کتاب دوستان دم کلفت
معرفی کتاب دوستان دم کلفت
کتاب دوستان دم کلفت نوشتهٔ دانا لئون و ترجمهٔ نیما م. اشرفی است. نشر قطره ماجرای کاوشگریهای «کمیسر برونتی» را در قالب یک رمان معمایی آمریکایی روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب دوستان دم کلفت
کتاب دوستان دم کلفت که نهمین رمان دانا لئون است، شما را با شخصیت محبوبی به نام «کمیسر گیدئو برونتی» آشنا و همراه میکند. برونتی در یک روز تعطیل، سرگرم خواندن کتاب محبوبش است که فردی از ادارهٔ ثبت املاک خلوت او را به هم میزند. «فرانکو رسی» که کارمندی وظیفهشناس به نظر میرسد، مدارکی مفصل به کمیسر برونتی ارائه میکند که نشان میدهد آپارتمان برونتی غیرقانونی است و گویی وجود خارجی ندارد. ماجرا، ماجرای طبقهای است که بدون دریافت مجوز ساخته شده و اینک موجب دردسر شده است. برونتی اسناد و مدارک خود را میآورد و متوجه اشتباه خود در خرید آپارتمان میشود. او میخواهد با نشاندادن نمای بیرونی آپارتمان خود، اثبات کند همزمان با طبقهٔ پایین ساخته شده، اما فرانکو رسی ترس از ارتفاع دارد و نمیتواند از روی بالکن به پایین نگاه کند. برونتی و «پائولا» در تشویش و حیرت به فکر چاره میفتند. پائولا که پدرش مرد صاحبنفوذی است، پیشنهاد میدهد از طریق او مشکل را برطرف کنند. برونتی با علم به این که در ایتالیا همهچیز از طریق زدوبند حل میشود، تصمیم میگیرد مسئله را از طریق قانونی پیگیری کند. این رمان در سال ۲۰۰۰ میلادی موفق به کسب جایزهٔ «خنجر نقرهای» از «انجمن نویسندگان جنایی» شد.
خواندن کتاب دوستان دم کلفت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آمریکا و قالب رمان معمایی پیشنهاد میکنیم.
درباره دانا لئون
دانا لئون در سال ۱۹۴۲ میلادی به دنیا آمد. او نویسندهای آمریکایی است که رمانهایی جنایی - معمایی خلق کرده و آفرینندهٔ پرسوناژ «کمیسر گیدئو برونتی» بوده است. این مجموعه رمانها که وقایع همگیشان در ونیز یا حوالی آن میگذرد، به انگلیسی نوشته و به زبانهای بسیاری برگردانده شدهاند؛ جز به ایتالیایی که نویسنده با ترجمهٔ آنها به این زبان موافقت نکرده است. کمیسر برونتی از زمرهٔ محبوبترین کاوشگران ادبیات پلیسی امروز جهان است و تاکنون تلویزیون آلمان، ۲۲ اپیزود از ماجراهای این کارآگاه را تولید و پخش کرده است.
بخشی از کتاب دوستان دم کلفت
«برونتی به مرکز مخابرات تلفن زد و خودش را افسر پلیس معرفی کرد. گفت شماره تلفنی دارد که کد شهر ندارد و فقط هفت شمارهٔ آخرش را دارد. اسم شهرهایی را پرسید که این شماره در آنها موجود بود. منشی مخابرات بدون چک کردن هویت برونتی و بدون اینکه بگوید دوباره خودش با ادارهٔ پلیس تماس میگیرد، به برونتی گفت پشت خط منتظر بماند تا در کامپیوترش جستجو کند. کمی بعد منشی دوباره روی خط آمد و گفت این شماره ممکن است برای پیاچنزا، فرارا، آگوئیلیا یا مسینا باشد.
بعد برونتی اسم افرادی را خواست که صاحب این شماره تلفنها بودند. منشی به قوانین مخابرات، قانون حفظ حریم خصوصی و «سیاست تأیید رسمی» متوسل شد. گفت باید از طرف پلیس یا سازمان دولتی دیگری با او تماس بگیرند. برونتی با طمأنینه دوباره توضیح داد که کمیسر پلیس است و منشی میتواند برای اطمینان به ادارهٔ پلیس زنگ بزند. وقتی منشی شمارهتلفن پلیس را از او پرسید، برونتی به او نگفت بهتر است خودش شماره را توی دفترچه تلفن پیدا کند تا مطمئن شود با ادارهٔ پلیس تماس میگیرد. در عوض شمارهٔ پلیس را به او داد، نام خودش را تکرار کرد و گوشی را گذاشت. بلافاصله تلفن زنگ خورد و منشی اسم چهار نفر را آورد و نشانیشان را گفت.
از اسامی چیز خاصی معلوم نبود. شمارهٔ مربوط به شهر پیاچنزا متعلق به یک دفتر کرایهٔ اتومبیل بود، شمارهٔ فرارا متعلق به یک اسم ترکیبی بود که احتمالاً دفتر یک شرکت یا حتی یک مغازه بود. دو شمارهٔ دیگر به ظاهر شخصی بودند. شمارهٔ پیاچنزا را گرفت، منتظر ماند و وقتی مردی تلفن را برداشت، گفت از طرف پلیس ونیز تماس میگیرد و میخواهد دفاترشان را چک کنند ببینند به شخصی به نام فرانکو رسی اهل ونیز اتومبیل کرایه دادهاند و اینکه او را میشناسند یا نه. مرد آن طرف خط به برونتی گفت منتظر بماند، بعد دستش را روی گوشی گذاشت و با شخص دیگری حرف زد.»
حجم
۲۱۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه
حجم
۲۱۲٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۹۸ صفحه