بریده‌هایی از کتاب غلبه بر شیطان

این درس را یاد بگیر، یک‌بار برای همیشه، خوشبختی را تنها زمانی می‌یابی که برای یافتن آن به دیگران کمک کنی!

«آنهایی که کمتر اهل فکرکردن هستند یا هرگز زحمت فکرکردن به خود نمی‌دهند همان‌هایی هستند که گرفتار بی‌ثباتی می‌شوند. آدم بی‌ثبات کسی است که اجازه می‌دهد شرایط بیرونی ذهنش را تحت تأثیر و کنترل خود درآورد.»

مدارس و دانشگاه‌ها عملاً همه‌چیز به‌جز اصول موفقیت فردی را آموزش می‌دهند. مردان و زنان را چهار تا هشت سال مشغول یادگیری دانشی انتزاعی می‌کنند، اما نحوهٔ به‌کارگیری این دانش را به آنها یاد نمی‌دهند.

حرف زدن و حتی گاهی فکر کردن به اندیشه‌ها آسان است. اما اینکه بخواهیم هر روز در مسیری مشخص و بر مبنای اصول و قوانینی خاص زندگی کنیم مستلزم اراده‌ای محکم و استوار است.

من با یکی از این افراد جوان مصاحبه‌ای داشتم. وی می‌گفت «من سی‌ساله هستم و هیچ مهارت و آیندهٔ روشنی ندارم.» هزاران بهانه داشت تا یک قدم برای تغییر موقعیتش برندارد. به او گفتم اگر اقدامی انجام ندهد هیچ‌چیز تغییر نخواهد کرد. گفتم «باید تلاش کنی تا اوضاع عوض شود وگرنه یک سال بعد تنها چیزی که تغییر کرده سن‌ات است که به سی‌ویک رسیده ولی بازهم هیچ مهارت و آیندهٔ روشنی نداری.»

رالف والدو امرسون (۱۸۸۲ ـ ۱۸۰۳) قانون جبران را با عبارات بسیار واضح توضیح داد: «در ازای هرچیزی که از دست می‌دهی، چیز دیگری به‌دست می‌آوری؛ و در ازای هرچیزی که به‌دست می‌آوری، چیز دیگری را از دست می‌دهی.»

سیگار قدرت مقاومت را می‌شکند، قدرت تحمل را از بین می‌برد، توان تمرکز را مختل می‌کند، توانایی رؤیاپردازی را سرکوب می‌کند؛ به‌عبارتی، کمک می‌کند تا فرد نتواند از ذهنش استفادهٔ بهینه کند.

کل نظام دولتی مدرسه به‌گونه‌ای است که تقریباً همه‌چیز به آنها یاد داده می‌شود به‌جز آموزش چگونگی استفاده از ذهن و داشتن تفکر مستقل

(اشتیاق + استعداد) × پیوند × اقدام) + ایمان= معادلهٔ کامیابی شخصی شما

«توانایی غلبه بر شکست بدون دلسردشدن سرمایهٔ اصلی هر آدمی است که به موفقیتی چشمگیر در شغل و حرفه‌اش می‌رسد.»

وقتی فرد جوانی را به جرگهٔ مصرف‌کننده‌های دو پاکت در روز اضافه می‌کنم، دیگر برای القای عادت به مشروب‌خواری، غرق شدن در سکس و تمام سرگرمی‌های دیگر وابسته به آن ـ که استقلال فکری و عملی فرد را زائل می‌کنند ـ چندان به زحمت نمی‌افتم.

شیطان می‌گوید «هنگامی‌که فردی درمورد هریک از این اصول تردید و تعلل کند و یا دربارهٔ استفاده از آنها بی‌ثبات و بلاتکلیف باشد فقط یک قدم به حیطهٔ من نزدیک‌تر شده است.»

مدارس و دانشگاه‌ها عملاً همه‌چیز به‌جز اصول موفقیت فردی را آموزش می‌دهند. مردان و زنان را چهار تا هشت سال مشغول یادگیری دانشی انتزاعی می‌کنند، اما نحوهٔ به‌کارگیری این دانش را به آنها یاد نمی‌دهند.

تبلیغات به هرگونه ابزار، طرح یا شیوه‌ای گفته می‌شود که می‌توان ازطریق آن مردم را ـ بدون اینکه خودشان متوجه شوند ـ تحت تأثیر قرار داد و یا از منبع آن مطلع کرد. تبلیغات در تجارت به‌منظور تضعیف رقبا به‌کار می‌رود.

به کودکان آموزش دهید که قطعیتِ هدف همراه با قطعیت طرحی که مداوم و پیوسته پیگیری شود مؤثرترین شکل دعای موجود برای بشر است.

زندگی تمام افرادی را که به موفقیت‌های چشمگیر در هر زمینه‌ای نائل شده‌اند مطالعه کنید و ببینید که موفقیت آنها چه ارتباط دقیقی با تجربهٔ شکست پیش از موفقیت دارد.

شاید این را ندانی اما سیگار قدرت مقاومت را می‌شکند، قدرت تحمل را از بین می‌برد، توان تمرکز را مختل می‌کند، توانایی رؤیاپردازی را سرکوب می‌کند؛ به‌عبارتی، کمک می‌کند تا فرد نتواند از ذهنش استفادهٔ بهینه کند.

