کتاب نیاز ویژه کودک من
معرفی کتاب نیاز ویژه کودک من
کتاب نیاز ویژه کودک من نوشتهٔ صفا عابدی است. نشر نویسه پارسی این کتاب را که حاوی دلنوشتههایی از یک مربی است که عاشق کار با کودکان است، روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب نیاز ویژه کودک من
کتاب نیاز ویژه کودک من که در چند بخش نوشته شده، حاصل تجربهها و علاقهٔ صفا عابدی در کار با کودکان و به کار با آنها است. عنوان برخی از بخشهای این کتاب عبارت است از «بابای من مدیرعامله»، «یک ایستگاه بیشتر»، «اگر یک نفر همهاش به شما بگوید نکن، دوست دارید؟»، «من سنجش قبول شدم» و «بچه من میتواند مدرسه برود؟».
گفته میشود که دلنوشتهٔ ادبی حاصل تکگوییهای ذهن نویسنده است و اغلب از قواعد نثر پیروی میکند. این گونهٔ ادبی اگر موزون باشد، حاصل چینش اتفاقی کلمات است. دلنوشته اصول و مبانی از پیش تعیینشدهای ندارد و تقریباً میتوان گفت نویسنده با نوشتن کلماتی برآمده از امیال و آرزوهایش سروکار دارد. از این جهت، کلمات از دل بر میآیند و بازتاب احساس صادقانه و اندیشهٔ معمولی نویسنده هستند.
خواندن کتاب نیاز ویژه کودک من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران کار با کودکان و قالب دلنوشته پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب نیاز ویژه کودک من
«ورود به دنیای کودکان از قشنگترین اتفاقهای زندگی من است. اینکه هر روزت با کلی رنگ و اسباببازی و موسیقی و خلاصه کلی شادی سپری بشود، دلنشین است، اما خُب سختیهای خاص خودش را هم دارد.
آنچه باید به آن توجه کنیم این است که آموزش برای همه کودکان حیاتی است، اما مطلبی که باید هر روز با خودمان مرور کنیم این است که آنها کودکند و باید کودکی کنند! یادمان باشد که بین درس و کلاس و آموزش، به آنها فرصت بچگیکردن بدهیم. سعی کنیم آموزش را در قالب بازی ارائه کنیم. اینطوری هم بچهها همراهتر میشوند و هم چون در حال خوشی و شادی یاد میگیرند، بهتر در ذهنشان میماند.
فرفری عاشق پرنسسهای دیزنی است. به برکت وجودش من با تکتک این پرنسسها آشنا شدم و کلی درموردشان اطلاعات کسب کردم. این پرنسسها نقش مهمی در آموزش ما داشتند: وقتی میخواستیم رنگها را یاد بگیریم، از رنگ لباس و موهای پرنسسها حرف میزدیم، یا وقتی میخواستیم شمارش را تمرین کنیم، پرنسسها به صف میشدند. حتی وقتی فرفری شروع کرد به خواندن الفبا، با هر حرفی که یاد میگرفت، ما به دنبال پرنسسی بودیم که اسمش با آن حرف شروع شود: م مثل مولان، س مثل سفیدبرقی، پ مثل پوکوهانتس و... .
اوایل آموزش، فرفری فرق دختر و پسر را نمیدانست و همیشه میگفت: «من میخوام پرنسس باشم!» کمکم با آموزش یاد گرفت که خودش پسر است و میتواند پرنس باشد. البته این چیزی از علاقهاش به پرنسسها کم نکرد!
فرفری جان در خوردن و نوشیدن خیلی همکاری نداشت. برای همین در برخی از کلاسهای آموزشی زمانی را صرف تمرین خوردن انواع آبمیوه، شیر، نان و پنیر، ساندویچ و ... میکردیم.
یک روز بهش گفتم: «امروز قراره این شیر پاکتی کوچیک رو کامل بخوری!»
با یک حالتی که انگار ازش خواستم فتح خیبر کند، نگاهم کرد و گفت: «من نمیخورم!»»
حجم
۹۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۹۸٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه