کتاب اولین پادشاه روشنایی؛ جلد اول
معرفی کتاب اولین پادشاه روشنایی؛ جلد اول
کتاب ولیعهد جادوگر لوراس اولین جلد از مجموعه اولین پادشاه روشنایی نوشته مرجان صالحی است. این مجموعه کتاب ۸ جلد است که روایت ۸ سرزمین است با سرنوشتهایی متفاوت.
درباره کتاب اولین پادشاه روشنایی؛ جلد اول
این کتابها مجموعه هشت کشور هشت داستان است. روایتی جذاب از زندگی موجوداتی جادویی درکنار و روبهروی انسانها. در ابتدا کتاب برای شما توضیح میدهد که موجوداتی جز انسانها در کنار انسانها زندگی میکنند. گاهی به آن ها پری و گاه شیطان و گاه عناصر میگویند اما چیزی که حقیقت دارد قدرت جادویی عظیم این موجودات است.
شخصیت اوّل این داستان یک قهرمان همه چیز تمام نیست و او نیز همچون دیگر شخصیتها در طول داستان کامل میشود و تغییر میکند. در این داستان گروه مبارز و شورشی شارنهاو که در جنگلهای اطراف پایتخت به صورت غیرمتمرکز و چریکی مشغول مبارزه با حکومت خاندان بیرحم سانتراند، با ولیعهد مرموز و عجیب این خاندان همراه میشوند. ولیعهد صورت خود را پوشانده بود. رازهای زیادی داشت که برملا شدنشان به قیمت جانش تمام میشد. اهل مدارا بود و سعی نمیکرد با رفتارش در مرکز توجّه باشد. تواضعش بهنظر دروغین برداشت میشد امّا حقیقت داشت. چنان اخلاق مدار بود که اصالتش را به رخ میکشید. زندگی دوگانهای را دنبال میکرد. در ظاهر، ولیعهدی بینظیر و در باطن، جادوگری مرموز بود. ولیعهدی که قول مساعدت مطمئن داده است و میخواهد گفتهاش را اثبات کند. آیا گروه از دادن فرصت به او پشیمان میشود؟ آیا این مرد همان کسی است که در ظاهر نشان میدهد و یا همچون صورت پوشیدهاش، رازهای نهان و خوفناکی را پنهان ساخته است؟ این کتاب روایت ولیعهد و سفری مهم است.
خواندن کتاب اولین پادشاه روشنایی؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به داستانهای فانتزی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب اولین پادشاه روشنایی؛ جلد اول
آلن پس از طیّ مسیری بدون توقف، به جنگل دیواس رسید. میدانست باید به کجا برود. مدّتها میشد که آنها را زیر نظر داشت. جنگل را برای پیدا کردن افراد مورد نظرش میگشت تا به محوطهای رسید که دو چادر پوستی در آن به چشم میخورد. دور تا دور چادرها را درختان نارون و سپیدار احاطه کرده و هوای سرد بین درختان میچرخید و صدای وهمانگیزی ایجاد میکرد. سه مرد درحال صحبت با یکدیگر دور آتش کوچکی نشسته بودند. آلن آرام گام برمیداشت تا به آنها نزدیکتر شود. به حدّی بیصدا قدم میزد که هیچ یک از آن سه نفر متوجّهٔ حضور او نشدند. وقتی تنها چند گام با آنها فاصله داشت شاخهای شکسته برنامههایش را در هم ریخت. یک شاخهٔ کوچک زیر پاهای استوارش خورد شد و صدای شکستنش، آن سه نفر را هوشیار کرد. بدون معطّلی شمشیرهای خود را کشیدند و برخاستند. آلن نفس عمیقی کشید و نگاهی سرزنشبار به شاخهٔ شکسته انداخت. ترجیح میداد وقتی بالای سرشان رسیده بود آنها را غافلگیر کند امّا طبق معمول شانس بدش به کمک آنها رفته بود. سرش را بالا گرفت و به مردانی خیره شد که با شمشیرهایی آخته در مقابلش ایستاده بودند. با لحنی جدّی گفت: «سلام آقایون. عصر بخیر...»
یکی از آن سه نفر که سنّ بیشتری نسبت به دو نفر دیگر داشت چشمان خرمایی خود را به آلن دوخت و دستور داد: «بگیریدش!»
