کتاب بهترین سواری عمر

کتاب بهترین سواری عمر نوشتهٔ رابرت ایگر و ترجمهٔ هانیه منشی زاده است و هورمزد آن را منتشر کرده است. رابرت ایگر درس‌هایی از ۱۵ سال مدیریتش در شرکت والت دیزنی را در این کتاب ارائه کرده است.

درباره کتاب بهترین سواری عمر

رابرت ایگر تاجر آمریکایی و رئیس هیئت‌مدیره و مدیرعامل شرکت والت دیزنی و عضو هیئت مدیره شرکت اپل است. در کتاب بهترین سواری عمر با درس‌های مدیریتی رابرت آشنا می‌شوید که به صورت خلاصه از این قرار است:

خوش‌بینی. از مهم‌ترین ویژگی‌های رهبر خوب خوش‌بینی و شوروشوق واقع‌بینانه برای چیزی است که می‌توان به دست آورد. حتی در مواجهه با انتخاب‌های دشوار و کمتر از نتایج ایدئال، رهبر خوش‌بین در مقابل بدبینی تسلیم نمی‌شود. به بیان ساده، افراد با بدبین‌شدن، انگیزه یا انرژی لازم را ندارند.

شجاعت. پایه و اساس ریسک‌پذیری شجاعت است و همیشه در کسب‌وکارِ همواره متغیر و در معرض اختلال ریسک‌پذیری ضروری است، نوآوری حیاتی است و نوآوریِ واقعی فقط زمانی رخ می‌دهد که افراد شهامت داشته باشند. این امر دربارهٔ مالکیت، سرمایه‌گذاری و تخصیص سرمایه صادق است و به‌ویژه دربارهٔ تصمیمات خلاقانه. ترس از شکست خلاقیت را از بین می‌برد.

تمرکز. تخصیص زمان، انرژی و منابع برای پیشبرد استراتژی‌ها، پروژه‌ها و مقابله با مشکلات مهم‌تر بسیار اهمیت دارد و لازم است در فواصل زمانی مختلف اولویت‌هایتان را به‌روشنی تعیین کنید.

قاطعیت. هر تصمیمی، صرف نظر از میزان دشواری‌اش، باید به‌موقع گرفته شود. رهبران باید از تنوع باورها که با نیازها متعادل شده‌اند پشتیبانی کنند که به مرحلهٔ تصمیم‌گیری و اجرای تصمیمات برسند. عدم قطعیت مزمن نه‌تنها ناکارآمد و زیان‌آور است، بلکه شدیداً موجب تضعیف روحیه می‌شود.

کنجکاوی. کنجکاوی عمیق و پایدار امکان کشف افراد، مکان‌ها و ایده‌های جدید و نیز آگاهی، درک بازار و پویایی تغییر آن را فراهم می‌کند. راه نوآوری با کنجکاوی آغاز می‌شود.

عدالت. رهبریِ قوی شامل رفتار عادلانه و شایسته با افراد است. همدلی و دردسترس‌بودن ضروری است. افرادی که مرتکب اشتباه سهوی می‌شوند سزاوار شانس دوم‌اند و قضاوت همراه با سختگیری و خشونت دربارهٔ افراد به‌شدت ترس و اضطراب ایجاد می‌کند و در نتیجه، مانع از ارتباطات و نوآوری می‌شود. هیچ‌چیزی برای سازمان بدتر از رواج فرهنگ ترس نیست.

توجه. یکی از مهم‌ترین عناصر رهبریِ خوب توجه است. این فرایند کسب دانش است و تحت چنین فرایندی یک نظر ارائه‌شده و یا تصمیم گرفته‌شده اعتبار بیشتری خواهد داشت و احتمال بیشتری دارد که صحیح باشد. این فرایند فقط دربارهٔ این است که زمانی را صرف پرورش نظرات آگاهانه کنید.

اعتمادپذیری. شریف باشید. صادق باشید. وانمود به هیچ‌چیزی نکنید. حقیقت و اصالت موجب احترام و اعتماد می‌شود.

طلب بی‌امانِ کمال. این به‌معنای کمال‌گرایی با تقبل تمام هزینه‌ها نیست، اما به‌معنی امتناع از قبول تلاش متوسط و یا عذر و بهانه آوردن برای قبول چیزی «نسبتاً خوب» است. اگر شما باور دارید که چیزی می‌تواند بهتر انجام شود، تمام تلاشتان را برای انجام‌دادن آن به کار گیرید.

اگر در کسب‌وکار تولید محصول هستید، در تجارت چیزهای خیلی عالی باشید.

