کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی برای مقابله با اختلالات اضطرابی
معرفی کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی برای مقابله با اختلالات اضطرابی
کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی برای مقابله با اختلالات اضطرابی نوشتهٔ الکساندر چاپمن، کیم گرتز و متیو تول و ترجمهٔ سیدمرتضی ارجمندی نسب است. انتشارات ارجمند این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. مجوز رسمی ترجمهٔ این کتاب از سوی انتشارات نیوهاربینگر به انتشارات کتاب ارجمند واگذار شده است.
درباره کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی برای مقابله با اختلالات اضطرابی
کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی برای مقابله با اختلالات اضطرابی را میتوان به همهٔ کسانی که بهنوعی از اضطراب رنج میبرند، توصیه کرد. نویسندگان این کتاب نهتنها روشهای درمان شناختی - رفتاری و تحمل فشار روانی را به بهترین نحو ممکن آموزش دادهاند، بلکه مهارتهای توجهآگاهی، تنظیم هیجان و مهارتهای میانفردی را به شیوهای کاملاً مؤثر بیان کردهاند. این کتاب با ارائهٔ نمودارها، تمرینها و جدولهای کاربردی خوانندگان را در فراگیری مهارتهای DBT برای رفع اضطراب و مشکلات مرتبط با آن راهنمایی میکند.
در این کتاب آمده است که رفتاردرمانی دیالکتیکی نوع خاصی از درمان شناختی - رفتاری است که در اواخر دههٔ ۱۹۸۰ میلادی توسط «مارشا لینهان» باهدف درمان اختلال شخصیت مرزی پایهگذاری شده است. پس از مدتی کارآمدی این رویکرد برای درمان اختلالات دیگر نیز مشخص شد. نظریهای که پشت این رویکرد وجود دارد، معتقد است برخی افراد به روشی عجیب و با شدت بیشتری نسبت به مسائل زندگی واکنش نشان میدهند؛ بهعنوان مثال این افراد واکنش هیجانی بسیار شدیدی نسبت به تجربهٔ ترس یا استرس از خود بروز میدهند؛ بنابراین هدف رفتاردرمانی دیالکتیکی ایجاد تعادلی منطقی بین تمام جنبههای زندگی فرد است.
پژوهشهای بسیاری تأثیرگذاربودن تکنیکهای رفتاردرمانی دیالکتیکی را در کاهش و درمان طیف وسیعی از مشکلات روانی نشان دادهاند. دکتر چاپمن، گرتز و تول در کتاب حاضر با ارائهٔ مهارتهای DBT خواننده را قدمبهقدم در مسیر این درمان قرار میدهند.
خواندن کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی برای مقابله با اختلالات اضطرابی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران روانشناسی عمومی و افرادی که از اضطراب رنج میبرند، پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب تکنیک های رفتاردرمانی دیالکتیکی برای مقابله با اختلالات اضطرابی
«فصل هفتم: بازتجربهٔ خاطره، کابوس شبانه و نشانههای دیگر استرس آسیبزا
مطالعات نشان دادهاند بسیاری از افراد (در حقیقت بیش از نیمی از آنها) یک رویداد آسیبزا را در دورهای از زندگی خود تجربه کردهاند (کسلر و همکاران ۱۹۹۵) و بعد از تجربهٔ رویداد آسیبزا، شخص در معرض خطر جدی ابتلا به علائم مختلف اضطرابی خواهد بود. مجموعهای خاص از علائمی که پس از رویداد آسیبزا بروز میکند، نشانههای فشار روانی پس از سانحه نامیده میشود. نشانههای فشار روانی پس از سانحه میتواند بهشدت بر روابط میانفردی، توانایی تمرکز، خواب و موقعیتهایی که برایتان لذتبخش است تأثیر منفی و ناتوانکنندهای داشته باشد. در ادامهٔ فصل برخی از مهارتهای DBT را که در کنترل این علائم مؤثر هستند شرح خواهیم داد. با این وجود پیش از آن بررسی مختصری از تمام نشانههای فشار روانی پس از سانحه ارائه میکنیم.
