بریده‌هایی از کتاب ازدواج عاقلانه

خیلی مهم است که اشخاص ابتدا خودشان را خوب بشناسند و بعد دنبال فردی بگردند که باور دارند برای یک عمر زندگی مشترک با آن‌ها مناسب است.

فردی که تصویری خوب از خود دارد برای کسب تأیید و یافتن معنا و هدف زندگی به هیچ‌کس وابسته نیست

بیشتر اشخاصی که ازدواجشان خیلی زود به مشکل برمی‌خورد، کسانی هستند که مشکلات موجود در قبل از ازدواجشان را نادیده گرفتند.

تصمیم درست دربارهٔ ازدواج تصمیمی است که امروز، یک ماه بعد، ده سال بعد و در بیست‌وپنجمین سالگرد ازدواج نیز درست به‌نظر برسد.

منش خوب، اولین بُعد تشخیصی است که باید در شروع ارتباطتان مورد توجه قرار گیرد. خودتان را فریب ندهید؛ منش خیلی مهم است. اگر یکی از طرفین منش بدی داشته باشد، ازدواج هرگز رشد نخواهد کرد. منظور از منش، درستی و صداقت و برخورداری از رفتار و کردار مناسب با اصول اخلاقی است. برخی اشخاص درک نمی‌کنند که منش خوب اهمیت دارد و می‌گویند: «اوه، او فقط گاهی دروغ می‌گوید. اما خیلی جذاب و بانمک است. خیال نمی‌کنم مشکلی پیش بیاید.»

فردی که برای ازدواج با شما مناسب باشد به‌طور تصادفی سر راهتان سبز نمی‌شود.

هرچه بیشتر خودتان را بشناسید در هنگام انتخاب همسرتان جهت‌گیری درونی شفاف‌تری دارید. اشخاصی که مرحلهٔ آشنایی را گیج‌کننده می‌یابند، درواقع با خودشان آشنا نیستند.

فرد عصبانی آمادهٔ برقراری ارتباط یا ازدواج با کسی نیست.

پژوهش‌ها نشان می‌دهند مردان و زنان متأهل در ازدواج خوب: * بیشتر عمر می‌کنند. * کمتر مواد مخدر مصرف می‌کنند. * پول و ثروت بیشتری دارند. * دستگاه ایمنی بدنشان در برابر بیماری‌ها نیرومندتر است. * میزان حملات قلبی و اضطراب و سرطان در مردان کمتر است. * احتمال ابتلا به سرطان در زنان متأهل دو تا سه برابر کمتر است.

مرحلهٔ پس از شور و هیجان، میزان آمادگی شما را برای رسیدن به عشق حقیقی نشان می‌دهد. پس از ورود به این مرحله متوجه می‌شوید که عشق تنها شیفتگی نیست. عشق واقعی فراز و نشیب‌های زیادی دارد که باید بتوانید با آن‌ها کنار بیایید.

زندگی با فرد عصبانی مثل زندگی با بمب ساعتی است. شما هرگز نمی‌دانید چه زمانی منفجر می‌شود، از این رو در تنش و ترس مداوم زندگی می‌کنید

البته هیچ موضوعی آن‌قدر ارزش ندارد که خودمان را بابت آن کلافه کنیم.

اشخاصی که خودپنداره‌ای خوب دارند، از سه ویژگی اساسی برخوردارند: احساس می‌کنند ارزشمند و مهم هستند؛ با خودشان صادق و روراست هستند؛ و به‌گونه‌ای زندگی می‌کنند که به‌جای گیرنده بودن، بیشتر دهنده باشند.

انتخاب همسری که مناسب شما باشد پاداش وقت و زمانی است که برای شناخت خودتان صرف می‌کنید.

هرچه بیشتر زوایای وجودی‌تان را بشناسید و دربارهٔ خودتان بیشتر بدانید، در هنگام انتخاب شریک و همسر روحی‌تان جهت‌گیری درونی شفاف‌تری دارید.

در ازدواج‌های خوب یک عنصر مشترک وجود دارد: زوج‌ها آموخته‌اند چطور خشم خود را مهار کنند بی‌آن‌که اقتدار شخصی‌شان را از دست بدهند.

وقتی خداوند به شما روحی برای عشق‌ورزی ارزانی داشت، عاشق نشدن یعنی محروم ساختن خود و دیگری از خوشبختی؛ گویی این‌که درخت پرتقال از ترس گناه شکوفه ندهد و به یاد بسپارید روحی که برای عشق‌ورزی پا به عرصهٔ آفرینش گذاشت با هیچ‌گونه شادی و لذت دیگری آرام نخواهد گرفت. استاندال، در باب عشق

«اگر قرار باشد به کسی که می‌خواهد ازدواج کند توصیه‌ای بکنید، چه می‌گویید؟» پاسخ: «قبل از این‌که ازدواج کنی، خودت را از لحاظ روحی و جسمی سالم کن.» البته نوع سلامت که در این‌جا مطرح می‌شود و برای دوام ارتباط ضروری است و باعث رشد آن می‌شود، سلامت احساسی یا هیجانی است.

