بریده‌هایی از کتاب عاشقت می کنم

چه شد در من نمی‌دانم فقط دیدم پریشانم فقط یک لحظه فهمیدم که خیلی دوستت دارم

رفتی اما حالمو یک دفعه یکبارم بپرس من خرابم اینو از پاکت سیگارم بپرس رویه اعصابمِ هر ثانیه این تنهایی اگه میخوای بدونی از در و دیوارم بپرس جایه مشتام رو تن خونه کبوده عشقم مثه من عاشق تو هیچکی نبوده عشقم این روزا تنها امیدم اینه که بر گردی بعد تو هر نفسم سرفه دودِ عشقم

چه شد در من نمی‌دانم فقط دیدم پریشانم فقط یک لحظه فهمیدم که خیلی دوستت دارم

آدما با حسرتاشون زندگی می‌کنن.

چه شد در من نمی‌دانم ‫فقط دیدم پریشانم ‫فقط یک لحظه فهمیدم ‫که خیلی دوستت دارم