بریده‌هایی از کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی

زن‌ها زمانی که مورد «نوازش» قرار بگیرند احساساتشان برانگیخته می‌شود.

حتی امروزه هم ما هنوز نیاز به مترجم داریم. کمتر اتفاق می‌افتد که مردها و زن‌ها منظورشان یکی باشد. حتی زمانی که کلمات مشابهی را به کار می‌برند. مثلاً، زمانی که زنی می‌گوید: «احساس می‌کنم تو هرگز به حرف‌هایم گوش نمی‌دهی.» او انتظار ندارد لغت «هرگز» را تحت‌اللفظی به «جدی» معنی کند. به کار بردن کلمه «هرگز» فقط بدین مفهوم است که کلافگی خود را در آن لحظه اظهار کند. این امر نباید جدی برداشت شود.

مردها برای حق آزادی‌شان بحث می‌کنند و زن‌ها برای حق ناراحت بودنشان. مردها نیاز به «فضا» دارند و زن‌ها نیاز به «درک شدن».

به خاطر دارم در مقاله‌ای خواندم: «یک زن پولدار فقط از یک روانپزشک پولدار می‌تواند دلسوزی بخواهد.» وقتی زنی خیلی پولدار باشد، مردم (و به‌خصوص شوهرش) به او حق نمی‌دهند که ناراحت باشد. او حق ندارد مانند موج باشد و گهگاه سقوط کند. او اجازه ندارد احساساتش را زیر و رو کند و یا توقع زیادی از زندگی‌اش داشته باشد. انتظار داریم که یک زن متمول در تمام مدت، احساس رضایت بکند چون زندگی‌اش بدون این همه پول، می‌توانست خیلی بدتر باشد. این توقع نه تنها غیرمنطقی، بلکه نوعی بی‌احترامی به اوست. صرف‌نظر از ثروت، مقام، امتیاز و موقعیت، زن نیاز دارد دلخور شده، موجش سقوط کند.

همان‌طور که در یک لیوان آب، نیمه پر و خالی آن دیده می‌شود، زمانی که زن در اوج است، قسمت پر و در سقوطش قسمت خالی زندگی‌اش را می‌بیند. وقتی در اوج است، هر خلائی را نادیده می‌گیرد، ولی در زمان سقوطش، بیشترین تمرکزش روی همان خلأ است.

با گوش کردن به پیروزی‌ها و شکست دیگران، مسائل خودمان کوچک و حقیر می‌شوند.

وقتی مردی غُر می‌زند، نشانه خوبی است. او سعی می‌کند تا تقاضای شما را در مقابل نیازهایش مورد بررسی قرار دهد.

قانون ۱۰ / ۹۰ با درک اینکه چگونه احساسات سرخورده گذشته ما گهگاه ظاهر می‌شوند، برایمان آسان می‌شود تا درک کنیم چرا به آسانی از دست همسرمان آزرده می‌شویم. وقتی ناراحتیم تقریباً نود درصد از ناراحتی ما به گذشته مربوط است و اصلاً ربطی به آنچه فکر می‌کنیم ما را ناراحت می‌کند، ندارد. معمولاً ده درصد از ناراحتی ما به تجربه زمان حال ما اختصاص دارد.

بیشتر مواقع، زن فقط می‌خواهد مرد را در عواطف روزانه‌اش شریک کند و همسرش فکر می‌کند که با قطع کردن حرف او و پشت سر هم با پیشنهاد دادن راه‌حل به او کمک می‌کند.

زنی که تحت فشار عصبی است، فوراً به دنبال حل مشکلاتش نیست. او در جست‌وجوی آرامش است و این آرامش زمانی است که درکش کنند.

همان‌طور که یک مرد از طریق حل کردن جزئیات مبهم مسئله‌اش به کمال می‌رسد، زن نیز از طریق صحبت کردن با جزئیات بیشتر راجع به مشکلاتش به تعالی می‌رسد.

زن‌ها باید بدانند وقتی مردی می‌گوید «خوبم»، پاسخ مختصری است از منظور او که بدین معنی است: «خوبم چون به تنهایی از پس این مشکل برمی‌آیم. به هیچ کمکی نیاز ندارم. خواهش می‌کنم با نگران نبودنت از من، مرا پشتیبانی کن، مطمئن باش که به تنهایی از پس مشکلم برمی‌آیم.» بدون این تفسیر، زمانی که او ناراحت است و می‌گوید: «خوبم»، زن به نظرش می‌رسد که او احساس و مشکلاتش را می‌خواهد انکار کند. پس سعی می‌کند از طریق صحبت و سؤال راجع به حدسیاتی که در مورد مشکل مرد می‌زند، کمکش کند. او نمی‌داند که مرد به زبان خودش مطلب را خلاصه می‌کند.

مرد می‌داند برای کلنجار رفتن با مشکلش، باید مقداری از راه را به تنهایی طی کند و بعداً اگر نیاز به کمک داشت می‌تواند بدون اینکه قدرت و احترامش را از دست بدهد، کمک بخواهد. اگر در موقعیت نامناسبی پیشنهاد کمک به مرد بدهیم، به راحتی این امر را توهین به خود تلقی خواهد کرد.