ازدواج بد از ازدواج نکردن بدتر است

ازدواج به دلایل اشتباه وقتی بنابر دلایلی نادرست به ازدواج تن می‌دهیم، درواقع در مسیری حرکت می‌کنیم که پایان آن به رابطه‌ای سالم و رضایت‌بخش ختم نمی‌شود. این مسأله ممکن است دلایل مختلفی داشته باشد که ما در این‌جا به هفت مورد اصلی‌تر آن اشاره می‌کنیم و سپس تک‌تک به آن‌ها می‌پردازیم. ۱. زیر فشار بودن (سن و سال، خانواده، دوستان و غیره) ۲. تنهایی و درماندگی ۳. گرایش جنسی ۴. بی‌توجهی به زندگی خود ۵. اجتناب از بالغ شدن ۶. احساس گناه ۷. پر کردن خلأهای عاطفی و روحی

عصب‌شناسان معتقدند که مغز نمی‌تواند تا ابد و به‌طور همیشگی این حالت اشتیاق و شور و هیجان بسیار بالا را حفظ کند، زیرا گیرنده‌های عصبی موجود در مغز به میزان محرک عادت می‌کنند و سطح ترشح هورمون‌های مولکول عشق نیز افت پیدا می‌کند.

* به‌راحتی نمی‌تواند تصمیم بگیرد و اغلب برای آنچه ممکن است رخ دهد، به‌جای این‌که اقدامی صورت بدهد، بیشتر زمانش را صرف گله و شکایت می‌کند.

مراقب اشخاصی باشید که گرایش دارند فقط «حقیقت راهگشا» را بگویند. بیان حقیقت ممکن است باعث شود شب را با وجدان راحت به‌سر کنند؛ اما به این معنا نیست که آن‌ها روراست هستند. مردی از منشی خود می‌خواهد تا به مراجعی که او نمی‌خواهد به تلفنش پاسخ دهد، بگوید که او همین چند لحظه پیش از دفترش بیرون رفت؛ سپس از دفترش بیرون می‌رود تا یک فنجان قهوه بخورد. آیا به چنین مردی اعتماد می‌کنید؟ نباید به او اعتماد کنید. برخی اشخاص به‌تدریج به دروغگویی عادت می‌کنند، به‌طوری‌که دیگر حتی متوجه نیستند که دارند دروغ می‌گویند. آن‌ها می‌توانند به چشم‌های شما نگاه کنند و دروغ بگویند چون در ذهنشان ماهیتی از حقیقت آنچه می‌گویند، یافت می‌شود. از این رو، حقیقت در کلیت حرف‌هایشان وجود دارد؛ اما آن را آن‌طور که خودشان دوست دارند مطرح می‌کنند.

برخی اشخاص به‌تدریج به دروغگویی عادت می‌کنند، به‌طوری‌که دیگر حتی متوجه نیستند که دارند دروغ می‌گویند.

شما به طلوع زیبای خورشید نگاه می‌کنید و می‌گویید: «چه روز زیبایی.» فرد بدقلق به همان منظره نگاه می‌کند و می‌گوید: «آره، اما هوا بارانی است.»

ازدواج بازی نیست که بدون تحقیق همسری اختیار کنید. باید برای شما مهم باشد که بفهمید او داناست یا نادان، هشیار است یا کودن، فقیر است یا غنی، صرفه‌جو است یا ولخرج. و این حماقت است که دنبال فردی کامل و عاری از هر عیب و نقصی بگردید. در این دنیا همسری که کمی بیشتر از خصوصیات بد، خصوصیات خوب داشته باشد کفایت می‌کند اما این کار زمان می‌طلبد.

اجازه دهید هر دو خانواده بدانند که فقط چون در آینده ممکن است زمان کمتری را با آن‌ها و زمان بیشتری را با همسرتان سپری کنید، دلیل بی‌احترامی به آنان نیست.

منش خوب، اولین بُعد تشخیصی است که باید در شروع ارتباطتان مورد توجه قرار گیرد. خودتان را فریب ندهید؛ منش خیلی مهم است. اگر یکی از طرفین منش بدی داشته باشد، ازدواج هرگز رشد نخواهد کرد. منظور از منش، درستی و صداقت و برخورداری از رفتار و کردار مناسب با اصول اخلاقی است.

اگر به ویژگی‌های شخصی که عاشقش شده‌اید دقت کنید، متوجه می‌شوید که این ویژگی‌ها به تصور شما از عشق و نیز روابط گذشته‌تان مربوط می‌شود. ما ابتدا تصورات و انتظاراتمان را از عشق شکل می‌دهیم و سپس در زندگی دنبال کسی می‌گردیم که با تصوراتمان هماهنگ باشد و به همین دلیل جذب او می‌شویم. اگر این شخص از لحاظ جسمانی نیز برایمان جذاب باشد، به احتمال زیاد عاشق او می‌شویم.

بیشتر معتادها می‌گویند هر زمان که اراده کنند می‌توانند اعتیادشان را ترک کنند. حرف آن‌ها را باور نکنید. معتادها دروغگوهای ماهری نیز هستند.