عضلات ورزیدهای داشت و سر و گردنی از او بلندتر بود. چهرهٔ خشنش نشان میداد اهل مدارا نیست و تامّلی در کشتن سربازان پدرش ندارد! دو پسر جوان با لباسهایی مندرس درحالی که شمشیرهای خود را در دست میفشردند، دو گام به آلن نزدیک شدند. پسری که جلوتر قرار گرفته بود چهرهٔ عبوستری داشت امّا تردیدش در گرفتن شمشیر، در اندک لرزش دستش آشکار بود. قد کوتاهش او را چون کوتولهای خشمگین نشان میداد. پسر دوم ریز نقش امّا سریع بهنظر میآمد. چشمان نافذی داشت و درحال برانداز کردن آلن بود. چهرهٔ جوانش به آلن هشدار میداد که با یک نوجوان روبهروست. با دیدن حالت حملهٔ هر دو پسر، دستانش را به نشانهٔ تسلیم بالا برد: «برای جنگیدن به اینجا نیومدم آقایون. من سرباز نیستم.»
مرد نیشخندی زد: «دروغ میگه...»
آلن خیلی سریع شمشیرهایش را از نیام بیرون کشید. هر دو پسر گامی از احتیاط به عقب برداشتند که آلن در ناباوریشان، شمشیرهایش را به حالت ضربدر در زمین فرو کرد: «سرباز نیستم امّا فکر میکنم اگر هرچه سریعتر از اینجا نریم، سر میرسن و کار دشوار میشه.»
پسر ریز نقش با عصبانیّت پرسید: «تو کی هستی؟»
حجم
۳۱۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۵ صفحه
حجم
۳۱۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۵ صفحه
نظرات کاربران
یه کوچولو دربارهی اولین پادشاه روشنایی بنویسم؟ راستش این کتاب (که در حقیقت آغازی بر یک فرمانروایی و ماجراجویی بزرگه) جزو اولین فانتزی تألیفیهایی محسوب میشه که میخونم و قطعا من اصلا از اون دسته آدمهایی نیستم که میگن" سطح توقعمون
سلام. اگر دوستدار کتابهای سبک فانتزی هستین شدیدا توصیه میکنم این مجموعه داستان رو حتما بخونید.داستان روان و جذاب،با فراز و فرودهای منطقی و پرکشش درکنار شخصیتهای دوست داشتنی که تامدتها بعداز تمام کردن داستان هنوزتو فکرشما حضوردارن وازون داستانهاییه
من یه کم از داستانو خوندم و به نظرم اومد که کتاب خوبیه. حقیقتا فانتزی خوب ایرانی خیلی کمه ولی به گمونم این یکی بد نباشه. به ارباب حلقهها و نغمهی یخ و آتش ابدا نمیرسه ولی بازم امیدیه برای
پیشنهاد میکنم حتما شروعش کنید. شخصیت اول خیلی دوست داشتنیه و کم کم شخصیت های جدیدی که عاشقشون خواهید شد به داستان اضافه میشن
بنظرم باید روال داستان را تا ته دنبال کرد، داستان قابل پیش بینی نیست و خیلی جذابه
من تمامی کتابهای این نویسنده رو دارم و به جرعت میگم جز بهترین کتاب های تالیفی هستش که منو ترغیب به خوندنشون کرده😍
این مجموعه داستانیه که شما رو به دنیایی فراتر و ماجراهایی هیجانانگیز وارد میکنه به گونهای که متوجه نمیشد دقیقا کی و چطور در کتاب غرق شدید.
این با فاصله بهترین کتاب فانتزی ایه ک خوندم🤩🤩🔥🔥
این مجموعه کلا خیلی دوست دارم. اتفاقات این جلد که شروع ماجراهاست و الن مرموزی که رازهای خودش ادمو دنبال خودش میکشونه🫠 جدا دوستش دارم
من کتابای زیادی خوندم این یکی منو میخکوب خودش کرد خیلی زیبا بود توصیفات بجا بیان روان داستان بسیار جذاب غیرقابل پیش بینی خلاقیت بی تظیر و شخصیت پردازی فوق العاده خیلی تجربه قشنگی بود