آدم بی‌ثبات کسی است که اجازه می‌دهد شرایط بیرونی ذهنش را تحت تأثیر و کنترل خود درآورد. او ترجیح می‌دهد به من اجازه دهد ذهنش را تسخیر کنم و تفکر وی را به دست گیرم تا اینکه بخواهد خود را به زحمت فکرکردن بیندازد.

بسیاری از شکست‌های واقعی به‌دلیل محدودیت‌هایی است که انسان در ذهن خود ایجاد می‌کند. اگر شجاعت داشته باشد تا یک قدم بیشتر بردارد، متوجه خطای خود می‌شود.»

«برای هر مشکل مشروعی، صرف‌نظر از میزان دشواری آن، راه‌حلی وجود دارد.»

اگر تمام مردم اهل تفکر بودند آن‌وقت نمی‌توانستم ۹۸ درصدشان را کنترل کنم.

من در هر زمینه‌ای می‌توانم موجب بی‌ثباتی شوم و از آن طریق تفکر و عملکرد مستقل را کنترل کنم. مثلاً، همین موضوع سلامتی را در نظر بگیر. من مردم را به پرخوری، آن هم از نوع بدش وامی‌دارم. این کار منجر به سوءهاضمه می‌شود و توانایی تفکر صحیح را از آنها سلب می‌کند.

پرسش چرا بسیاری عادت به بیان عقاید نابجا دارند؟ پاسخ این عادت راهی برای بروز خودمحوری است. تمایل به ابراز وجود در نهاد انسان نهفته است. انگیزهٔ این عادت عبارت است از جلب‌توجه دیگران و تأییدطلبی. ولی این کار درحقیقت تأثیری کاملاً عکس دارد.

تجربه به من آموخته که انسان آنگاه به موفقیت بسیار نزدیک است که آنچه را «شکست» می‌خواند بر سرش آوار می‌شود، چراکه در چنین مواقعی است که انسان مجبور به تفکر می‌شود. اگر به‌دقت و درستی فکر کند و پشتکار داشته باشد، درمی‌یابد این به‌اصطلاح شکست چیزی نیست جز نشانه‌ای برای تجهیز دوبارهٔ خود با هدف یا طرحی نو.

۱۱: درس‌گرفتن از سختی‌ها پرسش آیا شکست هرگز سودی برای انسان داشته؟ پاسخ بله. درواقع درس‌گرفتن از سختی سومین اصل از اصول هفت‌گانه است اما تنها عدهٔ کمی از مردم می‌دانند که هر سختی هم‌ارز خود، بذر سود به‌همراه دارد. عدهٔ بسیار کمتری نیز هستند که فرق ناکامی و شکست موقت را می‌دانند. اگر این آگاهی را داشتند از یکی از قوی‌ترین سلاح‌های کنترل بشر محروم بودم.

پرسش اما شنیدم که گفتی ناکامی یکی از بزرگ‌ترین همدستان‌ات است. از اعترافات تو این‌گونه برداشت کردم که ناکامی موجب می‌شود انسان جاه‌طلبی خود را از دست بدهد و دست از تلاش بکشد و آن‌وقت بدون مخالفتی بر آنها پیروز می‌شوی. پاسخ دقیقاً همین است. وقتی دست از تلاش می‌کشند بر آنها پیروز می‌شوم. اگر تفاوت بین ناکامی و شکست موقت را بدانند و وقتی با روی دیگر زندگی مواجه شوند دست از تلاش نمی‌کشند. اگر می‌دانستند هر شکلی از شکست و تمام ناکامی‌ها، با خود بذری از فرصت‌ها را همراه دارد به مبارزهٔ خود ادامه می‌دادند و برنده می‌شدند. معمولاً اوقات موفقیت درست در یک‌قدمی نقطه‌ای است که شخص دست از مبارزه می‌کشد.

«شکست نقطهٔ اوجی دارد که فرد طی آن می‌تواند امتیاز پاک‌کردن ذهنش از ترس و شروع در جهتی نو را پیدا کند.»

چه اتفاقی می‌افتاد اگر موسولینی، استالین و هیتلر خیانت می‌کردند و تو و دستوراتت را نادیده می‌گرفتند؟ پاسخ چنین اتفاقی نمی‌افتد چراکه من به‌خوبی آنها را تطمیع می‌کنم. به هریک از آنها خوراکی از غرور به حساب خودشان می‌دهم. این ترفند دیگر من است. پرسش بیا به ماجرای آمریکا برگردیم و چیزهایی را بدانیم که تو برای بی‌ثباتی انسان انجام می‌دهی. پاسخ درست همین الان با کاشتن بذر ترس و تردید در ذهن مردم مسیر دیکتاتوری را هموار می‌کنم.

«هر فلاکتی در خود بذر سودی هم‌ارز آن را دارد.»

آدم بی‌ثبات کسی است که اجازه می‌دهد شرایط بیرونی ذهنش را تحت تأثیر و کنترل خود درآورد.