نشانههای فشار روانی پس از سانحه
همانطور که از نامش پیداست نشانههای فشار روانی پس از سانحه مجموعهای از علائم است که بعد از یک رویداد آسیبزا به وجود میآید. رویدادهای مختلف زیادی مانند قربانی سوءاستفاده جنسی شدن یا شاهد آن بودن، درگیری فیزیکی با دیگران، آگاه شدن از مرگ فرد موردعلاقه، بیماریهای سخت، بلایای طبیعی و حتی شاهد یک تصادف بودن وجود دارند که میتوان آنها را آسیبزا به شمار آورد. نشانههای فشار روانی پس از سانحه به سه گروه تقسیم میشود: علائم تجربهٔ مجدد، علائم اجتناب و کرختی هیجانی و علائم انگیختگی بیشازحد (۲۰۰۰APA). بیایید برخی از علائم خاص هر گروه را بررسی کنیم.
علائم تجربه مجدد
علائم تجربهٔ مجدد علائمی هستند که باعث میشوند شخص همواره رویداد آسیبزا را به یاد آورد یا با آن زندگی کند. پنج علامت تجربهٔ مجدد که فرد پس از سپری کردن رویداد آسیبزا تجربه میکند در زیر آمده است:
- افکار مزاحم و مکرر و یا خاطرههایی در مورد رویداد آسیبزا
- کابوسهای شبانهٔ مکرر در مورد رویداد آسیبزا
- اعمال و احساساتی مبنی بر اینکه انگار رویداد آسیبزا دوباره اتفاق افتاده است (معمولاً بازتجربهٔ خاطره نامیده میشود؛ در ادامه بیشتر در مورد آن بحث میکنیم).
- احساس ناراحتی بعد از مواجهشدن با چیزهایی که رویداد آسیبزا را به خاطر میآورند (مثل فکر کردن در مورد آن رویداد یا مواجهه با شیء، فرد، مکان یا موقعیتی که خاطرهٔ آن رویداد آسیبزا را به ذهن میآورد).
- احساس برانگیختگی جسمانی (مثل افزایش ضربان قلب) بعد از مواجه با آنچه رویداد آسیبزا را به ذهن میآورد.
علائم اجتناب و کرختی هیجانی
همانطور که انتظار میرود تجربهٔ مجدد علائم یک رویداد آسیبزا میتواند بسیار ناراحتکننده باشد بنابراین طبیعی است که افراد تلاش زیادی برای جلوگیری از بروز این علائم کنند یا به عبارتی از آنها اجتناب نمایند. این تلاشها جهت اجتناب از علائمی هستند که فرد پس از تجربهٔ یک رویداد آسیبزا از خود نشان میدهد. بهعلاوه ترس، اضطراب و برانگیختگی ناشی از تجربهٔ چنین رویدادهایی توانایی فرد را در لذت بردن از فعالیتهای لذتبخش و برقراری رابطه با دیگران از بین میبرد؛ مانند این است که سدی در برابر فرد قرار دارد که اجازه نمیدهد او هیجانات مثبت را تجربه کند (درحالیکه بیشتر هیجانات ناخوشایند بهراحتی تجربه میشود). اینها علائمی هستند که به آن کرختی هیجانی میگویند. هفت علامت اجتناب و کرختی هیجانی وجود دارد که پس از تجربهٔ یک رویداد آسیبزا بروز میکنند:
- تلاشهای فرد برای گریز یا سرکوبی افکار و احساساتی که مربوط به رویداد آسیبزا است.
- تلاش برای اجتناب از فعالیتها، مکانها یا افرادی که ممکن است خاطرهٔ رویداد آسیبزا را به ذهن متبادر کنند.
- مشکل در به یادآوری بخشهای مهم یک رویداد آسیبزا.
- بیعلاقگی نسبت به فعالیتهایی که درگذشته لذتبخش بودند.
- احساس جدا شدن یا قطع رابطه با فرد موردعلاقه.
- احساس ناخوشایند از تجربه کردن تمام هیجانات.
- احساس اینکه ممکن است هر لحظه زندگی به نحوی تمام شود.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه