کتاب آهوی پر جست و خیز

کتاب «آهوی پر جست و خیز» نوشتۀ حلما اسماعیلی و ویراستۀ فرهاد اسماعیلی است و انتشارات فکرونه آن را منتشر کرده است. آهوی پر جست‌و خیز، داستان شیرین و بامزۀ یک آهوی بازیگوش است.

درباره کتاب آهوی پر جست و خیز

قصه‌ها مزایای بی‌شماری دارند و کودکان از طریق داستان‌ها موارد زیادی را یاد می‌گیرند و نسبت به مسائل آموزشی واکنش بهتری نشان می‌دهند. آموزش در حین خواندن آموزش غیرمستقیم نام دارد و کودکان بدون اینکه بدانند نکات زیاد را می‌آموزند. آموزش‌ها می‌تواند مهارت‌های زندگی، هنجارها و رفتارهای درست باشد یا مطالب و حقایق علمی دنیای اطراف. این آموزش‌ها چون به‌صورت داستان برای کودکان خوانده می‌شود، از شنیدن آن لذت می‌برند و در ذهنشان باقی می‌ماند.

بسیاری از کودکان به خواندن و نوشتن علاقه نشان می‌دهند. برای نویسندگی محدودیت سنی وجود ندارد و کودکان و نوجوانان هم می‌توانند داستان‌های زیبا خلق کنند. شاید کودکان و نوجوانان در سنین پایین هنوز تجربۀ چندانی از زندگی نداشته باشند یا عمق زندگی را هنوز به‌خوبی درک نکرده باشند؛ اما تجربیات روزمرۀ زندگی‌شان با چاشنی تخیل می‌تواند منجر به نوشتن قصه‌های جذاب شود.  انتشارات فکرونه بستری را برای علاقه‌مندان به‌ویژه کودکان و نوجوانان فراهم کرده است تا بتوانند با دریافت آسان مجوز نشر از وزارت ارشاد کتابشان را تولید کنند. آن‌ها پس از تجاری‌سازی کتابشان، با همکاری تیم ویراستار و تصویرگر فکرونه می‌توانند کتاب‌های تولیدشده را به یک اثر ملی تبدیل کنند تا علاوه بر ثبت در کتابخانۀ ملی، در کتاب‌فروشی‌ها نیز قابل‌فروش باشند. حلما اسماعیلی یکی از همین نویسندگان است. نویسندۀ کتاب آهوی پر‌جست‌و‌خیز، با زبانی ساده، ‌روان و کودکانه قصۀ آهوی کوچکی را روایت می‌کند که بسیار بازیگوش است، نه غذا می‌خورد و نه به فکر سلامتی‌اش است. او تنها یک چیز می‌خواهد: بازی. بسیاری از کودکان در مراحلی از زندگی ممکن است این خصوصیات اخلاقی را از خود نشان می‌دهند. داستان آهوی پرجست‌و‌خیز به خوبی توانسته به این موضوع بپردازد و ضمن سرگرم کردن خواننده، اهمیت مراقبت از خود را به خواننده نشان دهد.

خواندن کتاب آهوی پر جست و خیز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان و علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب آهوی پر جست و خیز

«یکی بود یکی نبود. در یک جنگل سرسبز و بزرگ، آهوی پر جنب‌وجوش و شیطون بلایی در کنار پدر و مادرش زندگی می‌کرد. آهو کوچولوی قصه، هر روز از صبح تا شب مشغول دویدن و پریدن به این‌طرف و آن طرف بود. او جست‌وخیزکنان در تمام جنگل بزرگ می‌گشت و اهمیتی به خطراتی که ممکن بود برایش رخ بدهد نمی‌داد. آهوی شیطون بلای ما به حرف‌ها و نگرانی‌های پدر و مادرش گوش نمی‌داد. هر بار که مادرش برایش غذا می‌آورد، بهانه می‌گرفت و غذا نمی‌خورد و فقط بازی می‌کرد. برای همین رشد زیادی نکرده بود و بدن ضعیفی داشت.»