بریده‌هایی از کتاب بزن به هدف

زندگی تلاش می‌خواهد. کسب‌وکار تلاش می‌خواهد. ازدواج تلاش می‌خواهد. هیکل خوب تلاش می‌خواهد و بیشتر روزهای عمرت نیازمند تلاشی سخت و طاقت‌فرساست. تلاش کن!

با این کتاب عملی‌اش کن. نه فردا، نه هفتهٔ بعد، نه اینکه منتظر بمانی تا کسی بگوید کِی انجامش بدهی یا وقتی اوضاع کمی راحت‌تر شود یا وقتی زمان بیشتری داشته باشی، چون هیچ‌وقت آن روز فرا نخواهد رسید. کاری که امروز انجام می‌دهی... چیزی که امروز می‌خوری... تمرین‌هایی که امروز انجام می‌دهی... سرمایه‌گذاری‌ای که امروز روی خودت می‌کنی... تمامی اینها آدمی را می‌سازند که فردا، هفتهٔ بعد، سال بعد و برای همهٔ عمرت خواهی بود. از این کتاب استفاده کن. نکنی هم مهم نیست. چون دنیا به آدم‌های معمولی هم نیاز دارد.

این چهار کتاب را مطالعه کن: تو همانی که می‌اندیشی نوشتهٔ جمیز آلن. کیمیاگر نوشتهٔ پائولو کوئیلیو. نیمهٔ تاریک وجود نوشتهٔ دبی فورد. بیندیشید و ثروتمند شوید نوشتهٔ ناپلئون هیل.

غذای سالم خوردن پرهزینه نیست، اما چاق و مریض شدن چرا!

اولین چیزی که باید هر روز به آن متعهد باشی این است: باید انجامش بدهی!

«استعداد خوب یک گنجینه است، چهار اصل اساسی یک نقشهٔ راه.»

همان زمانی که نمی‌خواهی چیزی بگویی یا کار خوبی انجام دهی، دقیقاً همان موقع است که باید دست‌به‌کار شوی!

تصور کن ذهن و روحت یک پیتزای کاملاً گِرد است. تمام پیتزا و تمام تکه‌هایش عشق، آرامش، بهره‌وری و اشتیاق تو را نشان می‌دهد. پیتزا اساساً نمادِ هرچیزی‌ست که تو در زندگی‌ات می‌خواهی که خوب باشد. این یک ذهن متمرکز و شفاف است.

هیچ‌چیز به‌اندازهٔ پرداخت پول، موجب نمی‌شود که به انجام تمرین‌هایت تعهد پیدا کنی.

تو نمی‌توانی جلوی ضربه‌هایی را بگیری که به سمتت روانه می‌شوند، اما کاری که می‌توانی انجام دهی یادگیریِ دوری از این ضربه‌هاست.

هر روز پول دربیاور. هر روزِ خدا حقوق بگیر. اگر از پس این کار برنمی‌آیی، پس داری چه‌کار می‌کنی؟ یک مرد حکیم و دوست صمیمی به من چیزی گفت که هرگز فراموش نمی‌کنم: «پولْ آزادی‌ست.»

ذهن سرچشمهٔ همه‌چیز است! تحرک بدنی، بازی با بچه‌هایت، راه‌انداختن یک کسب‌وکار؛ تمام اینها در فاصلهٔ چند سانتی‌متری بین گوش‌هایت رخ می‌دهند.

اما صادقانه بگویم، هیچ‌چیزی بیشتر از کنترل ذهنم به من کمک نکرد. اگر نمی‌توانستم ذهنم را کنترل و منظم کنم، هرگز نمی‌توانستم برنامهٔ ثابت ورزشی روزانه‌ام را انجام دهم. اگر نمی‌توانستم ذهنم را کنترل و منظم کنم، کسب‌وکارم هرگز ثبات نداشت و درآمدم در نوسان بود.

این چهار کتاب را مطالعه کن: تو همانی که می‌اندیشی نوشتهٔ جمیز آلن. کیمیاگر نوشتهٔ پائولو کوئیلیو. نیمهٔ تاریک وجود نوشتهٔ دبی فورد. بیندیشید و ثروتمند شوید نوشتهٔ ناپلئون هیل.

هرچیزی در ذهنت بکاری، همان رشد خواهد کرد!

تو نمی‌توانی دیگران را کنترل کنی، اما خودت را که می‌توانی.

تو خالق خودِ واقعیت هستی. تو فراتر از معیارها، قدرتمندی. تو پادشاه یا ملکه‌ای. تو شکست‌خورده نیستی. تو بازنده نیستی. تو همان‌جایی هستی که باید باشی.

این روش زندگی‌ام است. من هر روز به ویدیوهای انگیزشی گوش می‌کنم، هر روز صبح مطالعه می‌کنم. حتی وقتی حال درستی ندارم، به باشگاه می‌روم و تمرین می‌کنم. همچنان به فرستادن ایمیل به پدرم ادامه می‌دهم. هر روز برای بچه‌ها و عشقم وقت می‌گذارم. هر روز اقدام‌های مشخص و هدفمند برای رسیدن به اهداف مالی و کسب‌وکار انجام می‌دهم. چندین مربی در زندگی‌ام دارم.

رهبرانْ سیستم‌ها و روش‌هایی را به‌وجود می‌آورند تا کارها بهتر انجام شوند. از آنها نسخه‌برداری کن. از افرادی که در بالاترین سطح هستند نسخه‌برداری کن!

از روی دستش کپی کن! هر کاری کرده، تو هم بکن، روش بازاریابی، استراتژی‌های فروش، عادت‌های روزانه، استراتژی‌های توسعهٔ محصول و هرچیز مربوط به او را یاد بگیر. به‌طور تحت‌الفظی هرچیزی را که انجام شده کپی کن و بدزد! هرچیزی را که جواب می‌دهد کپی کن! هیچ‌یک از کارهایی که من کردم، اصل و مال خودم نیست.