بریده‌هایی از کتاب روش‌های جذب و متقاعدکردن دیگران

مطالعات بی‌شماری بیانگر آن است که هر چه بیشتر با فردی در ارتباط باشید، وی بیشتر به شما علاقه می‌یابد.

با پیروی از استرتژی‌های ساده‌ای که بر پایه طبیعت بشر استوار می‌باشد به راحتی می‌توانید اعتماد، دوستی‌های پایدار و روابط موفقی را ایجاد نمایید. باید صراحتا اذعان داریم که در این استراتژی‌ها برای این که فردی را به خود علاقمند سازید هیچ گونه فریبی وجود ندارد بلکه تنها با سازمان دهی اصول روانشناسی می‌توانید یک واکنش طبیعی (علاقمندی) را در وی ایجاد نمایید.

تحقیقات متعدد ثابت کرده است که اگر یک تهدید یا خطر خارجی وجود داشته باشد، مردم اختلافات میان خود را کنار می‌گذارند.

وقتی درخواست کسی را رد کردید، بلافاصله از همان شخص چیزی درخواست نمایید. در این حالت او به احتمال زیاد به درخواست شما پاسخ منفی داده و بنابراین با یکدیگر بی‌حساب خواهید شد.

وقتی که ما قدم کوچکی در یک جهت بر می‌داریم تمایل می‌یابیم که به پیشروی خود ادامه دهیم و در این راه به خواسته‌های بزرگتر تن درمی دهیم.

اشیاء متحرک تمایل دارند که به حرکت خود ادامه دهند و اشیا ساکن تمایل دارند که ساکن باقی بمانند. شاید این قانون را بتوان چنین نیز استنباط کرد که: افراد پرتحرک وفعال تمایل دارند به فعالیت خود ادامه دهند و برعکس افراد ساکن و تنبل تمایل دارند که در جای خود باقی بمانند! اگر بتوانید فردی را در مسیر صحیح، چه از نظر فیزیکی و چه از نظر فکری به فعالیت وادارید ـ می‌توانید با کاری ساده و مفرح شروع کنید ـ او احتمالاً به فعالیت خود در این مسیر ادامه خواهد داد. به چه دلیل؟ به این دلیل که انسان‌ها نیاز شدیدی دارند که اعمال خود را پی‌گیری و دنبال نمایند.

هیچ کس دوست ندارد از کسی پیروی کند که خود را «عقل کل» می‌داند. یکی از بهترین راه‌های ارایه پیشنهاد این است که به فرد خاطرنشان نمایید که فکر نمی‌کنید که همه راه‌حل‌ها را می‌دانید.

از آنجا که روش‌های موجود در این کتاب بر اساس طبیعت و ماهیت نوع بشر تعیین شده، همه مردم می‌توانند از آنها استفاده کنند و عواملی از قبیل اختلاف فرهنگی، اختلاف نژادی و اختلاف جنسیت در آن دخیل نمی‌باشد.

این کتاب تنها شامل تدابیر مخصوص روانشناسی در زمینه کنترل رفتار بشر می‌باشد که به شما کمک می‌کند تا از هر فرد در هر کجا و در هر زمانی هوشمندانه‌تر و عاقلانه‌تر عمل کنید.

از او بخواهید که لطف کوچکی در حقتان انجام دهد، اما مطمئن باشید که اجباری در کار نباشد. این موضوع سبب می‌شود که به طور ناخودآگاه بیشتر به شما علاقمند گردد.

هنگامی که در زندگی خود هیچ مشغولیتی نداشته باشید مغزتان خودش را هدف قرار داده و اضطراب و نگرانی در آن پدیدار می‌شود. اما اگر یک هدف مشخص خارجی را دنبال کنید که فکرتان را به خود اختصاص دهد، این افکار از مغزتان دور می‌شود. آیا تا به حال در زندگی خود به چنین حقیقتی توجه نکرده‌اید؟ هنگامی که یک هدف مشخص را دنبال می‌کنید از روحیه بهتری برخوردار بوده و افکار شما منظم و متمرکز خواهد شد و دیگر به مسائل جزئی اهمیت نخواهید داد.

