دانلود و خرید کتاب نیمه پنهان یک اسطوره احد گودرزیانی
تصویر جلد کتاب نیمه پنهان یک اسطوره

کتاب نیمه پنهان یک اسطوره

امتیاز:
۴.۵از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نیمه پنهان یک اسطوره

«نیمه پنهان یک اسطوره» نخستین اثر از مجموعه کتاب‌های «بانوی ماه» است. این مجموعه به گفتگو با همسران شهدا که به تعبیری نیمه‌های پنهان یک اسطوره هستند پرداخته است. بی‌شک این بانوان صبور و فداکار ناگفته‌های بسیاری از همسران شهید خود داشته و دارند که شنیدنش برای علاقه‌مندان و عاشقان بسیار شیرین خواهدبود. این دفتر، گفت‌وگوی احد گودرزیانی با ژیلا بدیهیان، همسر سردار شهید محمد ابراهیم همت است.
Fateme Mohammadi
۱۳۹۸/۰۸/۱۰

لطفا نیمه ی پنهان ماه رو هم اضافه کنید...کتابدهای شهید اوینی مثل ماجرای فکر اوینی ک نوشته اقای یامین پوره هم اضافه بشه تشک

شهیدگمنام
۱۳۹۹/۰۴/۱۲

این کتاب عالی بود. اگر کمی متن را افزایش دهند بهتر است از احساساتشان حرف بزنند بهتر است.

خیر کثیر
۱۳۹۹/۱۰/۰۸

زیبا بود، کمی نواقص داشت در تعریف وقایع نسبت به کتاب های دیگر شهید از زبان همسرش ولی مختصر و مفید بود

میم . بابایی
۱۴۰۱/۰۵/۱۴

عالی ، شادی روح شهدا صلوات. حین خوندن کتاب یک حس دلتنگی عمیق نسبت به شهدا احساس کردم.... هزاران افسوس که از حاج همت فقط یه اتوبان بنامش مونده....

محمدابراهیم همت
۱۳۹۹/۱۱/۱۸

سلام خدا برشهدا. برشهیدوالامقام، برشهیدبزرگوار، شهیدحاج همت وهمسربزرگوارشون. شهیدبزرگی که بااین که فرزندان وهمسرشون روخیلی دوست داشتن امابه خاطرجنگ ودفاع ازکشورازشون دل کند.

Reihanh
۱۴۰۳/۰۹/۰۶

خوندن این دست کتابا واجبه

مانا
۱۴۰۰/۰۴/۰۱

مختصر مفید

Hamid badami
۱۳۹۹/۱۰/۱۳

واقعا عالی هست که بفهمی همچین زنان و مردانی که رنج و سختی فراوانی دیده اند چه زحمت ها و چه تلاش هایی کرده اند

«شاید خیلی‌ها به مرحله و لیاقت و توفیق شهادت رسیده باشند، ولی شهید نشوند. چراکه انسان، یک وقتی منافع و حسابی با دنیا دارد و همان مانع شهادتش می‌شود. انسان تا نخواهد شهید نمی‌شود. باید دعا کند که شهید شود. یک وقتی انسان، از لحاظ خلوص کامل شده، ولی وابستگی او به دنیا و انتظارات دنیا از او، باعث می‌شود که شهید نشود. پس نگران است!»
محمد۳۱۳
(و بعد به گریه می‌افتاد و می‌گفت:) خدایا! من زن جوانم را به کی بسپارم!؟ در جامعه‌ای که در هزار نفرشان یک مرد نیست و یا اگر هست، انگشت‌شمار است!» (و همین‌طور اشک می‌ریخت.)
خاک‌پای‌دوست‌داران‌خدا
از روی چهرهٔ این مرد، موفقیت‌ها یا مشکلات جنگ را نمی‌شد تشخیص داد. آرامش عجیبی در چهره‌اش حاکم بود.
Alireza
بعد از شهادت حاجی، یک شب خواب دیدم حاجی با همان جنازه آمده است و برادرش هم با اوست. ولی جلو نمی‌آید. به برادرش گفتم: «چرا حاجی جلو نمی‌آید؟» گفت: «از شما خجالت می‌کشد. روی جلو آمدن ندارد!»
خیر کثیر
«تو فکر نکن من آدم خوبی هستم که بسیجی‌ها برای من نامه نوشته‌اند. من یک گناهی به درگاه خدا کرده‌ام که باید با محبت این‌ها عذاب پس بدهم. مگر من کی‌ام که این‌ها برای من نامه می‌نویسند!»
کاربر moha
جنازه حاجی شکل عادی نداشت. صورت او جراحت شدیدی برداشته بود. وقتی جنازه حاجی را دیدم از دنیا بدم آمد... او عزیزترین کس من بود. دفن او برایم سخت بود. می‌دیدم عزیزترینم را در میان پست‌ترین چیز دنیا (خاک) می‌گذارم.
#دور_از_ذهن
حاجی خیلی قربان‌صدقه ما می‌رفت. بارها با اشکی در گوشه چشم و یا گریه گفته بود که: «من تحمل دیدن داغ شما را ندارم.» تحمل مریضی من و بچه‌ها را نداشت. حالا من بر سر جنازه‌اش بودم.
#دور_از_ذهن
گاهی در سرنوشت آدمی مسائلی پیش می‌آید که حکمتش بعدها مشخص می‌شود.
زینب هاشم‌زاده
خیلی‌ها، فقط جشن دو هزار و پانصد سالهٔ رژیم پهلوی را دیده بودند، اما نمی‌دانستند جشن‌های دو هزار و پانصد ساله، تاج‌گذاری‌ها، انقلاب سفیدها و دروازهٔ تمدن‌ها، به قیمت چه مظلومیتی برای ملت ما تمام شده است. صحنه‌های خیلی غم‌انگیزی دیدم. شاید، کمتر جوانی در آن زمان، این صحنه‌ها را دیده باشد. برای رفراندوم، صندوق رأی را پیش خانمی بردیم. او با آب جوش سوخته بود و به خاطر کمبود امکانات درمانی رژیم گذشته فلج شده بود. محل سوختگی کرم زده بود. من می‌دیدم که کرم‌ها از بدن او بیرون می‌آیند. واقعاً دیدم. یا زنی را در مناطق کوهپایه دیدم که محل استراحت و خواب شبش در تنور بود! همین مظلومیت‌ها باعث سقوط رژیم پهلوی شد. دیدن این‌ها باعث تقید بیشتر من به انقلاب در دانشگاه شد.
little_squirrel
حاجی، همیشه در خانه خودش را از خاک هم کمتر می‌دانست. بغضش می‌گرفت و گریه می‌کرد و می‌گفت: «من نمی‌توانم حق شما را ادا کنم!»
little_squirrel

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۴۰ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
۷,۰۰۰
۵۰%
تومان