بریده‌هایی از کتاب پیرمرد صد ساله ای که از پنجره بیرون رفت و ناپدید شد

به نظر بُسه قانون معمولا یک چیز می‌گفت اما اخلاقیات نتیجه‌ای متفاوت را رقم می‌زد.

وقتی زندگی آدم وارد وقت اضافه می‌شود خُب آدم آزاد است هر کاری دوست دارد بکند.

در بعضی شرایط خاص بهترین کار ندانستن است یا حداقل بهترین کار این است که آدم به هیچ وجه نگذارد سایرین بفهمند که آدم چه چیزهایی را می‌داند.

سیاست اغلب نه تنها غیرضروری بلکه گاهی به شکل غیرضروری‌ای پیچیده هم می‌شد.

چیزی که نمی‌باید اتفاق افتاده بود و در آینده هم هر چیزی که قرار بود اتفاق بیفتد، حتمآ اتفاق می‌افتاد