یکپارچگی. هیچ‌چیز مهم‌تر از کیفیت و انسجام افراد و محصولات سازمان نیست. موفقیت هر شرکتی بستگی به تنظیم استانداردهای اخلاقی بالا برای همهٔ امور، بزرگ و کوچک، دارد. به بیان دیگر، نحوهٔ انجام‌دادن کارهای کوچک و بزرگ به الگویی برای انجام‌دادن همهٔ کارهایتان تبدیل می‌شود.

خواندن کتاب بهترین سواری عمر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به همهٔ مدیران و به دوستداران کتاب‌های کسب‌وکار و مدیریت پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب بهترین سواری عمر

«بین انتصاب من و خروج مایکل از دیزنی دورهٔ انتظار شش‌ماهه‌ای وجود داشت. در این شش‌ماه من برای ادارهٔ شرکت فرصت کافی داشتم، اما مشتاقانه منتظر زمان استراحتی بودم که بعد از دوران سخت جایگزینی، بتوانم افکارم را متمرکز کنم. من تصور کردم که «صد روز اول» من با خروج مایکل شروع خواهد شد و تا آن زمان من می‌توانم به جایی پرواز کنم و با صبر و به‌صورت قاعده‌مند بر برنامه‌هایم تمرکز کنم.

تفکراتم بیش از این نمی‌توانست اشتباه باشد. بلافاصله بعد از اعلام رسمی، همه _مطبوعات، جامعهٔ سرمایه‌گذار، بقیهٔ فعالان در این صنعت، کارمندان دیزنی_ همان یک چیز را می‌پرسیدند: استراتژی شما برای اصلاح شرکت چیست و چگونه می‌توانید آن را سریع اجرا کنید؟ به‌دلیل تاریخچهٔ دیزنی و تغییرات شگرفی که مایکل در آن ایجاد کرده بود، دیزنی همیشه از جمله شرکت‌هایی در جهان بوده که همه با موشکافی به آن نگاه می‌کردند. تنازعات بسیار علنی‌مان در طی چند سال گذشته داستان‌هایی را دربارهٔ اینکه من چه کسی بودم و می‌خواستم چه‌کار کنم افزایش داده بود. تا قبل از اینکه هیئت‌مدیره ستارهٔ درون من را از بیرون تشخیص دهد افراد شکاک بسیاری بودند که هنوز مرا مدیرعامل موقت می‌دانستند. کنجکاوی بالا بود و انتظارات پایین، و من به‌سرعت متوجه شدم که باید مسیرمان را مشخص کنم و بعضی از کارها را قبل از شروع رسمی دورهٔ تصدی انجام دهم.

در هفتهٔ اول دورهٔ انتظارم برای تصدی منصب مدیرعامل با چند نفر از نزدیک‌ترین مشاورانم _ تام استگس که الان مدیر ارشد عملیاتی بود، آلن بریورمن مشاور کل شرکت، زینیا موچا مدیر روابط عمومی شرکت_ تماس گرفتم که به دفترم بیایند و فهرستی از مهم‌ترین کارهای ضروری شش‌ماه بعد را تهیه کردم. گفتم: «اولین کاری که باید بکنیم اینه که با رُوی صلح کنیم و کینه و کدورت‌ها رو فراموش کنیم». رُوی دیزنی با خروج مایکل کمی احساس تبرئه‌شدن می‌کرد، اما او هنوز عصبانی بود که چرا هیئت‌مدیره زودتر عمل نکرده و او منتقد تصمیم آن‌ها برای دادن سمت به من بود، به‌خصوص بعد از صحبت‌های علنی‌ام در دفاع از مایکل. من باور داشتم که در آن‌زمان رُوی نمی‌تواند برای تضعیف من کار زیادی بکند، اما احساس می‌کردم برای تصویر شرکت این مهم است که نباید مدام با یک عضو خانوادهٔ دیزنی در نبرد باشم.

«ثانیاً ما باید تلاش کنیم رابطه‌مون با پیکسار و استیو جابز رو نجات بدیم». پایان شراکت پیکسار از لحاظ مالی و روابط عمومی ضربهٔ بزرگی به دیزنی بود. استیو یکی از محترم‌ترین مردم جهان در تکنولوژی، تجارت و فرهنگ بود و ردکردن و انتقاد مخرب او از دیزنی آن‌قدر علنی بود که اصلاح آن به هر طریق پیروزی بزرگی تلقی می‌شد. علاوه‌براین، پیکسار هم‌اکنون پرچم‌دار انیمیشن بود و درحالی‌که هنوز حس کاملی از نحوهٔ شکست انیمیشن دیزنی نداشتم می‌دانستم که هر نوع شراکت جدید برای کسب‌وکار ما خوب خواهد بود. همچنین، می‌دانستم احتمال کمی وجود دارد که فردی به سرسختی استیو به‌راحتی راه را برای ما باز کند، اما باید سعی می‌کردم.»