مردها می‌خواهند که به آنها اعتماد شود، در صورتی که زن‌ها می‌خواهند از آنها مراقبت شود. وقتی مردی با قیافه نگران به همسرش می‌گوید: «چه شده عزیزم؟» زن احساس آرامش می‌کند. وقتی زنی در شرایط مشابه به مرد می‌گوید: «چه شده عزیزم؟» به او برمی‌خورد و احساس می‌کند مورد ترحم واقع شده است. او احساس می‌کند انگار زنش به او اطمینان ندارد تا از پس کارها بر بیاید.

بعضی از زن و شوهرها، تمام مدت در حال دعوا بوده و به تدریج شاهد مرگ عشقشان هستند. از طرف دیگر، بعضی‌ها نیز به طور افراط‌آمیزی، احساسات صادقانه خود را در نطفه خفه می‌کنند تا از برخورد و بحث و جدل خودداری نمایند. در نتیجه خفه کردن احساسات حقیقی و صادقانه خود، تماس با احساسات عاشقانه خود را نیز از دست می‌دهند. جفتی در حال جنگ و جفتی دیگر در جنگ سرد به سر می‌برند.

در جایی که زن نیاز به حمایت دارد، مرد نیاز به قدردانی دارد. در غیر این صورت مرض آنها بدتر خواهد شد.

برای مردها: به یاد داشته باشید زمانی که زن نیازمند است، به طور غریزی نمی‌خواهد درخواست کند تا مورد حمایت باشد. در عوض، زن انتظار دارد اگر مرد دوستش دارد، خودش پیش‌قدم شود. تمرین کن تا پیش‌قدم شده و در کارهای کوچک از او حمایت کنی.

وقتی مرد برای اشتباهی، عذرخواهی می‌کند و زن با گذشت و استقبال آن را می‌پذیرد، هر چه اشتباهش بزرگ‌تر باشد، امتیاز بیشتری به زن می‌دهد.

اگر مرد اشتباهی کرده و احساس شرم یا تأسف و یا سرافکندگی می‌کند، در نتیجه نیاز بیشتری به محبت زن دارد. بنابراین اگر زن با همدردی‌اش پاسخ مثبتی به او بدهد، مرد به او امتیاز بیشتری می‌دهد. هر چه اشتباه بزرگ‌تر باشد، مرد امتیاز بیشتری به زن می‌دهد. اگر مرد از زن محبتی نبیند، مایل است تا امتیازهای منفی به او بدهد و این مسئله نیز بستگی دارد به اینکه چقدر نیازمند محبت او بوده است. اگر در نتیجه اشتباهی بزرگ، او احساس طرد شدن بکند، ممکن است امتیازهای منفی بیشتری به زن بدهد و او را جریمه کند.

شگرد نامه دوستانه یکی از بهترین راه‌هایی که می‌شود از منفی بودن رها شده، سپس رابطه محبت‌آمیزی برقرار کرد، استفاده از روش نامه دوستانه است. با یادداشت احساساتتان به روشی مخصوص، احساسات منفی خودبه‌خود کم شده، احساسات مثبت تشدید می‌شوند. روش نامه دوستانه، به نامه نوشتن ارج و بها می‌دهد. نوشتن این نامه‌ها سه جنبه دارد: ۱. نامه دوستانه‌ای نوشته و حالت‌های عصبانیت، غم، ترس، تأسف و محبتت را اظهار کن. ۲. پاسخ نامه‌ات را آن‌طوری که دلت می‌خواهد از طرف همسرت برای خودت بنویس. ۳. نامه دوستانه و پاسخ آن را با همسرت در میان بگذار.

چگونه می‌توانیم از نیازهای همسرمان مطلع شویم؟ گاهی اوقات زن‌ها با پاسخ به نامه خود مخالفند. آنها انتظار دارند همسرشان بداند چه باید بگوید. احساسی پنهانی به آنها می‌گوید: «من نمی‌خواهم به او بگویم که به چه چیزی نیاز دارم، اگر او واقعاً دوستم دارد، خودش می‌فهمد.» در چنین حالتی، لازم است زن به یاد بیاورد مردها از سیاره مریخ هستند و نمی‌دانند زن‌ها به چه چیزی نیازمندند. احتیاج است به آنها تذکر داده شود.

بهار عشق عاشق شدن مانند فصل بهار است. احساس می‌کنیم انگار تا ابد شاد خواهیم بود. تصورش را نیز نمی‌توانیم بکنیم که یارمان را دوست نداشته باشیم. این روزگار معصومیت ماست. انگار عشق ابدی است. روزگار سحرآمیزی است چرا که همه چیز بی‌عیب و ایراد است و بی‌هیچ تلاشی به دست می‌آید. انگار ما کاملاً برای هم ساخته شده‌ایم. بی‌هیچ تلاش خاصی و با هماهنگی می‌رقصیم و به خاطر خوش‌اقبالی خود شادمانی می‌کنیم.

