کتاب یک‌ عاشقانه ‌بی ‌صدا

کتاب الکترونیکی «یک عاشقانه بی‌صدا» نوشتهٔ الهام امینی فسخودی اثری در قالب ناداستان و یادداشت‌گونه است که نشر فروغ سیمرغ آن را منتشر کرده است. این کتاب مجموعه‌ای از نوشته‌های عاشقانه و تأمل‌برانگیز است که با زبانی سرشار از تصویر و احساس، به روایت تجربه‌های عاطفی و دغدغه‌های درونی نویسنده می‌پردازد. «یک عاشقانه بی‌صدا» با نگاهی شاعرانه و روایی، لحظات عاشقی، دلتنگی و امید را در قالب نامه‌ها و مونولوگ‌های عاشقانه به تصویر می‌کشد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب یک‌ عاشقانه ‌بی ‌صدا

در «یک عاشقانه بی‌صدا» الهام امینی فسخودی با بهره‌گیری از فرم یادداشت‌گونه و نامه‌نگاری، به روایت احساسات و تجربه‌های عاشقانه می‌پردازد. این کتاب در قالب ناداستان و با ساختاری آزاد، مجموعه‌ای از نامه‌ها، مونولوگ‌ها و قطعات کوتاه است که هرکدام به‌نوعی به عشق، دلتنگی، انتظار و خاطره اشاره دارند. نویسنده با استفاده از زبان استعاری و تصویرپردازی‌های لطیف، فضای ذهنی و عاطفی خود را به مخاطب منتقل می‌کند. کتاب در سال‌های اخیر منتشر شده و بازتاب‌دهندهٔ دغدغه‌های فردی و اجتماعی زنان در جامعه معاصر است. «یک عاشقانه بی‌صدا» اثری است که مرز میان شعر و نثر را باریک می‌کند و با تکیه‌بر روایت‌های شخصی، تجربهٔ عاشقی را به‌گونه‌ای ملموس و نزدیک به خواننده عرضه می‌کند. این کتاب نه‌تنها به روابط عاشقانه، بلکه به مفاهیمی چون تنهایی، امید، خاطره و گذر زمان نیز می‌پردازد و در قالبی سیال، خواننده را با خود همراه می‌سازد.

خلاصه داستان یک‌ عاشقانه ‌بی ‌صدا

در «یک عاشقانه بی‌صدا» الهام امینی فسخودی، روایت‌ها و نامه‌هایی عاشقانه و گاه تلخ و شیرین، در قالب مونولوگ‌های درونی و گفت‌وگو با معشوق غایب شکل گرفته‌اند. نویسنده با زبانی سرشار از استعاره و تصویر، از روزمرگی‌های عاشقانه، خاطرات مشترک، دلتنگی‌های عمیق و امید به وصال سخن می‌گوید. دغدغهٔ اصلی کتاب، بیان احساسات عاشقانه‌ای است که در سکوت و بی‌صدایی جریان دارند؛ عشقی که گاه به زبان نمی‌آید اما در رفتار، خاطره و نگاه جاری است. نویسنده به‌واسطهٔ روایت‌های پی‌درپی، از لحظات سادهٔ زندگی، مثل چیدن میز صبحانه یا شنیدن صدای ساعت، تا خاطرات مشترک و آرزوهای دور، تصویری از عشق بی‌ادعا و بی‌صدا ارائه می‌دهد. در این میان، مفاهیمی چون تنهایی، انتظار، گذر زمان و حتی نقدهای اجتماعی دربارهٔ جایگاه زنان و عاشقی در جامعه نیز مطرح می‌شود. کتاب، تجربهٔ عاشقانه‌ای را به تصویر می‌کشد که در دل سکوت و روزمرگی، معنا و عمق می‌یابد و خواننده را به تأمل دربارهٔ معنای عشق و دلدادگی دعوت می‌کند.

چرا باید کتاب یک‌ عاشقانه ‌بی ‌صدا را بخوانیم؟

«یک عاشقانه بی‌صدا» با روایت‌هایی صمیمی و تصویرپردازی‌های لطیف، تجربهٔ عاشقی را از زاویه‌ای متفاوت و شخصی به نمایش می‌گذارد. این کتاب برای کسانی که به دنبال لمس احساسات عمیق و تجربهٔ دلدادگی در قالبی شاعرانه هستند، فرصتی فراهم می‌کند تا با جهان ذهنی نویسنده همراه شوند. اثر حاضر، نه‌تنها به عشق و دلتنگی، بلکه به امید، خاطره و حتی نقدهای اجتماعی دربارهٔ جایگاه زنان در عاشقی می‌پردازد و با روایت‌های کوتاه و پیوسته، مخاطب را به سفری درونی دعوت می‌کند. مطالعهٔ این کتاب می‌تواند الهام‌بخش تأمل دربارهٔ روابط انسانی، معنای عشق و نقش خاطرات در زندگی باشد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به ناداستان‌های عاشقانه، دوستداران ادبیات معاصر و کسانی که دغدغهٔ تجربه‌های عاطفی و روابط انسانی دارند مناسب است. همچنین برای افرادی که به روایت‌های زنانه و نگاه شاعرانه به زندگی علاقه‌مندند، «یک عاشقانه بی‌صدا» انتخابی خواندنی خواهد بود.

بخشی از کتاب یک‌ عاشقانه ‌بی ‌صدا

«جان جانم! این بار می‌خواهم خلاف دین عمل کنم ما که در راه شما مرتد خوانده شدیم پس دیگر باکی نیست بگذار این بار سلام واجب باشد و جوابش مستحب. بگذار من واجبم را بجا بیاورم و ثوابش نثار جان و نگاهتان باشد. بگذار این بار خلاف عرف احوال پرسی بکنیم حال دلتان خوب است؟ حالتان بی معشوق احسن الحال است؟ راستی حال من هم خوب است بی آنکه بپرسید! بگذار خلاف آداب بپرسم نمی‌گویم چه خبر می‌گویم خبرها همه پیش من است تمام روزنامه‌های این شهر درخانه من جمع شدند. تیتر همه شان رامن می‌زنم. خبر آزاین مهم تر که دختری اینجا در پی غریبه ای رفته است. من اما برایم مهم نیست بگذار این اطفال پا به سن گذاشته هر چه می‌خواهند بگویند برای من به دنبال شما آمدن تنها اهمیت دارد. خبر مهم همان عشق دیرینه خاک خورده من به شما است .آری بی پروا می‌گويم من عاشق شما هستم ایرادی دارد؟!لعنت برغروری که نگذارد عاشقی حرفش رآ به معشوقش بزند. نفرین بردهان هایی که جز دیوانه خواندن من هیچ نمیگفتند. عشق شما مرا جسور کرده‌است. من از شیر بی باک تر وازآهو آام‌تر شده‌ام چرا که سودای شما در سرم است حسرت این عشق همگان را حسود کرده‌است. بگذریم مهم خودمان هستیم برایتان از آب و هوا می‌گویم. اینجا هوا عالی است همه چیز خوب است هر روز مشرق از سمت شما رخ می‌نمایاند. پرندگان آواز مستی من راسر می‌دذهند آنها از همه عاشق ترند حال عاشقان را می‌فهمند ای کاش آدمیان هم پرنده بودند. فقط راست بگویم خبر بدی هم دارم آن هم اين دو روز زندگی است کمی زمان کم است این حجم دوست داشتن در هیچ زمان ومکانی جای نمی‌گیرد.»