اگر پیشنهاد شما تنها بر پایه منطق محض استوار باشد شانس کمی برای قانع کردن طرف مقابل خواهید داشت، پس باید ابتدا حقایق را بر مبنای احساسات ترجمه کرده و دلایل واضح و خاصی ارایه نمایید که بر احساسات فرد تاثیر بگذارد. مطالعات نشان می‌دهند که علاوه بر برانگیختن احساسات، زمانی می‌توانید تاثیری ویژه بر جای بگذارید که یک نقشه و طرح برای پیشروی، به فرد ارایه نمایید. یعنی هنگامی که فرد از لحاظ احساسی آماده حرکت در مسیر مورد نظرمان شد، باید مسیر را برایش هموار کرده و نقشه مقصد مورد نظر را (که در واقع همان پیشنهاد ما است) در اختیارش قرار دهیم. پس از این مرحله باید به وی خاطرنشان سازید که چگونه ایده شما از نتایج و پیامدهای منفی و ناگوار جلوگیری به عمل می‌آورد.

تحقیقات متعدد ثابت کرده‌اند که اگر بخواهیم شخصی را متقاعد سازیم باید به احساسات وی رجوع کنیم. هر چقدر که ایده شما منطقی و عاقلانه باشد تا زمانی که احساسات فرد را برنیانگیزید دشوار است که بتوانید او را تحت تاثیر قرار دهید.

همه ما به سوی افرادی که دارای اعتماد به نفس می‌باشند گرایش داریم. اعتماد به نفس خود را با جدی نگرفتن بیش از حد خود نشان دهید. سعی کنید در وی، احساس خوبی را نسبت به خودش ایجاد نمایید.

تا جایی که می‌توانید در کنار فرد موردنظر خود به سر برید زیرا نزدیکی سبب ازدیاد علاقه می‌گردد نه تنفر. سعی کنید هنگامی با وی صحبت کنید که از وضعیت و روحیه‌ای مناسب برخوردار باشد تا قانون پیوند تحقق یابد. درباره علایق یا تجارب مشترک صحبت نمایید و سعی کنید بیشتر گوش فرا دهید و کمتر صحبت کنید.

در کتاب دیل کارنگی، که یکی از مشاهیر در زمینه انسان‌شناسی می‌باشد، مطرح گردیده است. در مواقعی که می‌خواهید بااین شخص گفتگو کنید ین قانون را در نظر داشته باشید: «اگر در تمام مدت روز سعی کنید که کسی رابه خود علاقه‌مند سازید نتیجه چندانی حاصل نخواهید کرد، مگر این که به وی خاطرنشان سازید که به او اهمیت می‌دهید و به وی علاقه دارید.» برای این منظور کافی است که سئوالاتی از وی درباره خودش بپرسید و بدین ترتیب باب گفتگو باز خواهد شد.

با کمک استراتژی زیر می‌توانید تضمین کنید که هر کس بر سر هر قولی که به شما داده باقی خواهد ماند. مؤثرترین ابزار روانشناسی جهت این امر این است که به فرد خاطر نشان سازید که شما ایمان دارید که او شخصی است که نسبت به عهد و پیمانش متعهد است. استفاده از عباراتی از قبیل: «تو از آن جمله افرادی هستی که...»؛ «تو همیشه با... مرا تحت تاثیر قرار داده‌ای»؛ «من همیشه این حقیقت را دوست داشته‌ام که تو...»، قانون فطری تداوم را «در فرد» فرا خوانده و موجب می‌شود که وی احساس کند باید به آنچه که قول داده پایبند بماند زیرا شما بدین ترتیب احساس تداوم و پی‌گیری اعمال گذشته را در فرد برمی‌انگیزید. انسان‌ها فطرتا نیاز دارند به گونه‌ای رفتار کنند که از خود انتظار دارند یا فکر می‌کنند که دیگران از آن‌ها انتظار دارند.

اگر فردی احساس کند که عقاید و نظریات وی را در نظر نگرفته و می‌خواهید عقیده خود را به وی تحمیل نمایید، به شدت با آن مخالفت کرده و نظر شما را نخواهد پذیرفت. پس بهترین راه این است که در ابتدا به فرد اطمینان دهید که در نهایت اتخاذ تصمیم با خود اوست و آنگاه به ارایه حقایق و نظریات خود پرداخته و نقاط قوت و ضعف آن را بررسی کنید

اشتیاق مسری است یعنی هر چه اشتیاق و علاقه شما نسبت به آنچه که می‌گویید بیشتر باشد فرد مقابل نیز نسبت به آن مشتاق‌تر خواهد گردید.

به جای این که به فرد خاطرنشان کنید که چه عوایدی از ایده شما نصیبش خواهد شد، بیشتر بر روی این نکته تمرکز کنید که ایده شما از بروز چه ضررهایی (از قبیل مالی و جانی) ممانعت به عمل می‌آورد.