده بود و به خواسته و ندای کودک تازه متولد شده تن نمی‌داد. سرانجام روح راه خود را از میان ابر ها پیدا کرد و به بدن دخترک پر کشید. اما این تنها اتفاقی نبود که در آن روز یعنی یکم اسفند ماه اتفاق افتاد در همین هنگام تاریکی هم راه خود را یافته بود. البته چه یافتنی برایش یافته بودند. شاید باید بگویم بدنی که به هزاران تلاش پیدا کرده بود و همان لحظه بود که نخ سرنوشت این دو انسان به یکدیگر پیچید و گره کوری خورد. گرهی که به این آسانی ها باز نمیشد و شاید تا ابد می‌ماند یا به صورت دیگری در می‌آمد. کسی نمی‌دانست سر انجام این گره چه ‌می‌شود اما با این گره و نفوذ ناگهانی تاریکی و روح جاودانه ما سرنوشت خیلی ها بر هم‌ زده شد و سرنوشت خیلی ها بهبود پیدا کرد. دقیقا همانطور که انتظار می‌رفت. افرادی برای تحقق بخشیدن به سرنوشتشان زاده و افرادی به دنیای دیگر رفتند و تنها در این میان تاریکی و نوری ماند که باید سر انجام با هم جدال کنن افرادی که هر کدام در زندگی‌شان یک بار به آربوس رفته اند شاید هم باید بگویم بار ها و بعضی از آن ها نجات یافته اند بعضی ها در آربوس غرق شده و بعضی ها هم تنها منتظر دستی برای نجات یافتن هستند»