کتاب اشک‌ها و لبخندها : مجموعه داستان‌های کوتاه و تاثیرگذار

«اشک‌ها و لبخندها» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه و تأثیرگذار، به گردآوری فرزاد راد( -۱۳۵۸) است. در یکی از داستان‌های این کتاب می‌خوانیم: «مردی تمام عمر خود رو صرف پول درآوردن و پس‌انداز کردن نمود و فقط مقدار بسیار اندکی از درآمدش را صرف معاش خود می‌کرد و در واقع همسر خود را نیز در این مکنت و بدبختی با خود شریک نموده بود. تا این‌که روزی از روزها او به بستر مرگ افتاد و دیگر برایش مسلم گردید که حتما رفتنی است. بنابراین در لحظات آخر عمر، همسرش را نزد خود خواند و از او خواست در آخر عمری قولی به او بدهد. او به همسرش گفت که تمامی پول‌هایش را داخل صندوقی گذاشته و در کنار جسد وی در تابوت قرار داده تا او بتواند در آن دنیا آنها را خرج کند. همسرش در حالی که با نگاهی شفقت‌انگیز به شوهرش می‌نگریست، قسم خورد که به قولش وفا کند. در روز تشییع و درست وقتی که تمامی مقدمات فراهم شده بود و مأمورین گورستان می‌خواستند میخ‌های تابوت را بکوبند، زن فریادی کشید و گفت: «صبر کنید یک سفارش او مانده که باید به اجرا بگذارم.» سپس کیسه سیاهی را از کیفش بیرون آورده و آن را داخل صندوق کوچکی درون تابوت قرار داد. خواهر آن زن که از شرح ماجرا خبردار بود با لحنی سرزنش‌آمیز به خواهرش گفت: «مگه عقل از سرت پریده؟ این چه کاری بود که کردی؟ آخه شوهرت اون پول‌هارو چه‌جوری می‌تونه تو اون دنیا خرج کنه؟» زن پاسخ داد: «من قولی را که به همسرم دادم هیچ‌وقت فراموش نکرده‌ام. اما برای راحتی او، تمامی پول‌ها را به حساب خودم واریز نمودم و برایش یه چک صادر کردم که بعد از نقد کردنش، بتواند راحت خرجش کند.»