بریده‌هایی از کتاب تغییر سبک زندگی با ان ال پی

مثلاً اگر من از یکی از شاگردانم بشنوم که می‌گوید: «فلانی مرا غمگین می‌کند!» فوراً از او می‌پرسم: «مگر او چه رفتاری از خود نشان می‌دهد که باعث می‌شود انتخاب تو غمگین بودن باشد؟» این پرسش او را وادار می‌کند به علت ناراحتی‌اش فکر کند و بفهمد که او دربرابر واکنش یا رفتار خود حق انتخاب دارد و غمگین بودن چیزی جز انتخاب خودش نیست.

نقل‌قول شاعر امریکایی، هنری ون دیک، را بازگو کرد: «برای آن دسته که منتظرند زمان بسیار کُند سپری می‌شود و برای آن دسته که می‌ترسند بسیار سریع، برای آن‌هایی که غصه دارند بسیار طولانی به نظر می‌رسد و برای آن‌هایی که شادند، بسیار کوتاه. اما برای کسانی که عشق می‌ورزند، جاودان و بی‌انتهاست.»

بعضی از افراد رؤیایی متقاعدکننده برای آینده در ذهن خود ترسیم کرده و بر آن تمرکز می‌کنند و به شکست حق انتخاب نمی‌دهند. آن‌ها هرگز از واژه «نمی‌توانم» استفاده نمی‌کنند و به‌جای آن می‌گویند: «چراکه

یکی از دلایلی که مردم در منطقه خاکستری احساس رضایت می‌کنند این است که آن‌ها اصلاً نمی‌دانند منطقه درخشانی هم وجود دارد، چون هرگز آنجا نبوده‌اند.

سؤالی که آن‌ها مطرح کرده بودند این بود: میان فردی که در زمینه‌ای مهارت دارد و فردی که در همان زمینه از بقیه پیشی می‌گیرد و سرآمد می‌شود، چه تفاوتی وجود دارد؟ پاسخ‌هایی که ارائه شد، ان‌ال‌پی را به وجود آورد: «فن برتری... هنر تغییر.»

سؤالی که آن‌ها مطرح کرده بودند این بود: میان فردی که در زمینه‌ای مهارت دارد و فردی که در همان زمینه از بقیه پیشی می‌گیرد و سرآمد می‌شود، چه تفاوتی وجود دارد؟ پاسخ‌هایی که ارائه شد، ان‌ال‌پی را به وجود آورد: «فن برتری... هنر تغییر.»

من نیز معتقدم هر رؤیا می‌تواند یک هدف باشد، به‌شرطی که بتوان برای آن برنامه‌ریزی و اقدام کرد.

پیش‌فرض‌های ان‌ال‌پی می‌گوید: شکست وجود ندارد، فقط نتایج فرق می‌کنند. به‌عبارت‌دیگر، شکست چیزی جز یادگیری نیست.

مغز ما از میلیون‌ها راه عصبی تشکیل شده است. هرگاه رفتار جدیدی را از خود بروز می‌دهیم، یک مسیر عصبی جدید در مغز ما شکل می‌گیرد تا دسترسی مجدد به آن آسان‌تر باشد.

افرادی که در زندگی‌تان بیش از سایرین با آن‌ها کنار می‌آیید، کسانی‌اند که مشخصات شخصیتی مشابهی با شما دارند و به‌طور مساوی افرادی که رابطه چندان مطلوبی با آن‌ها ندارید، ویژگی‌های شخصیتی‌شان کاملاً با شما متفاوت است.

مایکل نیل می‌گوید بزرگ‌ترین دلیلی که افراد را از دست یافتن به خواسته‌هایشان بازمی‌دارد این است که آن‌ها فکر می‌کنند نباید چیزی را طلب کنند که به گمان خود نمی‌توانند به دست آورند و برای اینکه یأس و ناامیدی به سراغشان نیاید، دست از رؤیاهای خود می‌کشند و فقط بر چیزهایی تمرکز می‌کنند که ازنظر آن‌ها دست‌یافتنی است.

«اگر همیشه کاری را انجام دهی که انجام داده‌ای، فقط همان چیزی را به دست می‌آوری که همیشه به دست آورده‌ای.»

آیا زندگی شما می‌توانست بهتر از این باشد؟

هدف چیست؟ «اگر انسان نداند که در جست‌وجوی کدام بندرگاه است، هر بادی که بوزد، برای او حکم باد موافق را خواهد داشت.» ـ سِنِکا هدف همان چیزی است که آن را با تمام وجود طلب می‌کنید و برایتان اهمیت بسیاری دارد.

نکته: اگر هنوز انگیزه کافی برای خروج از منطقه خاکستری خود را ندارید، تصور کنید که ده سال دیگر از عمرتان سپری شده است و هنوز به اهداف واقعی خود نرسیده‌اید و ده سال هم پیرتر شده‌اید. این تصور تا چه میزان ناامیدکننده است؟ پس برخیزید و قدم اول را بردارید. خودتان می‌دانید که از اعماق قلب خود به این کار تمایل دارید.

همیشه راه‌حل‌های جایگزین برایتان وجود دارند،

«کسی که میل به صعود دارد هرگز به سینه‌خیز رفتن تن درنمی‌دهد.» هِلِن کِلِر

اگر شما جزء آن دسته از افرادی هستید که همیشه کاری را انجام می‌دهید که انجام داده‌اید، پس قطعاً همان چیزی را به دست می‌آورید که همیشه به دست آورده‌اید! پیام واضح و روشن است: اگر کاری که انجام می‌دهید جواب نمی‌دهد، از راه دیگری وارد شوید.

این تمرین‌ها نشان می‌دهند که روش‌های ان‌ال‌پی سرگرم‌کننده‌اند و سریع به نتیجه می‌رسند و درواقع آموزشی عملی برای مغز و ذهن ما محسوب می‌شوند.

تسلط بر احساسات آیا تاکنون با موقعیت‌هایی در زندگی‌تان مواجه شده‌اید که شما را عصبی کرده باشند؟ اکنون یکی از آن موقعیت‌ها را برگزینید و آن را مقابل چشمانتان تصور کنید. به‌دقت به تصاویر، صداها و احساساتی که با این موقعیت همراه‌اند توجه کنید. حالا در خیال خود تجسم کنید که از بدن خودتان بیرون رفته و یک قدم عقب می‌روید، به‌طوری‌که می‌توانید تصویر خودتان را از پشت‌سر تماشا کنید. همان‌طور که به خودتان نگاه می‌کنید، توجه کنید احساسی که چند لحظه پیش داشتید، چگونه تغییر می‌کند. فاصله بین خودتان و تصویرتان را بیشتر کنید. متوجه می‌شوید که اکنون چقدر آرام‌تر از قبل شده‌اید. تمرین چگونه بود؟ آسان بود، این‌طور نیست؟