بریده‌هایی از کتاب چگونه هر روز ۲۴ ساعت زندگی کنیم؟!

باید پیش از آنکه دست به کاری با ارزش بزنید اراده خود را خوب جمع کنید. من خودم از این تقویت اراده خوشم می‌آید. به نظرم فرق اصلی من و آن گربه‌ای که کنار آتش لمیده در همین است.

عادات بزرگترین دشمنان تغییر هستند!

یکی از نکات مهمی که انسان معمولی ما باید بیاموزد این است که قوای ذهنی قابلیت فعالیت سخت و مداوم را دارند؛ قوای ذهنی به مانند دست و پا خسته نمی‌شوند. تنها چیزی که بدان نیاز دارند تغییر است و نه استراحت، البته به استثنای زمان خواب.

ما فکر نمی‌کنیم. منظورم این است که به چیزهایی که واقعاً اهمیت دارند فکر نمی‌کنیم؛ به مسئله خوشبختی‌مان فکر نمی‌کنیم، به جهتی که در آن پیش می‌رویم، به چیزهایی که زندگی به ما می‌دهد، به سهمی که عقل در تعیین کارهایمان دارد (یا ندارد) و به رابطه میان اصول‌مان و رفتارهای‌مان فکر نمی‌کنیم.

تمامی مردمان فرزانه همه اعصار بر سر آن توافق دارند. نه ادبیات است و نه هیچ هنر دیگری، نه تاریخ است و نه هیچ‌یک از علوم دیگر. آنچه باید مطالعه کنید خودتان هستید.

اگر خیال می‌کنید می‌توانید جدول زمانی خلاقانه ای را تهیه و از این راه به ایده‌آل های خود برسید، بهتر است هم‌اکنون امیدتان را از دست بدهید.

مهمترین ادراک عبارت است از درک پیوسته علت و معلول؛ به بیان دیگر، درک رشد مداوم جهان؛ باز هم به بیانی دیگر، درک روند تکامل. اگر انسان به درستی این اندیشه صحیح را در ذهن خود جا انداخته باشد که هیچ چیز بی‌علت نیست، نه تنها ذهن آدمی بزرگتر می‌شود، بلکه قلبش هم انبساط می‌یابد.

در مسئله فراتر رفتن از برنامه‌ها، یک ساعت در صبح به اندازه دو ساعت در شب بازدهی دارد.

قشنگی عرضه بی‌وقفه زمان این است که نمی‌توانید از قبل آن را هدر بدهید. سال بعد، روز بعد، ساعت بعد برای شما آماده است، کامل و بی‌عیب و نقص، گویی هرگز پیشتر حتی یک لحظه از زندگی‌تان را هدر نداده یا اشتباه بکار نبرده‌اید.

مردی بر لبه استخری ایستاده است و می‌خواهد درون آب سرد بپرد. اگر از شما بپرسد «چه طور شروع کنم به پریدن؟» خواهید گفت «فقط بپر. به اعصابت مسلط باش و بپر».

در بحث رشد ذهن، یکی از مهمترین عوامل دقیقاً همین احساس فشار، احساس دشواری کاری است که بخشی از وجودتان می‌خواهد انجامش دهد و بخشی دیگر می‌خواهد از زیر بارش در برود؛ چنین احساسی موقع رمان خواندن به آدمی دست نمی‌دهد