بریده‌هایی از کتاب کسی در من شیطنت می‌کند

مهتا می‌گوید: «گاگول...» تو فرهنگ لغات مهتا گاگول یعنی کسی که کارهایش برعکس خواست مهتا باشد!

بعضی حرف‌ها را باید نگه داشت برای نگفتن.

کمترین مجازات برای کسی که لج‌بازی می‌کند همین است که لابه‌لای سوسک‌ها بخوابد.

پلیس‌ها مدل تکان‌های کفگیرشان برای فهماندن هر حرفی با هم فرق دارد! وقتی هی از چپ می‌گیرند و می‌کشندش به راست یعنی بزن بغل. وقتی لبۀ باریکش را عمودی جلو و عقب می‌کنند یعنی حرکت کن!

بعضی وقت‌ها خودمان به بعضی امیدها فکر می‌کنیم و جدیشان نمی‌گیریم؛ اما وقتی یکی همان امید را بهمان یادآوری می‌کند برایمان جدی می‌شود.

«تو گذشته دنبال چی می‌گردی؟» «دنبال چیزی نمی‌گردم.» «پس تو گذشته چیکار می‌کنی؟» «فکر می‌کنم یکی رو نجات دادم که نباید می‌دادم و یکی رو نجات ندادم که باید می‌دادم!»

«بعضی اتفاقا رو نباید دنبالشون رفت. نباید عوضشون کرد.»

گاهی آدم حتی ترجیح می‌دهد به دکترش هم خیلی چیزها را نگوید تا او هم مثل بقیه فکر کند اوضاع خوب است.

چقدر حرف زدن برای کسی که نه تنها به حرف‌هایت با دقت گوش می‌کند بلکه از روش نت هم برمی‌دارد، خوب است.

در شیرینی را می‌بندم و می‌آیم تا نزدیک در. می‌دهم دستت. داری می‌روی. می‌گویم: «مگه نگفتی هوس شیرینی کردی؟ اینم با خودت ببر!» لحنم طوری است که انگار گفته باشم مگر نمی‌بینی تنهام؟ منم با خودت ببر!

راحتی به این چیزها نیست. راحتی به این است که یک جایی آن ته‌مه‌ها احساس کنی خوب و راضی هستی. آن ته‌مه‌ها؟ جایی که هیچ‌کس نمی‌تواند آنجا را ببیند

برای چی باید از شرّ این چین و لک‌ها راحت شود؟ برای چی یا برای کی؟ برای چی باید بیفتد به جان آینه‌ها و آینه‌ها را دروغگو کند؟ برای چی یا برای کی؟

نه... تو نمی‌توانی این چیزها را خوب بفهمی. فهمیدن این چیزها مردانه نیست. مثل دامن که مردانه نیست. مثل روسری... چادر ... مقنعه ...که هیچ‌کدام مردانه نیستند.