کتاب عصرانه با شازده کوچولو

معرفی کتاب عصرانه با شازده کوچولو

نمایشنامهٔ «عصرانه با شازده کوچولو» نوشتهٔ سحر فتحی و با نشر مهراب، اثری کوتاه و معاصر در قالب نمایشنامه است که با الهام از جهان و شخصیت‌های کتاب «شازده کوچولو» آنتوان دو سنت اگزوپری، داستانی تازه و امروزی را روایت می‌کند. این نمایشنامه با محوریت خانواده، کودکی و خیال‌پردازی، مخاطب را به سفری میان دنیای واقعی و خیال می‌برد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب عصرانه با شازده کوچولو

این نمایشنامه در فضایی امروزی و در دل یک کتاب‌فروشی آغاز می‌شود و با ورود شخصیت‌هایی مانند «رز»، مادرش و عروسک شازده کوچولو، به تدریج مرز میان واقعیت و خیال کمرنگ می‌شود. «عصرانه با شازده کوچولو» با بهره‌گیری از عناصر آشنا و محبوب کتاب «شازده کوچولو»، تلاش می‌کند دغدغه‌های کودکان و بزرگسالان را دربارهٔ هویت، دوست‌داشتن خود، مسئولیت‌پذیری و معنای روابط انسانی بازآفرینی کند. این اثر در دوره‌ای نوشته شده که بازگشت به ادبیات کودک و نوجوان و بازخوانی آثار کلاسیک، جایگاه ویژه‌ای در فرهنگ معاصر یافته است. نمایشنامه با زبانی ساده و فضایی صمیمی، به موضوعاتی چون دنیای کودکان، نقش خیال در زندگی روزمره و ارتباط میان نسل‌ها می‌پردازد. حضور شخصیت‌هایی مانند روباه، گل سرخ و حتی مار، به داستان عمق و پیوندی با جهان نمادین شازده کوچولو می‌بخشد، اما روایت در بستری امروزی و ملموس برای مخاطب ایرانی شکل می‌گیرد.

خلاصه کتاب عصرانه با شازده کوچولو

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند!داستان با ورود «رز» و مادرش به یک کتاب‌فروشی آغاز می‌شود؛ جایی که رز برای تولدش به دنبال عروسک شازده کوچولو است. فضای کتاب‌فروشی به تدریج به دنیای خیال بدل می‌شود و رز، مادر و عروسک‌ها وارد سیارهٔ شازده کوچولو می‌شوند. در این سفر خیالی، شخصیت‌هایی مانند روباه، گل سرخ و حتی مار حضور دارند و هرکدام با رز و خانواده‌اش وارد گفتگو می‌شوند. گفتگوها حول موضوعاتی مانند دوست‌داشتن خود، مسئولیت‌پذیری، حسادت، تفاوت‌ها و ارزش منحصر به فرد هر فرد می‌چرخد. رز آرزو می‌کند گل سرخ باشد تا شازده کوچولو را از نزدیک ببیند، اما مادرش او را به دوست‌داشتن خود تشویق می‌کند. روباه و شازده کوچولو دربارهٔ اهلی‌کردن و معنای دوستی صحبت می‌کنند و گل سرخ نیز با غرور و حساسیت‌های خاص خود وارد ماجرا می‌شود. در پایان، رز درمی‌یابد که خودش بودن و دوست‌داشتن خود، ارزشمندتر از شبیه‌بودن به دیگران است و این پیام را با خانواده و دوستانش به اشتراک می‌گذارد. داستان با بازگشت به دنیای واقعی و جشن تولد رز به پایان می‌رسد، اما تاثیر سفر خیالی و پیام‌های آن در ذهن شخصیت‌ها باقی می‌ماند.

چرا باید کتاب عصرانه با شازده کوچولو را خواند؟

این نمایشنامه با پیوند دادن دنیای آشنای «شازده کوچولو» به زندگی روزمره، فرصتی برای بازاندیشی دربارهٔ هویت، دوستی و ارزش خود فراهم می‌کند. مخاطب در خلال روایت، با دغدغه‌های کودکی و بزرگسالی روبه‌رو می‌شود و می‌تواند از زاویه‌ای تازه به مفاهیمی مانند مسئولیت، تفاوت و پذیرش خود نگاه کند. حضور شخصیت‌های محبوب و فضای خیال‌انگیز، تجربه‌ای متفاوت و دلنشین برای علاقه‌مندان به ادبیات کودک و نوجوان رقم می‌زند.

خواندن کتاب عصرانه با شازده کوچولو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای دوستداران «شازده کوچولو»، علاقه‌مندان به نمایشنامه‌های معاصر، والدین و مربیانی که به دنبال آثاری برای گفت‌وگو دربارهٔ هویت و دوستی با کودکان هستند، و نوجوانانی که دغدغهٔ پذیرش خود و روابط انسانی را دارند، مناسب است.

فهرست کتاب عصرانه با شازده کوچولو

- ورود به کتاب‌فروشی: معرفی رز و مادرش و آغاز ماجرا با خرید عروسک شازده کوچولو.- سفر خیالی به سیارهٔ شازده کوچولو: ورود به دنیای خیال و ملاقات با شخصیت‌هایی مانند روباه، گل سرخ و شازده کوچولو.- گفتگوها و چالش‌ها: بحث دربارهٔ دوست‌داشتن خود، مسئولیت‌پذیری، حسادت و معنای دوستی.- بازگشت به واقعیت: پایان سفر خیالی، جشن تولد رز و جمع‌بندی پیام‌های نمایشنامه.

بخشی از کتاب عصرانه با شازده کوچولو

«رز (به عروسکش): می‌دونی امروز تولدمه؟ برای همین با مامان اومدیم کتاب‌فروشی تا دیدن و ورق‌زدن کتاب‌هاش حالمون رو خوب کنه. یا بهتر بگم... به‌قول مامان اومدیم کتاب‌درمانی. اما بیا ما اول بریم سراغ عروسک‌های بافتنی.(رز دستانش را از مادر جدا می‌کند و به سمت عروسک‌ها می‌دود. چشم‌های رز از خوشحالی برق می‌زند و چند لحظه‌ای سکوت می‌کند.)رز: وای خدا بالاخره آوردنش! چقدر خوشگله! داری می‌بینی شازده کوچولو؟ انگار سال‌هاست منتظرت بوده. به‌نظرت مامان اون رو می‌خره؟(رز به عروسک مدتی خیره می‌شود. مادر یکی از سبدهای خرید را از گوشه کتاب‌فروشی برمی‌دارد و قدم‌زنان به سمت رز حرکت می‌کند.)مادر: دخترم چرا خشکت زده؟(رز با نگاهش به سمت عروسک به مادرش می‌فهماند که چه می‌خواهد.)مادر: وای! رز بازم عروسک‌های شازده کوچولو؟ آوردن. ببین شازده کوچولو هم با خودم آوردم که دیگه از هم جدا نمونن. به اندازهٔ کافی تو قصه‌ها از هم جدا افتادن. بذار توی دنیای عروسک‌ها کنار هم باشن. ممکنه دفعه بعد که اومدیم عروسک روباه تموم شده باشه و خریده باشنش. مگه خودت من رو عاشق دنیای شازده کوچولو نکردی؟»