بریده‌هایی از کتاب بازداشتگاه صورتی

بازیکنان خبره از حضور دیگران انرژی گرفتند، ولی حضور همان افراد برای بازیکنان ضعیف عذاب‌آور بود. به طریقی مشابه، نویسندگان و محصلین اقرار می‌کنند که، وقتی آدم دارد جمله‌ای پیچیده را ساده می‌کند یا مشغول حل یک مسئلهٔ سخت ریاضی است، هیچ‌چیزی به اندازهٔ چپ‌چپ نگاه‌کردن یک نویسنده یا یک معلم تمرکز آدم را بر هم نمی‌زند.

معصومیت کودکان از خالص‌ترین نمادهای شفافیت اخلاقی است.

پژوهشگران دریافته‌اند که همهمهٔ دائمی زندگی روزانه خلاقیت و یادگیری را تضعیف می‌کند و روند پیشرفت تحصیلی را کُند می‌سازد

سوای از افسردگی، که افرادی که به اجبار منزوی می‌گردند دچارش می‌شوند، عامل دیگر این است که وقتی ما قادر نباشیم تفسیر خودمان از دنیا را با تفسیر دیگران از دنیا تطبیق دهیم، به‌طور معمول حس واقعیت را از دست می‌دهیم.

افراد زمانی‌که روی یک کودک نیازمند تمرکز می‌کنند پول بیشتری بابت امور خیریه می‌دهند تا زمانی‌که روی نیازِ ازپادرآورندهٔ میلیون‌ها کودکِ گرسنه: صَرف انرژی ذهنی و عاطفی برای هدفی محدود بسیار آسان‌تر و مقبول‌تر است تا اینکه انرژی‌مان را صَرف هدفی چنان گسترده بکنیم که تقریباً نتوانیم هیچ دردی را از آن دوا کنیم.

در نظر غربی‌ها مؤلفهٔ فردْ بزرگ‌تر جلوه می‌کند و در نظر شرقی‌ها مؤلفهٔ جمعْ وزن بیشتری دارد.

آدم‌ها وقتی سرعت و قدرتشان در جمع اندازه‌گیری می‌شود اغلب سریع‌تر و قوی‌تر عمل می‌کنند تا وقتی‌که این اندازه‌گیری در تنهایی انجام می‌شود.

سربازانی که به جبههٔ جنگ می‌روند هیچ‌چیزی را بیشتر از عکس معشوق عزیز نمی‌دارند و تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که کار این افراد، که در خلال سختی‌ها به این قبیل عکس‌ها خیره می‌شوند، عملی معقول است.

در ژاپن، درمانگران از دیرباز مزایای طبیعت‌درمانی را در بوق‌وکرنا کرده‌اند. آن‌ها متوجه شده‌اند که نوع‌انسان ۹۹.۹ درصد از تاریخ خود را در محیط‌های طبیعی زیسته است. شیوهٔ ژاپنی طبیعت‌درمانی شینرین-یوکو یا حمام جنگلی نام دارد که به موجب آن بیمار باید در دوره‌های طولانی در مناطق جنگلی راه برود و رایحه‌های بیشه‌زار را، که مکمل فضای جنگلی است، استنشاق کند.

سطح تستوسترون اسکیت‌بازهایی که در حضور دختر جذاب حرکات خود را اجرا کرده بودند به‌طرز نمایانی بالاتر بود و، هر چه این سطح بالاتر باشد، احتمال بروز رفتار پرخطر در مردان بیشتر می‌شود.

در ایالت‌های جنوبی و غربی تا اندازهٔ بیشتری دامداران و گله‌داران اقامت داشتند و معیشت آنان هر لحظه ممکن بود که با خطر دزدان و شکارچیان غیرمجاز تهدید شود. در گسترهٔ جنوب و غرب، خصوصاً زمانی‌که افراد اول‌بار در آنجا سکنا گزیدند، به‌دشواری می‌شد جرایم را مجازات کرد، در نتیجه گله‌داران ناچار بودند خودشان دست‌به‌کار شوند. در این اثنا، آب‌وهوای گرم‌تر و تنگ‌دستی به خشونت و دفاع از خودْ دامن می‌زد. بدین ترتیب ارتباط خشن و درگیری‌های خانوادگیِ طولانی‌مدت، که مشخصهٔ فرهنگ امروزین ناموسی است، پدید آمدند.

