کتاب نجات یافته

در کتاب نجات‌یافته، خاطراتی از زندگی شهید رضا شمقدری از شهدای اصناف و بازار مشهد به قلم رضا عبداللهی‌ صابر را می‌خوانیم.

شهید رضا شمقدری در سال ۱۳۱۵ در مشهد متولد شد. منزل آن‌ها محل جلسات مخفیانه مذهبی و روشنگری‌های سیاسی و اجتماعی بود. او در تظاهرات و فعالیت‌های انقلابی حضوری فعال داشت. بعد از پیروزی انقلاب احساس کرد دشمن اصلی اسلام و انقلاب منافقین هستند. با این‌که تحصیلات بالایی نداشت، اما قدم‌های بزرگی در افشای چهرهٔ حقیر و ناجوانمردانهٔ منافقین برداشت. جایی که مغازهٔ حاج رضا شمقدری در خیابان امام رضای مشهد، پایگاهی برای فعالیت‌های فرهنگی برای مبارزه با عقاید غلط ضدانقلاب شد. او حتی تابلوی اعلاناتی به همین منظور در جلوی مغازه‌اش نصب کرد و هر روز بریدهٔ نشریات را در راستای آگاه‌سازی فرهنگی و نمایان کردن چهرهٔ منافقان به تابلو می‌چسباند.

حاج رضا مورد نفرت و کینهٔ منافقین واقع شده بود. بارها او را تهدید کردند تا دست از مخالفت با آن‌ها بردارد و در جهت رسوایی آن‌ها فعالیت نکند، اما او دست‌بردار نبود. چند بار ضدانقلاب اقدام به آتش زدن مغازه‌اش کرد و بالاخره در دهم بهمن ۱۳۶۳ در مقابل مغازه‌اش از ناحیهٔ سر و سینه هدف دو گلولهٔ مستقیم منافقین قرار گرفت و به شهادت رسید.

خواندن کتاب نجات‌یافته را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر به تاریخ انقلاب اسلامی و خواندن سرگذشت شهدای انقلاب علاقه دارید. کتاب نجات‌یافته برای شما است.

جملاتی از کتاب نجات‌یافته

از زبان امیرالله شمقدری، فرزند شهید

قبل از انقلاب، آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد امام حسن (ع) و مسجد کرامت سخنرانی می‌کرد. پدرم یک دفترچه خریده بود؛ مخصوص همین جلسات. حرف‌ها و احادیثی که مقام معظم رهبری آن‌وقت‌ها از ائمه (ع) می‌گفتند، پدرم توی آن دفترچه می‌نوشت و برای خودش مرور می‌کرد. علاقهٔ وافری به شخصیت ایشان داشت. تقریباً در همهٔ جلساتش شرکت می‌کرد. گاهی مکان‌های سخنرانی عوض می‌شد. باز پدرم پیگیر بود تا در آن جلسات شرکت کند. آن دفترچه هنوز هست.