بریده‌هایی از کتاب زن و پول

به یاد داشته باش همیشه کاری را که درست است بر کاری که آسان است ترجیح دهی و هرگز به خودت چوب حراج نزنی زیرا لیاقت تو بیشتر از چیزی‌ست که فکر می‌کنی.

وقتی خودتان نمی‌خواهید اعتبار دستاوردها و قدرتتان را بپذیرید، به‌نوعی به خویشتن توهین می‌کنید.

وقتی آن‌قدر برای خودتان ارزش قائل باشید که یک موقعیت بد و مخرب را ترک کنید، قدرتمند هستید و این قدرت در شما انگیزهٔ یافتن شغلی بهتر را ایجاد خواهد کرد.

آنچه هستید نقطهٔ آغاز همه‌چیز است. اگر می‌خواهید قدرت کنترل سرنوشت خویش را در دست بگیرید، هیچ نقطهٔ آغاز دیگری وجود ندارد.

نداشتن یک رابطه خیلی بهتر از داشتن رابطه‌ای ناکام است.

اگر کاری را که انجام می‌دهی کوچک بشماری، دنیا نیز هرآنچه هستی را کوچک خواهد شمرد.

تنها راه برای فتح ترس، اقدام است.

عشق ورزیدن به کسی که به او متعهد هستید معنایش این نیست که همیشه باید به او پول بدهید؛ معنایش به‌سادگی این است که باید به آنها یاری رسانید و این یاری‌رسان بودن یکی از ویژگی‌های مهم زنان ثروتمند است زیرا همه می‌دانیم نه گفتن از روی عشق به خویشتن بهتر از بلکه گفتن از روی ضعف است.

بزرگ‌ترین تعهد شما نسبت به خودتان است. اینجاست که این کتاب به شما کمک می‌کند. به زنی که در آینه ایستاده نگاه کنید، نامش را بگویید و قسم بخورید که با تمام وجود از او مراقبت می‌کنید. او بیش از هر چیز به تعهد شما نیاز دارد.

اگر امروز به پول خود همان احترامی را که شایسته‌اش هست نشان دهی و آن را در تمام رفتارهای خود تجلی بخشی، سپس یک روز وقتی دیگر توان مراقبت از پولت را نداری، پولت از تو مراقبت خواهد کرد.

ما بیشتر از آنکه به کمک به خودمان متعهد باشیم، به کمک به دیگران تعهد نشان می‌دهیم.

وقتی شاد هستید، پذیرا و در دسترس‌ترید. وقتی شاد هستید، به خوش‌بینی گرایش بیشتری دارید. با ذهنی باز که راهکارهای مثبت را جستجو می‌کند، به چالش‌ها نزدیک می‌شوید. آن‌وقت است که به‌جای مشکلات، امکانات را می‌بینید.

قرار نیست همیشه به هر پیشنهادی بله بگویی.

شما مسئول ارزش‌گذاری برای خودتان هستید و باید آن را به دنیا اعلام کنید.

ما از تغییر روندی که به آن عادت کرده‌ایم می‌ترسیم. از رویارویی می‌ترسیم. ما از نگران کردن دیگران می‌ترسیم. ما از اینکه شغلمان را از دست بدهیم می‌ترسیم. از اینکه فرزندانمان ما را دوست نداشته باشند می‌ترسیم. ما از اینکه دیگران دربارهٔ ما چه فکری می‌کنند می‌ترسیم. از اینکه تنها شویم می‌ترسیم. و این فهرست همچنان ادامه دارد.

وقتی چیزهایی را که ارزشمند نیستند دور خود جمع کنید، آنها به‌تدریج ارزش شما را پایین می‌آورند.

داشته باشی و آن درآمد برایت کار کند. به تو پیشنهاد نمی‌کنم بانوی مهربان درون خود را با یک آدم خودشیفته جایگزین کنی. نمی‌خواهم سخاوتمندی یا ذات مهربان و مثبت خودت را دور بیندازی. این کتاب قرار نیست از تو آدم خودخواهی بسازد. فقط می‌خواهم تو همان اندازه که از خودت به دیگران می‌دهی، به خویش نیز بدهی. وقتی ازلحاظ مالی مراقب خودت باشی، قادر خواهی بود از عزیزانت نیز مراقبت کنی.

فرزندانت به مادر بودنت نیاز دارند، همسرت به عشقت نیاز دارد، والدینت به کمکت نیاز دارند، شغلت به انرژی‌ات نیاز دارد، دوستانت به توجهت نیاز دارند. به تمامی اینها، ظرف‌هایی را اضافه کن که باید بشویی، خواروبارهایی را اضافه کن که باید بخری، غذایی را اضافه کن که باید بپزی و خانه‌ای که باید تمیز کنی و عجیب نیست که آنچه با پول خود انجام می‌دهی به اولویت آخر تبدیل شود.

حقیقت ساده این است که هیچ‌چیز به‌اندازهٔ پول تأثیری مستقیم بر شادی من و تو ندارد.

