کتاب روباه و حلزون

کتاب «روباه و حلزون» نوشتۀ ریچارد بامبرگر و ترجمۀ فروزان برنا است و انتشارات پژوهندگان راه دانش آن را منتشر کرده است. داستان بامزۀ روباه و حلزون دربارۀ تکبر و غرور است.

درباره کتاب روباه و حلزون 

قصه‌ها مزایای بی‌شماری دارند و کودکان از طریق داستان‌ها موارد زیادی را یاد می‌گیرند، قدرت درک و فهمشان تقویت می‌شود، خلاقیت در آن‌ها پرورش پیدا می‌کند، دایرۀ واژگانشان گسترش پیدا کرده و شخصیت‌‌های قصه‌ها بر آن‌ها اثر می‌گذارد. قصه‌ها همچنین در ذهن کودکان سؤال ایجاد می‌کنند و باعث می‌شود نسبت به مسائل آموزشی واکنش بهتری نشان ‌دهند. آموزش در حین خواندن آموزش غیرمستقیم نام دارد و کودکان بدون اینکه بدانند نکات زیاد را می‌آموزند. آموزش‌ها می‌تواند مهارت‌های زندگی، هنجارها و رفتارهای درست باشد یا مطالب و حقایق علمی دنیای اطراف. این آموزش‌ها چون به‌صورت داستان برای کودکان خوانده می‌شود، از شنیدن آن لذت می‌برند و در ذهنشان باقی می‌ماند.

غرور و تکبر یکی از ویژگی‌های اخلاقی منفی است که بهتر است کودکان از سنین پایین با آن آشنا شوند تا این خصوصیت در بزرگسالی برایشان مشکل ایجاد نکند. کودکان به‌خصوص در دوران پیش از مدرسه نیاز به جلب‌توجه دارند برای همین ممکن است دچار غرور و تکبر شوند و برای دیگران فخرفروشی کنند. خواندن داستانی با این موضوع می‌تواند به کودکان کمک کند که متواضع باشند و خود را برتر از دیگران ندانند.

کتاب روباه و حلزون از طریق یک داستان جالب و بامزه به کودکان درس‌های اخلاقی می‌دهد. داستان روباه و حلزون دربارۀ روباهی است که به دلیل داشتن سرعت در دویدن به خودش می‌بالد و حلزون را مسخره می کند و به او می‌خندد. روباه حلزون را دعوت می‌کند تا باهم مسابقۀ دو بدهند. کدام حیوان برنده می‌شود؟ کتاب روباه و حلزون به کودکان یادآوری می‌کند که نباید دیگران را به‌خاطر ویژگی‌هایشان مسخره کرد و هیچ‌کس نباید به‌خاطر داشته‌هایش مغرور شود. داستان روباه و حلزون بسیار کوتاه است به همین دلیل کودکانی که در دوران پیش از مدرسه هستند دوست دارند بارها این داستان را بشنوند.

خواندن کتاب روباه و حلزون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به کودکان پیش از دبستان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب روباه و حلزون

«روزی روباهی ازخودراضی و مغرور در چمن‌زاری راه می‌رفت، درحالی‌که به این‌طرف و آن طرف می‌پرید، یک حلزون را در میان چمن‌ها دید که به‌آهستگی حرکت می‌کرد. روباه نزدیک حلزون رفت و شروع به خندیدن و مسخره‌کردن حلزون کوچک کرد.»