یکی از آگهی‌های تبلیغاتی کره‌ای ادعا کرد که «هفت نفر از هر ۱۰ نفر از این محصول استفاده می‌کنند»، عبارتی که ممکن است مصرف‌کننده‌های آمریکایی را پس بزند. در مقابل، در آمریکا یکی از آگهی‌های تجاری نوشت «همه از اینترنت استفاده نمی‌کنند. ولی تو با همه فرق داری!»، جمله‌ای که ممکن است احساسات جمعیِ مصرف‌کننده‌های کره‌ای را جریحه‌دار کند.

دو روان‌شناس در سیدنی استرالیا همان اثر را توسط مردانی نشان دادند که دستار اسلامی به سرشان بسته بودند: دانشجویان به پسرانی که فنجان قهوه و بطری در دست داشتند ولی دستار روی سرشان بود بیشتر شلیک کردند تا پسرانی که همان اشیا دستشان بود و سرشان چیزی نبسته بودند. پیش‌داوری‌هایی که از قبال یازده سپتامبر ۲۰۱۱ برای آن‌ها به وجود آمده بود آن‌ها را برای شلیک‌کردن، حتی وقتی که هدف‌های دستاربسته بی‌گناه بودند، آماده کرد.

مشغلهٔ روزانهٔ زندگی -گریززدن از ترافیک، تصمیم‌گیری‌های برده‌وار و سروکله‌زدن با افراد غریبه- تخلیه‌کنندهٔ انرژی ذهنی است و آنچه که محیط انسان‌ساخته از ما می‌گیرد طبیعت باز پس می‌دهد. روان‌شناسان این واقعیت را نظریهٔ بازسازیِ تمرکز ذهنی یا اِیْ‌آرتی می‌نامند.

افراد بیش از آنچه که واقعاً اخلاقی عمل می‌کنند مدعی‌اند که رفتارشان اخلاقی است

مردها بیشتر احتمال دارد که طی حوادث بمیرند، چون آن‌ها به‌خاطر جلبِ‌توجه زنان دست به ریسک‌های بزرگ‌تری می‌زنند.

وقتی یک نفر تنها منبع بالقوهٔ کمک‌رسانی باشد، احساس مسئولیت برای کمک‌کردن قوی است، منتها وقتی همان مسئولیت میان چند کمک‌رسانِ بالقوه تقسیم می‌شود، احساس مسئولیت شخصی بسیار ضعیف‌تر می‌شود.

موقعی که پشت ما به کمک یادآورنده‌های نمادین پول گرم می‌شود (حتی وقتی که پولِ واقعی در کار نیست یا آن پولْ مال ما نیست)، هم درد جسمی و هم درد اجتماعی کمتر احساس می‌شود.

بررسی، گروهی از دانشجویان به اسکرین‌سیوری از اسکناس‌های شناور در آب خیره شدند و گروهی دیگر به ماهی‌های شناور در آب. زمانی‌که از آن‌ها پرسیده شد آیا مایلند همه یا بخشی از دو دلاری‌ای را که بابت شرکت در این بررسی دریافت کرده‌اند به یک صندوق دانشجویی اهدا کنند، دانشجویانی که به اسکناس‌های شناور خیره شده بودند فقط ۷۷ سِنت بخشیدند، لیکن دانشجویانی که در صفحهٔ نمایش به ماهی‌های شناور خیره شده بودند به‌طور متوسط مبلغ قابل‌توجه ۱.۳۴ دلار هدیه کردند. منصفانه نیست که به گروه نخست برچسب دانشجویان «اسکروجی» بزنیم، اما بی‌شک یادآورنده‌های نمادین پول و ثروتْ آن‌ها را به‌سوی خودخواهی سوق داده بود.

مطابق با افسانه‌ای، اسکیموها دوازده نوع برف را تشخیص می‌دهند، زیرا برای هر برفی واژهٔ مخصوصی دارند. این ماجرا حقیقت ندارد (اسکیموها برف را تقریباً با همان تعداد کلماتی که ما داریم توصیف می‌کنند)