کتاب زخم شانه مسیح

کتاب زخم شانه مسیح نوشتۀ علی شاه حاتمی است. این کتاب را انتشارات کتاب نیستان منتشر کرده است.

درباره کتاب زخم شانه مسیح

روایت گذشت، عشق و معجزه است. حکایت روزهای آتش، روزهای جنگ و همدلی میان مسیحیان و مسلمانان در آن دوران. رازمیک جوان مسیحی که در کنار علی به دفاع از میهنشان در مقابل خصم متجاوز ایستاده‌اند. ایلیا و ماریا: روایت عشق است. عشق زنی به نام ماریا که در شهر جیفونی ایتالیا زندگی می‌کند و ایلیا پسری ایرانی که جهت داوری فیلم به جشنواره‌ای در آن شهر اعزام شده. عشقی آسمانی، عشق مادر به فرزند.

خواندن کتاب زخم شانه مسیح را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به فیلمنامه خوانی می‌توانند این کتاب را مطالعه کنند.

درباره علی شاه‌حاتمی

علی شاه‌حاتمی در سال ۱۳۳۹ متولد شده است. او کارگردان و نمایشنامه‌نویس ایرانی‌ست. وی فعالیت هنری را در سینما با بازیگری و کارگردانی در فیلم‌های کوتاه آغاز کرد. از فعالیت‌های او می‌توان به ساخت سریال‌های تلویزیونی اشاره کرد که سریال تلویزیونی خوش‌رکاب و خوش‌غیرت از پر مخاطب‌ترین سریال‌های او به‌شمار می‌آیند. او در چند سخنرانی و مصاحبه به انتقاد از فیلم اخراجی‌ها پرداخت.

بخش‌هایی از کتاب زخم شانه مسیح

[تندیس حضرت مریم که حضرت مسیح را در آغوش دارد در کادر دوربین دیده می‌شود. شعاع‌های رنگین نور بر تندیس افتاده است. صدای آواز گروه کر کلیسا، بر تصویر فوق شنیده می‌شود. دوربین به‌آرامی عقب می‌رود و فضای کلیسا را در کادر خود جای می‌دهد. پدر روحانی جلوی کادر و زیر پای تندیس دیده می‌شود. از کناره‌های تندیس دو دستیار پدر روحانی به سمت او می‌آیند. یکی از آن‌ها ردایی در دست دارد و دیگری کتاب مقدس (انجیل) را. هر دو به پدر روحانی نزدیک می‌شوند. یکی از آن‌ها ردا را روی شانه‌های پدر روحانی می‌اندازد و دیگری کتاب مقدس را دست او می‌دهد. در این هنگام صدای آوای گروه کر قطع شده و صدای ناقوس کلیسا شنیده می‌شود. درب‌های انتهای کلیسا باز شده و عروس، میان داماد و ساقدوش در آستانه درب کلیسا ظاهر می‌شوند. یک دختربچه و یک پسربچه از پشت سر آن‌ها را همراهی می‌کنند. با بازشدن درب کلیسا مهمان‌ها که روی نیمکت‌ها نشسته‌اند برخاسته و نگاهشان به سمت عقب رو به درب کلیسا می‌چرخد. عروس و داماد راهروی مابین نیمکت‌ها را طی می‌کنند. دوربین در یک کادر بسته همراه با آن‌ها تراک بک می‌کند و در نهایت دوربین بالا کشیده و پشت سر تندیس حضرت مریم قرار می‌گیرد. در این زمان دوربین کل فضای کلیسا، پدر روحانی، مهمان‌ها، ساقدوش و عروس و داماد را در کادر دارد. پدر روحانی نزد عروس و داماد می‌آید. نرده‌ای بین آن‌ها حائل است. دختربچه و پسربچه در دو طرف پدر روحانی می‌ایستند و هر یک شمع روشنی در دست دارند. یکی از همراهان پدر روحانی، یک سینی را که دو تاج در آن است نزد او می‌آورد. پدر روحانی تاج‌ها را از درون سینی برداشته و روی سر عروس و داماد قرار می‌دهد و شروع به موعظه می‌کند.]

پدر روحانی: به نام پدر، پسر و روح‌القدس و به فرمان خدا و طبق قوانین مورد تأیید هیئت روحانیون، شما به کلیسا آمده‌اید تا با یکدیگر ازدواج کنید. تا آخر عمر، دوشادوش هم مشکلات زندگی را تحمل کنید. یارویاور یکدیگر باشید و تا لحظه مرگ نسبت به هم وفادار باشید همان گونه که خواست خداست. (رو به داماد) فرزندم، قسم می‌خوری تا آخرین لحظۀ زندگی و تحت هر شرایطی مسئولیت همسری دوشیزه ماریا پطروسیان را بپذیری؟!

داماد: آری، قسم می‌خورم.