کتاب زنجیره ای از گناه

کتاب زنجیره ای از گناه نوشتۀ فاطمه باقری زاده کرمانی است و انتشارات مهرتا را منتشر کرده است. کتاب زنجیره‌ای از گناه رمانی اجتماعی دربارۀ زندگی چند دختر جوان است.

درباره کتاب زنجیره ای از گناه

نیلوفر دختر نسبتاً آرام و رؤیایی بود؛ از هرچیز کوچکی که در اطرافش رخ می داد به‌وجد می‌آمد و گاهی نگران می‌شد، حتی برای مسئله ای که شاید برای دیگران بی‌اهمیت می‌بود، ساعت‌ها به‌فکر فرومی‌رفت و از کاه کوه می ساخت. ترس بی‌سابقه‌ای بر وجودش مستولی شده بود. دائم دستانش را به‌هم فشار می‌داد و از عرقی که ایجاد می شد، احساس مطبوعی پیدا میکرد، به طور جدّی به منیژه گوشزد می کرد که کمتر با خنده‌های صدا‌دارش جلب توجه کند.

این داستان زنجیره‌ای از گناه چند دختر جوان است که در جامعه‌ای سنتی به دنبال زندگی مستقلی هستند و در این مسیر مسائل و مشکلاتی برای آ‌ن‌ها به وجود می‌آید و هر کدام داستان و سرگذشتی ویژهٔ خود دارند.

خواندن کتاب زنجیره ای از گناه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 این کتاب به دوستداران رمان فارسی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب زنجیره ای از گناه

«در آن شهرستان مرزی که مرز بین ایران و عراق بود تفاوت‌های فرهنکی، قومی و تعصبات دینی و مذهبی خاصی وجود داشت؛ دختران آن دیار خیلی محدود و حساب‌شده حق رفت‌وآمد با حجاب و پوششی سخت داشتند و کمتر خانواده‌ای در جامعۀ پیشرفتۀ امروزی به دختران خود اجازۀ میهمانی دادن و رفتن به میهمانی می‌داد.

نیلوفر دست منیژه رو در دستش گرفت و با مهربانی گفت:

از دستم دلخور نشو، خیلی دیر شده! تو چقدر پول داری؟

باور هیچی پول ندارم، مگه یادت رفته که من همش سربار خودتم، قول می‌دم یه روز همه خوبیاتو جبران کنم.

نیلوفر بعد از جست‌وجوی کوله و جیب‌هایش مقداری پول خرد بیرون آورد و گفت:

خیلی بد شد، منم بس عجله کردم، کیف پولمو توی خونه جا گذاشتم، پس نمی‌تونیم با تاکسی سرویس بریم...»