بریده‌هایی از کتاب رهایی از قضاوت

کریگ، خالق ای‌اف‌تی گفته: «علت تمامی احساسات منفی اختلال در سیستم انرژی بدن است.» گری عقیده دارد که احساسات منفی ناشی از تجربه

گفتهٔ گری: ای‌اف‌تی بر این اساس عمل می‌کند که هر قسمت زندگی شما به اصلاح نیاز داشته باشد، مسائل احساسی حل‌نشده‌ای در آن وجود دارد... این اساس شامل درک این نکته است که هرچه مسائل احساسی حل‌نشدهٔ بیشتری حل شود، از رهایی احساسی و آرامش بیشتری در زندگی برخوردار خواهید بود... پس ای‌اف‌تی می‌تواند فرایندی مستمر برای حل

جوئل آستین داشت در تلویزیون موعظهٔ انجیل می‌کرد. خیلی وقت بود دورادور طرفدار برنامه‌هایش بودم اما هیچ‌وقت موعظه‌هایش را گوش نکرده بودم. داشت جلوی هزاران نفر و برای میلیون‌ها مخاطب تلویزیونی سخنرانی می‌کرد. اولین کلامی که از دهانش درآمد این بود: «آیا هیچ‌وقت ذهنتان درگیر کاری شده که هیچ کنترلی روی آن ندارید؟» تقریباً داد زدم و گفتم: «آره، جوئل، شده!» وی ادامه داد که وقتی این کار را می‌کنیم خودمان را به‌خاطر مشغلهٔ فکری روی چیزی کوچک قضاوت می‌کنیم و این باعث دور باطل می‌شود.

او از اینکه چقدر وقتمان را صرف چیزی که نمی‌خواهیم می‌کنیم حرف زد. وقتی قضاوت سرلوحهٔ کار باشد گرفتار چیزی می‌شویم که نمی‌خواهیم و فقط بیشتر در آن فرو می‌رویم. توضیح داد که وقتی سعی می‌کنیم همه‌چیز را کنترل کنیم و حواسمان را معطوف نواقص کنیم، عملاً ایمانمان را ضعیف می‌کنیم. ما باید کاملاً به نیروی برتر اعتماد کنیم تا رها شویم. باید عشق را سرلوحهٔ همهٔ کارها قرار دهیم.

بودن در مسیر روحانی بخش اعظم عمرم نشان داده که سپردن کامل زندگی به مراقبت یک نیروی برتر منطقی‌تر از سعی در کنترل تمام جزئیات است. اما حتی با تمام ایمان و تمرین و ارتباطم با روح، خیلی‌اوقات دچار فراموشی می‌شوم.

«دعا واسطهٔ معجزه است.» وقتی دعا می‌کنیم برداشت خودمان را از ترس به عشق تبدیل می‌کنیم. دعا دعوت روحانی برای پاک‌سازی ذهن است. برداشت خودمان از حمله را می‌شوییم و عشق را جای‌گزین آن می‌کنیم. با دعاکردن برای دوستم و آرزوی خوش‌بختی

شما مختارید که راهنمایی دریافتی خودتان را نادیده بگیرید اما این کار باعث می‌شود تا خودتان را ناخودآگاه بیشتر قضاوت کنید. احساس خواهید کرد که انگار حقیقت خود را انکار می‌کنید. این کار موجب شرمساری و احساس گناه بیشتر خواهد شد و چرخهٔ قضاوت را دوباره فعال

اگر ندای راهنمای درونتان را سرکوب کنید چه اتفاقی خواهد افتاد. یادتان باشد این کار برای بازگشت شما به حقیقت وجودتان است. شهودی که دریافت می‌کنید صرفاً شما را به روان عاشقتان بازمی‌گرداند. به این فرایند اعتماد کنید و با گوش فرادادن به راهنمایی دریافتی، از آن پیروی کنید. من دعا را قدم سوم رهایی از قضاوت قرار داده‌ام چون می‌خواستم ابزاری برای حمایت از شما در این کار ارائه داده باشم. از دعا به‌عنوان راهنمای بازگشت به عشق استفاده کنید. چیزی قوی‌تر از رهاکردن نیاز به کنترل و تکیه بر قدرتی برتر از خودتان وجود ندارد تا افکار و انرژی‌هایتان را اصلاح کنید. وقتی دست از جنگیدن

تعریف من از قضاوت در این کتاب کاملاً مشخص است: جداافتادن از عشق. آن لحظه که خودمان را از دیگران جدا احساس می‌کنیم وارد یک نظام عقیدتی نادرست می‌شویم که با سرشت حقیقی ما، یعنی عشق، در تضاد است.

درونمان ما را متقاعد می‌کند که نسبت به دیگران کمتر یا بیشتر ویژه هستیم و به‌این‌ترتیب جداافتادگی ما را تشدید می‌کند. ویژه به این معناست که دیگری از تو بهتر است چون پول بیشتر، جذابیت بیشتر، موفقیت بیشتر یا شهرت بیشتری دارد و یا از نژاد و مذهب «برتر» است. برعکس هم عمل می‌کند: اگر خیال کنیم دیگری فاقد چیزی است ممکن است خودمان را ویژه بپنداریم. اگر دنیا را از زاویهٔ ویژه بودن ببینیم، ابرهای تیرهٔ قضاوت مانع از رسیدن پرتوی روشنی و پیوند با دیگران می‌شود.

رسانه‌ها و فرهنگ غالب ما ارزش زیادی برای موقعیت اجتماعی، ظواهر، جدایی نژادی و مذهبی و ثروت مادی قائلند. طوری بار آمده‌ایم که حس کمتر بودن، جدایی یا خوب نبودن داشته باشیم.