کتاب جزیره رابینسون کروزئه

کتاب الکترونیکی جزیره رابینسون کروزئه نوشته پروانه یارمحمدی در انتشارات آزادمهر به چاپ رسیده است. داستان درباره دختری است که در جامعه‌ای سنتی و مردانه و با محدودیت‌های زیاد، مسئولیتی را به عهده می گیرد و تلاش می‌کند از همهٔ این موانع یکی‌یکی عبور کند و کارش را به خوبی انجام دهد.

درباره کتاب جزیره رابینسون کروزئه

داستان با تلفنی که به بهاره می‌زنند آغاز می‌شود. بهاره که دختر جوانی است برای مدیریت محله انتخاب می‌شود، آن هم در میانافرادی که جایگاه زن را در خانه می‌دانند و ارزشی برای مدک دکترای مدیریت و برنامه‌ریزی شهری او هم قائل نیستند. این اتفاق به ظاهر خوب آغازگر چالش‌های پیش روی بهاره است

کتاب جزیره رابینسون کروزئه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان‌های ایرانی پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب جزیره رابینسون کروزئه

اکنون بهترین مدیر سال 1390 به شما حضار محترم معرفی می‌کنیم. کسی که شهرداری و همه کارکنانش به او افتخار می‌کنند. او بی‌تردید یکی از الگوهای موفق برای مدیران است. سرکار خانم بهاره بختیاری ... تشویق بفرمائید. نور نورافکن افتاد روی صورتم. مثل پروانه رقصان تو نور، رفتم به‌طرف سن. نور من را دنبال می‌کرد و من نور را. روی سن جایزهٔ بهترین مدیر سال را از شهردار تهران گرفتم.حضار یک‌بند تشویق می‌کردند. برای سخنرانی پشت میز خطابه ایستادم. کلامی نگفته، آب توی لیوان لب پر زد، ریخت روی دستم و دستم سوخت. پلک‌هایم را باز کردم و بلند شدم از توی صندلی. گذاشتم لیوان چای را صاف روی میز و تند میز را پاک کردم با دستمال‌کاغذی. ته دلم مثل سوزش دستم گزگز می‌کرد. نور لامپ اتاق رفت. نگاه کردم به حیاط. پرتوی نارنجی خورشید روی درخت انار نبود و توی حیاط چیزی دیده نمی‌شد. عضلات بدنم لرزید و عرق رد انداخت روی تنم. رفتم به‌طرف در روبه حیاط. نور تیر برق، توی حیاط را روشن کرده بود. خروس سیاه با چنگالش تندتند خاک را گود می‌کرد و نوک می‌زد به زمین.