بریده‌هایی از کتاب آن یک چیز

اگر هم زمان به دنبال دو خرگوش باشید... دستتان هیچ‌کدام نمی‌رس

آن‌قدر در مسیری پیش نروید که نتوانید برگردید، یا آن‌قدر برای چیزی زمان نگذارید که وقتی به چیزهای دیگر رو کنید، ببینید همگی از دست رفته‌اند.

کافیه هر روز کار کنی تا این زنجیر دراز و درازتر بشه. اگه چندین هفته کار کنی قشنگ شکل زنجیر رو می‌بینی. تنها کاری که باید بکنی اینه که نذاری زنجیر پاره بشه. زنجیر رو پاره نکن».

«راز جلو افتادن، شروع کردن است. راز شروع کردن این است که کارهای پیچیده‌تان را به قطعات کوچک‌تر و قابل مدیریت تقسیم کنید و سپس از همان اولی شروع کنید».

از خلبانان و جراحان توقع داریم موقع انجام کارشان، به هیچ چیز دیگری توجه نکنند. و انتظار داریم چنین افرادی، اگر موقع انجام کار به چیزهای دیگری توجه کنند، تنبیه شوند. از این متخصصین فقط توقع توجه و تمرکز کامل را داریم و هیچ دلیل و بهانه‌ای را نمی‌پذیریم. و با این حال، خودمان بر اساس استاندارد دیگری زندگی می‌کنیم. آیا برای شغل‌مان ارزش قائل نیستیم یا آن را به اندازهٔ کافی جدی نمی‌گیریم؟ چرا باید در حالی که مهم‌ترین کارمان را انجام می‌دهیم، حاضر باشیم هم‌زمان کارهای دیگری هم بکنیم؟ اینکه شغل‌مان جراحی نیست دلیل نمی‌شود تمرکز کمتری برای موفقیت خود یا دیگران خرج کنیم

آدم‌ها به آنچه می‌توانند به دست آورند خیلی خوش‌بین هستند و بنابراین بیشترشان همهٔ جوانب را در نظر نمی‌گیرند.

«کم کردن تعداد کارها» یعنی اینکه از هر کاری که می‌توانید انجام دهید صرف نظر کنید و فقط همان کاری را بکنید که برای‌تان بهتر است.

اگر مهم‌ترین کار عبارت از انجام مهم‌ترین کار است، چرا باید هم‌زمان کار دیگری هم بکنید؟ این پرسش را جدی بگیرید.

«هنر خردمند بودن در این است که بدانیم از چه چیزهایی چشم‌پوشی کنیم»

هر جا موفقیت بزرگی نصیبم شده بود، علتش محدود کردن تمرکزم فقط روی یک چیز بود. هر جا موفقیت‌هایم کم و زیاد شده بود، علتش تمرکزم بر امور مختلف بود.

بیشتر مردم نمی‌دانند که انجام چه کارهایی لازم نیست؛ اگر می‌دانستند اول از همه به سراغ مهم‌ترین کار می‌رفتند. در حقیقت، شما باید چشم‌بند بزنید: باید چشم‌تان در برابر حواس‌پرتی‌ها بسته باشد و فقط کار اصلی را انجام دهید.

صرف نظر از اینکه به دنبال جواب کلان یا خرد باشید، بهترین عادت برای کسب موفقیت در زندگی این است که پرسش تمرکزبخش را برای خود مطرح کنید.

چیزهایی که از همه مهم‌ترند همیشه بلندترین صدا را ندارند.

بزرگ فکر کردن، ولی کوچک کردن تعداد کارهایی که باید انجام شوند.

زمان منتظر هیچ‌کس نمی‌ماند. به افراط کشاندن و به تعویق انداختن، شاید هیچ‌وقت به پایان خود نرسند.

پس وقتی به موفقیت فکر می‌کنید، هدفی به بلندای ماه را نشانه بروید! اگر همه چیز را اولویت‌بندی کنید و از همهٔ انرژی‌تان برای انجام مهم‌ترین کار بهره بگیرید، می‌توانید به بزرگ‌ترین اهداف‌تان هم برسید.

شش دروغی که میان شما و موفقیت قرار گرفته‌اند ۱- همه‌چیز به یک اندازه اهمیت دارند ۲-چندکارگی ۳-زندگی منظم ۴-اراده از همه چیز مهم‌تر است ۵-زندگی متعادل ۶-بزرگ بد است

از نظر تاریخی، تخمین ما از حدودمان همواره خیلی بد بوده است. اما خبر خوب این است که علم حدس و گمان نیست، بلکه هنر پیشرفت است.

زندگی آن‌قدر کوتاه است که ارزش ندارد صرف یافتن امور خیالی یا نامحتمل شود.

«دور و برتان را فقط با کسانی پر کنید که شما را بالا می‌کشند»

موفقیت به انجام کارهای درست و انجام آن‌ها به‌درستی بستگی دارد.

بازی با زمان شما را به سمت چاهی می‌برد که هیچ راه برون رفتی ندارد.

برای کسب نتایج فوق‌العاده، بزرگ فکر کردن عنصری ضروری است. موفقیت نیاز به اقدام و اقدام نیاز به فکر دارد. اما نکته این‌جاست: فقط اقداماتی منجر به موفقیت‌های بزرگ می‌شوند که مبتنی بر اندیشه‌های بزرگ باشند. این ارتباط را دریابید، آنگاه می‌فهمید که بزرگ فکر کردن بی‌نهایت مهم است.

«نیروی پرسش، بنیاد همهٔ پیشرفت‌های بشری است».

برای موفق بودن، لازم نیست منضبط باشید. در واقع، موفق شدن کمتر از آنچه فکر می‌کنید نیاز به انضباط دارد، علتش هم ساده است: موفقیت به انجام کارهای درست و انجام آن‌ها به‌درستی بستگی دارد. نکتهٔ موفقیت در این است که عادت درست را انتخاب کنید، بعد آن‌قدری نظم پیدا کنید تا آن عادت را در خود شکل دهید. این همهٔ میزان نظمی است که به آن نیاز دارید

۱. اراده‌تان را صرف چیزهای زیادی نکنید. یادتان باشد که هر روز، مقدار محدودی اراده دارید، بنابراین مشخص کنید که چه چیزی اهمیت و لیاقت ارادهٔ شما را دارد.

دکتر مارتین سلیگمن، رئیس سابق انجمن روانشناسی آمریکا، معتقد است که پنج عامل در شادی ما نقش دارند: احساس مثبت و لذت، دستاورد، روابط، تعهد و معنا.

نگرش مسری است و به سادگی شیوع می‌یابد

یک حسرت از همه برجسته‌تر است. رایج‌ترین حسرت عبارت بود از این جمله: کاش جرأت داشتم آن‌طور که خودم می‌خواستم زندگی کنم و نه آن‌طور که دیگران از من انتظار داشتند.

خیلی‌ها فکر می‌کنند آدم موفق «شخص بانظمی» است که «زندگی منظمی» دارد. دروغ است.