کتاب غفلت از معصومیت

کتاب غفلت از معصومیت نوشتهٔ عبدالحمید پوراسد را انتشارات اولین‌ها منتشر کرده است. این کتاب مجموعه‌ای است از چند داستان کوتاه ایرانی با درون‌مایه‌های اجتماعی و روان‌شناسی.

درباره کتاب غفلت از معصومیت

روح و روان انسان نیز مانند جسمش و حتی بیشتر از آن پیچیده است. ریشهٔ بسیاری از مشکلات در ذهن فرد است و کلید حل مشکلات نیز همان‌جا است. عبدالحمید پوراسد که سال‌ها تجربهٔ مشاوره و روان‌درمانی دارد، در این کتاب و با رعایت جانب امانت و حفظ حریم خصوصی مراجعانش، داستان‌هایی را براساس تجارب درمانی خود در اتاق مشاوره نوشته که می‌تواند راهنمایی برای درک مشکلات رفتاری و خانوادگی دیگران و زاویهٔ نگاهی گسترده‌تر به مشکلات روانی شود.

خواندن کتاب غفلت از معصومیت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه ایرانی با درون‌مایه‌ٔ مسائل مرتبط با آسیب‌های اجتماعی و مشکلات روانی و رفتاری از خواندن این کتاب سود خواهند برد.

بخشی از کتاب غفلت از معصومیت

«زمانی که اولین‌بار در مورد مشکل پسر سیزده‌ساله‌اش با من مشورت کرد به نظرم رسید که تنها مشکل پسر او کم‌کاری در درس خواندن است که هفت هشت ماهی است پیش آمده است. بنابراین از او خواستم در اولین فرصت ترتیب جلسه‌ای را با حضور پسرش بدهد. البته طی این مدت پسرش را چند باری نزد مشاور تربیتی برده بود. اما معتقد بود نتیجه‌بخش نبوده است. اولین فرصت برای او حدود چهار ماه طول کشید که روزی به من زنگ زد و پس از عذرخواهی‌های فراوان و ذکر بهانه‌های گوناگون خواست که به منزلشان بروم و با حضور خودش، همسرش و تنها پسرش مشکلی را که تا آن موقع سطحی و تا حدی طبیعی می‌پنداشتم بررسی کنیم با ماشین به دنبال من آمد و در مسیر نیز مختصری از مشکلات پسرش مطرح کرد و احساس کردم همه حول‌وحوش دغدغه‌های پدرانه است و قابل حل و بسیار امیدوار بودم با چند رهنمود اولیه با همان یک جلسه مشکل تاحدودی حل شود. با ورود به منزل با استقبال گرم همسرش روبه‌رو شدم که نشان می‌داد زن و شوهر قبلاً در مورد من با هم صحبت کرده‌اند. همه‌چیز در قدم اول عادی به نظر می‌رسید. بعد از مدت کوتاهی مادر ایلیا - پسر مورد نظر - با سینی چای وارد شد آن را روی میز روبه‌روی من قرار داد و به‌آرامی روی مبل نشست و بی‌مقدمه گفت: چند وقتی است درس نمی‌خواند و با دوستان نابابی رفت‌وآمد دارد که ما آن‌ها را خوب نمی‌شناسیم. از ما حرف شنوی ندارد و نافرمان شده است. از همه بدتر اینکه ماه گذشته بی‌اطلاع از ما به میهمانی تولدی که دعوت شده بود رفت و شب به منزل نیامد! در ذهنم جرقه‌ای زده شد. پس مسئله فراتر از یک مشکل کم‌کاری در درس است و به این سادگی‌ها که ابتدا تصور می‌کردم نیست. توضیحات تقریباً تکراری مادر با آنچه در طول مسیر پدر ایلیا گفته بود موجب شد از آن‌ها درخواست کنم پسرشان نیز در جلسه حاضر شود.»