برایم عجیب و مضحک است که یک نفر دوازده سال به مدرسه می‌رود، چهار سال برای گرفتن مدرک کارشناسی به دانشگاه می‌رود و چند سال دیگری نیز برای گرفتن ارشد و دکترا درس می‌خواند اما در این میان حتی یک دورهٔ کوتاه دربارهٔ مدیریت امور مالی شخصی نمی‌گذراند.

نویسندگان، معلمین، فعالان مدنی و دیگرانی که تخصص خود را نه به‌خاطر درآمدِ آن که به‌خاطر حس رضایتمندی و شوق درونی انتخاب کرده‌اند. امیدوارم آن افرادی از شما که جزو این دسته هستید هر روز به خود یادآور شوید که هرگز کارتان حقیر شمرده نخواهد شد، زیرا آن کاری را انجام می‌دهید که عاشقش هستید و چقدر ما قدردان تمام تلاش‌هایتان هستیم.

به من گفتی تا زمانی‌که شغلی رضایت‌بخش پیدا نکرده‌ام، نباید چیزی بخرم زیرا پولی که در حساب پس‌اندازم دارم به من آزادی عمل می‌دهد تا در پی شغل دلخواهم باشم.

فرقی نمی‌کند که شما بیست‌ودوساله باشید یا چهل‌ودوساله. در هر صورت اگر می‌خواهید باهم زیر یک سقف زندگی کنید، اولین چیزی که باید دربارهٔ آن صحبت شود، پول است. آیا قرار است اجاره را باهم بپردازید؟ وضعیت اقساط وام یا خرید وسایل خانه و خوردوخوراک چطور است؟ اگر او سه برابر شما درآمد داشته باشد چطور؟ این سؤالات همگی مهم هستند. اما بحث مالی آخرین چیزی‌ست که زنان دربارهٔ آن حرف می‌زنند. و همین کوتاهی موجب می‌شود رابطه در طول زمان متزلزل شود. همین حالا در این باره حرف بزنید و من تضمین می‌کنم که رابطهٔ قوی‌تری خواهید ساخت.

وقتی هر دوی شما برای تلاش زیادی که مدیریت خانه می‌برد، ارزش قائل باشید روند امور مالی کاملاً تغییر خواهد کرد. در این صورت هیچ زن خانه‌داری مجبور نیست با گردن کج از شوهرش پولی درخواست کند یا بابت خرج کردن پول احساس گناه داشته باشد. وقتی زنی چنین رفتاری پیش می‌گیرد این پیام را می‌دهد که پولی که شوهر درمی‌آورد مال خودش است. اما این پول مال او نیست. این پول مال شماست؛ مال هر دوی شما.

به یاد داشته باش همیشه کاری را که درست است بر کاری که آسان است ترجیح دهی و هرگز به خودت چوب حراج نزنی زیرا لیاقت تو بیشتر از چیزی‌ست که فکر می‌کنی. در پایان از تو می‌خواهم با هرکس که روبه‌رو می‌شوی، به چشمانش نگاه کنی و قدرت و نیروی تمامی زنان دنیای پشت‌سرت، درونت و آینده‌ات را در نگاهت تجلی دهی و نامت را رسا به زبان بیاوری.

در آن‌زمان اکثر زنانی که برای گرفتن مشاوره به شرکت‌های کارگزاری مراجعه می‌کردند، یا پولی به ارث برده بودند یا پس از طلاق یا مرگ همسر پولی به آنها رسیده بود یا به‌ناگاه به موقعیتی رسیده بودند که قرار بود ثروت پدر و مادر خویش را مدیریت کنند. در موارد بسیار اندکی با زنانی برخورد می‌کردی که پولشان را خودشان به‌دست آورده بودند. صرف‌نظر از اینکه دارایی را از چه روشی به‌دست آورده بودند، همه یک دلیل برای مراجعه به کارگزاری داشتند: آنها نمی‌خواستند مسئولیت مدیریت اموالشان را خودشان بر عهده بگیرند. همیشه احساس می‌کردم آنها مرا استخدام می‌کنند تا از پولشان پرستاری کنم.

اگر امروز به پول خود همان احترامی را که شایسته‌اش هست نشان دهی و آن را در تمام رفتارهای خود تجلی بخشی، سپس یک روز وقتی دیگر توان مراقبت از پولت را نداری، پولت از تو مراقبت خواهد کرد. می‌بینی که احترام به رابطه‌ات با پول نه‌تنها کلید امنیت و استقلال بلکه کلید شادی نیز هست.

باید بسیار مراقب کلام خود باشیم زیرا کلمات ما تبدیل به رفتار ما می‌شوند. خوب، برعکس این موضوع نیز درست است. سکوت ما را به اقدام نکردن هدایت می‌کند.

اگر تو بتوانی زندگی را در تمام شکل‌های آن درک کنی و خودت را با آن یکی بدانی، آن‌وقت می‌توانی ادعا کنی که ثروتمندترین فرد جهان هستی.

می‌خواهم سؤالی بپرسم: این‌همه سرزنش راه به کجا دارد؟ پاسخ این است: هیچ‌جا. سرزنش کردن قدرت تو را کم می‌کند. باید دست از سرزنش برداری تا همان فردی شوی که باید باشی. و حس شرمندگی با تو چه می‌کند؟ شرمندگی فقط تو را عقب نگه می‌دارد.