تابستان عشق در طول تابستان عشقمان، متوجه می‌شویم یار ما آن‌قدرها هم که فکر می‌کردیم بی‌ایراد نیست، و ما باید روی رابطه‌مان کار کنیم. نه تنها یار ما از سیاره‌ای دیگر است، بلکه او انسانی است که اشتباه می‌کند و در بعضی موارد عیب و نقص دارد.

پاییز عشق چون در طول تابستان به باغچه خود رسیدگی کرده‌ایم، حالا می‌توانیم محصول زحمت خود را برداشت کنیم. پاییز از راه رسیده است. پاییزی طلایی، پرشکوه و پربار است. با پذیرفتن و درک عیب‌های خود و همسرمان، عشق کامل و بالغ‌تری را تجربه می‌کنیم. زمان شکرگزاری و سهم بردن فرا رسیده است. با سخت‌کوشی که در طول تابستان داشتیم، اکنون می‌توانیم استراحت کرده و از عشقی که خالقش بوده‌ایم، لذت ببریم.

زمستان عشق سپس، دوباره هوا تغییر می‌کند و زمستان فرا می‌رسد. در تمام مدت سرما و ماه‌های بی‌ثمر زمستان، تمام طبیعت در لاکش فرو می‌رود. اکنون زمان استراحت، اندیشه، و تجدیدنظرهاست. در روابط، این زمانی است که ما دردهای التیام نیافته و یا سایه‌ای از خود را تجربه می‌کنیم. زمانی است که سرپوش‌ها برداشته و احساسات جریحه‌دارمان پدیدار می‌شود. این زمان رشد ما در انزواست و نیاز داریم تا برای کسب عشق و تکامل، بیشتر از همسرمان به خود امید داشته باشیم. وقت بهبود است. این زمانی است که مردها درون غارشان به خواب زمستانی می‌روند و زن‌ها در قعر چاه خود فرو می‌روند.

همیشه تاریک‌ترین نقطه، قبل از سپیده‌دم می‌باشد.

مردها به غلط انتظار دارند که زن‌ها مانند آنها بیندیشند و گفت‌وگو کنند و واکنش نشان بدهند. زن‌ها به غلط توقع دارند که مردها مانند آنها احساس کنند و حرف بزنند و واکنش نشان بدهند. ما فراموش کرده‌ایم که قرار بر این است مردها و زن‌ها با هم تفاوت داشته باشند! در نتیجه، روابط ما مملو از اختلالات بیجا و اصطکاک و برخورد شده است. روشن است اگر توجه و احترام ما به این تفاوت‌های موجود جلب شود، عمیقاً با جنس مخالفمان برخورد بهتری می‌توانیم داشته باشیم و ابهام ذهنمان نیز کاهش می‌یابد. هربار به یاد بیاورید مردها از سیاره مریخ و زن‌ها از سیاره ونوس هستند، همه چیز را می‌شود توجیه کرد.

عشق، با داشتن بهترین و عاشقانه‌ترین قصد و نیت‌ها فروکش می‌کند. آرام آرام و به نحوی، مسائل شاخ و برگ پیدا می‌کنند و بنای رنجش‌ها پایه‌گذاری می‌شود. ارتباط از هم می‌پاشد و «بی‌اعتمادی» افزون می‌شود. و نتیجه آن جز طرد و سرکوبی چیزی نیست. جادوی عشق می‌شکند و گم می‌شود.

روزانه میلیون‌ها نفر در جست‌وجوی جفتی هستند که با او حال و هوای عشق را تجربه کنند. هر سال میلیون‌ها جفت عاشق وصلت می‌کنند و سپس به طور دردناکی از هم جدا می‌شوند. زیرا آن حال و هوای عاشقی را از دست داده‌اند. از آن دسته‌ای که عاشقانه ازدواج کرده‌اند، تنها پنجاه درصد توانسته‌اند تداوم عشق را حفظ نمایند، و از میان آنهایی که زندگی زناشویی را ادامه داده‌اند احتمالاً پنجاه درصدشان ناراضی هستند. آنها از روی وفاداری و تعهد و ترس از اینکه مجبور شوند دوباره زندگی جدیدی را شروع نمایند، با هم زندگی می‌کنند. انگشت‌شمارند افرادی که قادر به باروری در عشق می‌باشند. ولی گاهی این باروری پیش می‌آید. زمانی که زن و مرد قادر باشند به یکدیگر احترام بگذارند و تفاوت‌هایشان را بپذیرند، عشق فرصتی برای شکوفایی پیدا می‌کند.

شناخت شخصیت این مریخی می‌تواند به زن‌ها کمک کند تا بتوانند درک کنند چرا زمانی که سعی دارند همسرشان را اصلاح کنند و یا به او بگویند چه باید بکند، او این همه استقامت به خرج می‌دهد. از ارائه توصیه‌ای ناخواسته به مرد، این معنی استنباط می‌شود که او نمی‌داند چه باید بکند یا اینکه نمی‌تواند به تنهایی آن را انجام بدهد. مردها در این مورد بسیار زودرنج هستند. زیرا این جنبه «صلاحیت»، برایشان بسیار مهم است