کتاب کندوی پارنز

کتاب کندوی پارنز داستانی از رضا ذولقدری‌ها است. این داستان که با زبانی نمادین نوشته شده است در میان کندوهایی رخ می‌دهد که با وجود پیشرفتی که کرده‌اند در دام شیطان گرفتار می‌شوند و سرزمین امنشان به دنیای سیاه و پر از ظلم بدل می‌شود.

کندوی پارنز همان کندویی است که همه زنبورها آرزوی زندگی کردن در آن را داشتند. جایی که با قدرت و اقتدار اداره می‌شد. موفق بود و نظر رشک و حسادت کندوهای دیگر را هم برانگیخته بود. طولی نکشید که شیطان به درون کندو نفوذ کرد و دنیای زیبای پارنز را به سرزمینی ترسناک تبدیل کرد...

کتاب کندوی پارنز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر از طرف‌داران داستان‌های ایرانی هستید، کتاب کندوی پارنز را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کندوی پارنز

۱- دوره شکوفایی و اقتدار پارنز 

این داستان بیانگر سرگذشت و سرنوشت میلیون‌ها زنبور عسل و کندوی بزرگ و باشکوهشان به نام پارنز است که قدمت پنج هزارساله داشت کندوی پارنز به سبب داشتن سابقه تاریخی طولانی و جمعیت یک صد میلیون نفری دارای برجستگی‌های فرهنگی. اعتقادی و اخلاقی بوده تا آنجا که کندوهای دیگر در برابر عظمت آن قابل قیاس نبودند. موقعیت مکانی کندوی پارنز هم از ویژگی‌های خاص آن به شمار می رفت این کندو به صورت قلعه‌ای که نگهبانان از همه اطراف آن بر دشمن احتمالی مشرف بوده به نحوی که هیچ کندویی نمی‌توانست خیال رودرروئی با پارنز را در سر بپروراند و اگر کندویی غفلت می کرد و وارد جنگ با زنبورهای کندوی پارنز می شد از همان ابتدا طعم شکست را می چشید. 

ویژگی ۱ ممتاز فرهنگی پارنز سبب دارا بودن کتاب قانون و تقسیم وظایف بر اساس استعدادها و توانائی زنبورها شده بود که تا به آن زمان هیچ کندویی همچون نظم و اقتداری را تجربه نکرده بود. در این قانون زنبورهای نر فقط وظیفه لقاه با ملکه را بر عهده داشتند؛ و بقیه امور کندو برعهده زنبورهای ماده بود بطوری که از آن‌ها به عنوان کارگر- نگهبان - آموزش - مدیریت و سیاستمداری کندو، در گروه‌های مختلف استفاده می‌شد. 

زنبورهای کارگر هم خود به چند دسته تقسیم می شدند گروه اول هرروز صبح از کندو بیرون زده و مسئول جمع‌آوری شهد و گرده گل می‌بودند و گروه دوم در داخل کندو مسئول دریافت شهد گل و تبدیل آن به عسل و گروه سوم مسئول دریافت گرده گل و رسیدگی به نوزادان بودند. لازم به ذکر است که طبق قانون کندوها، می‌بایست سیاست‌های اعمال شده در کندو از سوی ملازمان ملکه هر کندو اتخاذ می‌گردید اما در اکثر کندوها این مهم اتفاق نمی افتاد و لذا رهبری آن ها به سمت دیکتاتوری کشیده می‌شد اما در پارنز اینگونه نبود در پارنز ملازمان و ملکه به اتفاق هم در سایه اخلاص به مدیریت کندو می پرداختند که همین امر باعث شکوفایی کندوی پارنز شده بود. 

ملکه پارنز در کنار رهبری زنبورها مسئولیت تنظیم جامعه کندو را نیز به عهده داشت به نحوی که موقع باردارشدن و تولیدمثل می‌بایست به جمعیت کندو توجه داشته که در این میان تعداد کمی از تخم‌ها زنبورهای نر می‌شدند و اکثریت ماده. ملازمان ملکه علاوه بر دیگر وظایف، مسئولیت تعیین ملکه را هم بر عهده داشتند این به این خاطر بود که اگر در حین بارداری و زایمان تخم‌ها تا تولد نوزادان اتفاق ناگواری برای ملکه می‌افتاد و دیگر نمی‌توانست رهبری کندو را به عهده بگیرد، هم خود ملکه وقت و هم ملازمان به اتفاق یکی از ملکه‌های جوان را با توجه به استعدادش برای جفتگیری با نرها به خارج از کندو انتخاب می‌نمودند تا در آینده او بتواند به عنوان ملکه رهبری کندو را در دست بگیرد, 

وجود ویژگی اخلاقی هم سبب بالا رفتن روحیه جوانمردی در بین زنبورهای کندوی پارنز شده بود که این امر توسط مدرسان بلندمرتبه و توانا شکل می‌گرفت به همین سبب دانشمندان بزرگی از آن سرزمین قد علم کرده بودند. مرتبه علمی کندوی پارنز از چشم زنبورهای عسل و وحشی کندوهای دیگر دور نمانده بود و به موجب آن بودند جوانانی از زنبورها که تحصیل در پارنز برایشان آرزو بود به همین دلیل از کندوهای دیگر زنبورهای جوان برای ادامه تحصیل به پارنز می آمدند. 

از میان آن جوان ها بانوئی بود به نام دوشیزه منوخ که از کندوی خماس آمده و در پارنز مشغول تحصیل بود او جوان بااستعداد و باهوشی بود اما منفی که بعدها در این داستان از او بیشتر یاد می شود.