بریده‌هایی از کتاب بازگشت شازده‌ پسر

تنها یه راه برای تغییردادن دنیا وجود داره و اون تغییردادن خودته.»

عجیب است که ما به‌سادگی فرض می‌کنیم دیگران باید در همان جهتی حرکت کنند که ما می‌رویم.

مواظب آرزوهات باش و اون‌ها رو درون خودت دفن نکن تا از بین برن. یاد بگیر حقایق رو در کنار چیزهایی بذاری که آرزوشون رو داری.

«مشکل مثل دَریه که تو کلید اون رو نداری.»

«دوست عزیزم، باید مردم رو ببخشی که نسبت به ظاهر دیگران اون‌ها رو قضاوت می‌کنن و نسبت بهشون عکس‌العمل نشون میدن؛ اما اگه به خودت و به ارزش‌هایی که درون تو وجود داره ایمان داشته باشی بالاخره تو رو می‌پذیرن و حتی به‌صورت نمایشی هم که شده جلوی گروه دوستاشون می‌گن که آدم خاصی مثل تو رو می‌شناسن.»

خوشبختی از بودن میاد نه از داشتن

عجیب است که ما به‌سادگی فرض می‌کنیم دیگران باید در همان جهتی حرکت کنند که ما می‌رویم.

درواقع ما صاحب هیچی نیستیم جز خودمون.»

عاشق خودت باش تا بتونی به دیگران هم عشق بورزی.

«بعضی‌وقتا متوجه می‌شی وقتی زاویهٔ دیدت رو عوض کنی موانعی که سر راهت هستن ناپدید می‌شن چون معمولاً تنها مشکل چیزی در درون خود ماست - و اون چیزی نیست جز نگاه سخت‌گیرانه و کوته‌بینانهٔ ما به مسائل.»

عجیب است که ما به‌سادگی فرض می‌کنیم دیگران باید در همان جهتی حرکت کنند که ما می‌رویم.

پسرک با تعجب گفت: «آه! کورها چیزهایی رو می‌بینن که هیچ‌کس جرئت دیدنش رو نداره. اونا باید شجاع‌ترین مردمان این سیاره باشن.»

جاده‌ها همیشه این‌قدر بی‌رحم هستن؟

هر چیزی که به اجبار تحمیل بشه باعث به‌وجوداومدن مقاومت می‌شه.

تنها یه راه برای تغییردادن دنیا وجود داره و اون تغییردادن خودته.»

چیزای بدتری هم اتفاق افتاده: مردم دیگه اصلاً از خودشون نمی‌پرسن خدا کیه؛ انگار دیگه هیچ اهمیتی براشون نداره چرا زنده هستن.»

«مواظب افرادی باش که به بهانهٔ لطف‌کردن در حقت رؤیاهات رو از بین می‌برن، چون اون‌ها هیچ‌چیز خوب دیگه‌ای ندارن که جای رؤیاهات رو پر کنه.»

به‌نظر می‌رسه روی این سیاره فضای زیادی برای آزادی وجود نداره.»

«اگه دست از قضاوت‌کردن خودمون و دیگران برمی‌داشتیم، اگه به‌جای اینکه از شرایط بدمون شکایت کنیم و با پرسیدن سؤالاتی مثل اینکه: آیا مستحق این مسائل و مشکلات بودیم یا نه؟ و آیا می‌تونستیم جلوی این شرایط رو بگیریم؟ خودمون رو شکنجه بدیم درعوض از توانایی‌هامون برای حل‌کردن اون مشکلات استفاده می‌کردیم و چیزهایی که نمی‌تونستیم تغییر بدیم رو می‌پذیرفتیم زندگی‌هامون می‌تونست خیلی بهتر باشه؛ یه ضرب‌المثل قدیمی شرقی هست که می‌گه: بهتره یه شمع روشن کنی به‌جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی.»

به آرزوهات اعتماد کن تا الهام‌بخش بقیه باشی.

نمی‌خواستم بقیهٔ زندگی‌ام را برای فهمیدن اینکه به چه جهتی بروم تلف کنم.

«مشکل مثل دَریه که تو کلید اون رو نداری.»

ما به‌سادگی فرض می‌کنیم دیگران باید در همان جهتی حرکت کنند که ما می‌رویم.

«احساس گناه ما رو فلج و از حل بسیاری از مشکلات دور می‌کنه.

«آه! کورها چیزهایی رو می‌بینن که هیچ‌کس جرئت دیدنش رو نداره. اونا باید شجاع‌ترین مردمان این سیاره باشن.»

«اگه باور داشته باشی که می‌تونی انجامش بدی، پس قطعاً می‌تونی. اما اگه باور داشته باشی که نمی‌تونی، قطعاً موفق به انجام این کار نمی‌شی.»

هرچه بیشتر رنج‌هایمان را بشناسیم بیشتر از خوشحالی‌هایمان لذت می‌بریم.

به‌خاطرشون باهم بجنگن؟» «خیلی چیزا هستن، اما هیچ‌کدومشون به‌اندازهٔ مسائل مربوط به الهیات باعث نزاع و دشمنی نیستن و این نشون می‌ده ذهن ما چقدر کوچیکه.

«تشکر برای سختی‌ها؟» «آره، چون به تو اجازه می‌ده که رشد کنی و به‌سمت کمال بالا بری. مثل بادی که ریشه‌های یه درخت رو قوی می‌کنه و باعث می‌شه که ریشه بهتر بتونه از تنهٔ درخت محافظت کنه. اگه با این دید مثبت به موانعی که سر راهت سبز می‌شن نگاه کنی زمان کمتری برای غرزدن حروم می‌کنی و به‌سمت یه زندگی کامل‌تر سوق داده می‌شی.»

اگه پدرها و مادرها به همون اندازه که روی نظم و انجام کارهای روزمرهٔ بچه‌هاشون تأکید می‌کنن سعی می‌کردن به اون‌ها عشق‌ورزیدن رو یاد بدن این سیاره به سیاره‌ای فوق‌العاده برای زندگی تبدیل می‌شد.»