بریده‌هایی از کتاب کار عمیق

اگر نتوانید یاد بگیرید، نمی‌توانید پیشرفت کنید.

تواناییِ انجامِ کارِ عمیق دارد کمیاب و کمیاب‌تر می‌شود و این اتفاق دقیقاً هم‌زمان با وقتی است که در اقتصادِ ما، تواناییِ کار عمیق دارد ارزشمند و ارزشمندتر می‌شود. درنتیجه، آن عدهٔ انگشت‌شماری که این مهارت را در خود پرورش می‌دهند و آن را به هسته و مرکز زندگیِ خود تبدیل می‌کنند کامیاب خواهند شد.

کار عمیق کمکتان می‌کند چیزهای دشوار را به‌سرعت بیاموزید

ذهنِ بیکار کارگاه شیطان است

هرچه بیشتر بخواهید کارِ هم‌زمان انجام دهید، کمتر موفق می‌شوید کاری را به سرانجام برسانید. آن‌ها می‌گویند هنگام عمل باید روی تعداد کمی هدفِ بی‌نهایت مهم تمرکز کنید.

ذهن توان کار دشوارِ مداوم را دارد و مثل بازو یا پا خسته نمی‌شود. ذهن استراحت نمی‌خواهد؛ وقت خواب استراحت می‌کند. ذهن فقط بعضی وقت‌ها تغییر می‌خواهد.

ابزار ارتباط‌جمعی حواس ما را از کاری که حواسِ کاملاً جمع نیاز دارد پرت می‌کند و هم‌زمان، تواناییِ ما در متمرکزبودن را نیز به‌شدت کم می‌کند.

«شخصیتتون، احساساتتون، ذهنیاتتون، اعمالتون و چیزی که دوستش دارید همه‌وهمه مجموعِ چیزهاییه که روش تمرکز می‌کنین.»

«نوابغ تمام نیروی خود را روی کاری متمرکز می‌کنند که تصمیم گرفته‌اند همهٔ هم‌وغم خود را روی آن بگذارند.»

این شبکه‌ها هم درواقع نوعی محصول‌اند، شرکت‌های خصوصی آن‌ها را ساخته‌اند، سرمایهٔ کلانی دارند و هوشمندانه بازاریابی می‌شوند. مادهٔ اولیه‌شان «توجه» شماست و کسب‌وکار اصلی‌شان جمع‌آوریِ اطلاعات شخصی‌تان و فروختن آن‌ها به شرکت‌های تبلیغاتی است. ممکن است سرگرم‌کننده و باحال باشند، ولی اگر به کلِ زندگی و اهدافتان در زندگی نگاه کنید، احتمالاً وسوسه‌ای سبک‌اند و یک چیز پَرت دیگر درمیانِ خیلی چیزهای بی‌اهمیتِ دیگر

هیچ کاری نکردن (فراغت) نه مرخصی رفتن است، نه گناه است و نه حتی به‌نظرم تفریط. وجودش همان‌قدر که ویتامین دی برای بدن ضروری است مهم است و نبودنش باعث فلج مغزی می‌شود (...)

. نباید به‌دنبال شغلی خاص باشیم، باید به‌دنبال رویکردی خاص به شغلمان باشیم.

اصل کمینهٔ مقاومت: اگر در یک فضا و موقعیتِ کاری از تأثیر رفتارهای مختلف بر هدف نهایی بازخورد روشنی نداشته باشیم، به رفتارهایی گرایش پیدا می‌کنیم که در آن لحظه آسان‌ترین راه‌اند.

راهبرد اول: به حواس‌پرتی نگویید بگذار تمرکز کنم، به تمرکز بگویید بگذار کمی حواس‌پرتی کنم!

فکر نکنید با کنارگذاشتن ابزارهای شبکه‌ای چیزی را از دست داده‌اید، بلکه به این فکر کنید که زمانی را که به دست آورده‌اید می‌توانید صرف کارهای بهتری کنید.

تجربهٔ جداشدن از عمومِ مردمی که در حواس‌پرتی سیر می‌کنند و پیوستن به عده‌ای اندک ولی متمرکز تجربهٔ متحول‌کننده‌ای است.

«نه‌گفتن به کارهای سطحی کافی نیست. باید بله‌گفتن به تعداد کمی کارهایی را که بی‌نهایت انگیزاننده‌اند و جذابیتشان بر هر موضوع دیگر غلبه می‌کند تمرین کنید و بگذارید این کارها همهٔ توجهتان را جلب کنند.»

شدت تمرکز × زمان صرف‌شده = کار با کیفیتِ بالا

باید حتماً به‌طور منظم مطالب مربوط به رشتهٔ کاری‌تان را مطالعه کنید تا درک و فهمتان از آن رشته بالاتر برود و به «پرتوهای هم‌گرای دقت» فرصت دهید تا «حقیقتِ نهفته در هریک» را آشکار کنند. به‌عبارت دیگر، او این را به ما می‌آموزد که «یادگیری به تمرکزِ بسیار زیادی نیاز دارد».

اگر محصولی تولید نکنید، پیشرفت نخواهید کرد؛ حالا هرقدر هم که می‌خواهید توانا و بااستعداد باشید.