
کتاب شهر پنهان شیاطین
معرفی کتاب شهر پنهان شیاطین
کتاب «شهر پنهان شیاطین» نوشتۀ کیانوش سبزی پور و ویراستۀ زهره چگنی است و انتشارات اردوی سوره آن را منتشر کرده است. در شهر پنهان شیاطین، شیطان بهزودی علیه فرزندان آدم قیام خواهد کرد و حالا وقت جنگیدن است.
درباره کتاب شهر پنهان شیاطین
رمان یکی از راههای انتقال احساسات است. نویسنده برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و داستان و رمان همین زبان است. مخاطبان با مطالعۀ داستان از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرند و گمشدۀ وجودشان را پیدا میکنند. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که سالها نویسندگان در داستانشان بازگو کردهاند.
داستان معاصر در بند چیزی نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. کیانوش سبزی پور در کتاب شهر پنهان شیاطین با روشی خلاقانه، خواننده را از زندگی روزمره دور کرده، وارد جهانی فانتزی میکند و از این طریق او را یاری میدهد تا خودش را بهتر بشناسد.
فردی به نام پیتلا به دفتر رئیس شبکۀ مخفی فراخوانده میشود، شبکهای که قرنهاست مانع تسلط شیاطین بر زمین میشود. درگذشته شیاطین حضور فیزیکی نداشتند و قادر نبودند بهصورت مستقیم دخالت کنند؛ اما حالا شیطان به آتلیتای خبیث جادوگری یاد داده تا جادوگران را وارد زمین کند. آنها دروازۀ ماورا را ساختهاند تا شیطانها از طریق آن وارد جهان انسانها شوند. شبکهٔ مخفی قصد دارد پیشدستی کرده به شهر پنهان شیاطین حمله کند اینجاست که به سراغ پیتلا میروند؛ چون او و یک نفر دیگر تنها کسانی هستند که موفق به فرار از شهر پنهان شدند و راه ورود و خروج به آن را میدانند.
شهر پنهان شیاطین رمانی علمی تخیلی است که خواننده را با خود به جهان شیاطین و به جنگ آدم با شیطان میبرد. توصیفات دقیق، داستانپردازی و اتفاقاتی که در جریان قیام شیطان علیه فرزندان آدم میافتد مخاطبان را درگیر کرده و به دل داستان میکشاند.
خواندن کتاب شهر پنهان شیاطین را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران رمانهای علمی تخیلی و فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شهر پنهان شیاطین
«با اولین خاطراتی که پیتلا در ذهنش مجسم ساخت، صفحۀ فلزی با صدایی ضعیف اما ترسناک به لرزه درآمد. گاه لرزهها بسیار آرام بود و گاه شدت لرزهها به او شوک وارد میکرد. صدایی شبیه به کشیدهشدن مداد بر صفحۀ کاغذ. تا زمانی که پیتلا تمام وقایع شب گذشته را بهخاطر آورد و چشمانش را گشود، این کار لاینقطع ادامه داشت. همین که پیتلا چشم باز کرد، صفحۀ فلزی از لرزش بازایستاد. طراح کلاه را از سر پیتلا برداشت و به بررسی طومار بلند و درهمپیچیدهٔ کاغذ که از طرف دیگر دستگاه بیرونآمده مشغول شد و به طراحیهای روی آن نگریست.»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۲ صفحه