کتاب عطش
معرفی کتاب عطش
خضر محمد سعید عوارکه در کتاب عطش روایتی داستانی دارد از آنچه در سالهای اخیر در سرزمین سوریه گذشته است. عوارکه خود یک کارشناس مسائل سوریه است و از زمان شروع بحران در سوریه در این کشور بوده است.
او در این کتاب وقایع اخیر سوریه را جوری به تصویر میکشد که انگار خواننده خود تمام آنها را با گوشت و پوستش احساس میکند.
خضر محمد سعید عوارکه در این کتاب وقایع اخیر سوریه مانند از زبان پسری لبنانی به نام یاسر نقل میکند. نویسنده و شاعری لبنانی که دوستان و عزیزان و همراهان بسیاری در کشور همجوار، سوریه دارد. او پس از مدتها موفق به دیدار این سرزمین میشود. سرزمینی که بارها در روزنامه ها درباره اش قلم زده بود.
جملاتی از کتاب عطش
شوق انسان را همچون زنبور عسل در بهار به گلستانهای رنگارنگ میکشاند و عاشق، به سوی معشوق چون جوینده گنجهای نایاب می شتابد. دوستی اگر ساختی نباشد عشقی سرکش است، برای همین یاسر فخر شب آن روز را غنیمت شمرد تا به ملاقات دوستانش برود. آنها قرار گذاشته بود تا همه در رستوران «لامونتیا» به دیدن او بیایند. رستورانی که بر بلندای کوه قاسیون و مشرف به شهر دمشق است و چهره زیبای شهر با تمام جزئیاتش از فراز آن نمایان است.
از فراز پشت بام خانهها و ساختمان ها به نظر میرسید که شهر تا دامن سبز باغ ها و دشتهای غوطه کشیده شده است. در قلب شهر شعاع سبز ماذنه ها میدرخشد و صدای موذنها در هم میآمیزد. دمشق چون تابلوی نقاشی است که تاریخ و عشق را به تصویر میکشد. حتی محلههای حاشیهنشینان آن نیز از آسمان در نظر زیبا مینماید.
در دامنه کوه محله مهاجران قدیمی قرار گرفته است. در مسیر رستوران نیز خانه به دوشان سرخوش بسیار به چشم میآمدند؛ کسانی امثال آنان خوب میدانند که فقر را چگونه به فرصتی برای خوشی و رهایی از رنج ها تبدیل کننند. آنان مشکلات را پشت سر میگذارند و با قناعتی نفوذناپذیر به قسمت الهی و هر آن چه در اختیار دارند، هر چند اندک، آن را چاره میسازند و اگر برای هر یک از آنان فرصتی پیش آید به رویاهای دستیافتنی را در سر می پروراند.
بر فراز تیغه کوه، در تراس رستوران، جلسهای دوستانه بود که او سالها اشتیاق او برای دیدار سوریه عزیز و عزیزان آن را التیام میبخشید
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه