- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب طاعون
- بریدهها
بریدههایی از کتاب طاعون
۳٫۶
(۱۵۵)
«صحبت از رستگاری به نظرم خیلی گزافهگویی میآد. هدفم کوچکتر از این حرفهاست. چیزی که واسهم مهمه سلامتیه، اول از همه سلامتی.»
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
به نظر ریو رسید که شب لبریزِ نالههاست.
یك رهگذر
همشهریهایمان خیلی کار میکنند، اما فقط برای اینکه پولدار بشوند.
Mr.horen~
طاعون به پایان رسیده و دورانِ دهشت سر آمده. علیرغم همهٔ شواهد، با خاطر آسوده بسیاری حقایق را از بیخوبن منکر بودند، اینکه زمانی در دنیای نامعقولی زیستهایم که آنجا قتلِ انسان همانقدر عادی جلوه میکرد که کشتن مگس، آن توحش کاملاً مشخص را، آن هذیان حسابشده را، ایام محبس را که ارمغانش آزادی نفرتانگیز بود در قبال هر چه به لحظهٔ حال مربوط نمیشد، تعفن مرگ را که تخدیر میکرد هر که را از پا نمیانداخت، و بالاخره اینکه اصلاً قبول نداشتند همان مردمی هستیم که هر روز، کورهٔ آدمسوزی عدهایمان را میبلعید و به شکل دودی چرب بیرون میدمید و همان هنگام عدهای دیگر، پابستهٔ زنجیرِ درماندگی و هراس، منتظر نشسته بودیم نوبتمان برسد.
کاربر ۱۳۰۶۴۰۲
بیتردید، امروزه خیلی عادی شده که مردم صبح تا غروب
کار کنند و باقی عمرشان را با ورقبازی و کافهنشینی و وراجی هدر بدهند.
خانم امید
بیشتر شناور بودند تا زنده؛ گرفتارِ روزهایی بیمسیر و مقصد و خاطرههایی سترون، به سایههای سرگردانی میمانستند که قدرت نمییافتند، مگر آنکه میپذیرفتند در خاکِ اندوهشان ریشه بگیرند.
راضیه عین
گرچه مصیبتها امری رایجاند، دشوار میتوانیم باورشان کنیم وقتی بر سر خودمان نازل میشوند.
niloufar.dh
بازنماییِ نوعی محبس به واسطهٔ نوعی دیگر از آن
همانقدر معقول است که
بازنمایی هر چیزی که واقعاً وجود دارد
به واسطهٔ چیزی که وجود ندارد.
دانور🌱
بلاهت همواره سرسختی نشان میدهد و آسان به این نکته پی میبردیم اگر همواره خودمان را مد نظر نداشتیم. همشهریانِ ما از این جنبه مانند بقیهٔ ابنای بشر بودند و خودشان را در نظر میگرفتند و بس؛ به عبارت دیگر انسانیت را اصل میپنداشتند: مصیبتها را باور نداشتند. چون مصیبت به قوارهٔ انسان نمیخورد، پس لابد واقعیت ندارد، خوابِ بدی است که میگذرد. اما اشکال اینجاست که همیشه نمیگذرد، خواب بد از پی خواب بد میآید، و در نهایت این انسانها هستند که درمیگذرند، و آنان که انسانیت را اصل میپنداشتند زودتر از سایرین، زیرا از احتیاطها و پیشگیریهای لازم غافل شدهاند.
مسافر
واسهٔ طاعونزدهها، خواب آدمها از زندگی انسانی مقدستره.
p.ch
اما پس از این فشارهای روحی درازمدت دیگر دلها سخت شده بودند و همگی جوری بیاعتنا از کنار مویهها و فغانها میگذشتند و دنبال زندگیشان میرفتند که پنداری زبان طبیعی انسانها باشد.
آناهیتا
حتی اگر بعضی از ما وسوسه میشدند زندگی را در آینده ببینند، خیلی زود از این خیال دست میکشیدند؛ همین که سرانجام گزندِ زخمهایی را میچشیدند که تخیل بر کسانی تحمیل میکند که بهاش اطمینان کرده باشند.
Farzaneh
بلاهت همواره سرسختی نشان میدهد و آسان به این نکته پی میبردیم اگر همواره خودمان را مد نظر نداشتیم.
آوات همه ئی
از یک طرف به گرمای انسانی نیاز عمیق دارند و همین باعث نزدیکیشان به یکدیگر میشود و از طرف دیگر به دلیل بیاعتمادی از هم دوری میجویند.
فرو
«خوب حواستون باشه، دکتر. در ظاهر خیلی آسونه که آدم بین ولی و و یکیشون رو انتخاب کنه. سختی کار موقعی بیشتر میشه که پای آنگاه و سپس وسط بیاد، اما مطمئناً دشوارتر از همه اینه که آدم بفهمه باید و بذاره یا نذاره.»
فرو
«برادران، دچار مصیبت شدهاید و مستحقش هستید»
فرو
فهمیدهم تمام بدبختیِ آدمها از اینه که کلام واضح ندارند. واسهٔ همین تصمیم گرفتهم واضح حرف بزنم و عمل کنم تا به راه راست برم.
نفیسه
با همدیگه در راه هدفی زحمت میکشیم که ما رو فارغ از کفرگوییها و دعاها به هم پیوند میده. جز این هیچی مهم نیست.
نفیسه
صدالبته آدم همیشه میتوانست سعی کند آن را نبیند، چشمها را ببندد و منکرش شود، ولی امر بدیهی قدرتِ مهیبی دارد که عاقبت بر همهچیز غلبه میکند
نفیسه
نسبت به دین، همانطور که نسبت به خیلی مسائل دیگر، طاعون بهشان نگرشی غریب بخشیده بود، که از بیتفاوتی همانقدر دور بود که از شوروشوق، و میشد ماهیتش را با لفظ «واقعبینی» مشخص کرد. آنچه یکی از مؤمنان در حضور دکتر ریو به زبان آورده بود میتوانست سخن اکثر کسانی باشد که در نیایشهای آن هفته مشارکت کردند، «بههرحال امتحانش ضرر نداره.» شخصِ تارو هم پس از آنکه در دفترش نوشت که چینیها اینگونه مواقع مقابلِ عفریتِ طاعون دف میکوبند، این نکته را متذکر شد که ابداً نمیشود دانست آیا واقعاً دف از اقدامهای پیشگیرانه مؤثرتر است. این را نیز اضافه کرد که ابرازِ عقیدهٔ قطعی در این مورد میسر نیست مگر آنکه از موجودیتِ عفریتِ طاعون اطلاع کافی کسب کنیم؛ به دلیل جهلمان راجعبه این موضوع هر نظری که داشته باشیم از اعتبار ساقط است.
نفیسه
حجم
۲۹۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۹۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۶۷,۵۰۰
۳۳,۷۵۰۵۰%
تومان