بریده‌هایی از کتاب زن کامل

ازدواج، پیدا کردن یک شخص ایده‌آل و کامل نیست بلکه تبدیل شدن به فرد ایده‌آل و کامل است که این کامل شدن توسط ازدواج صورت می‌گیرد.

یک زن کامل کسی است که غذای ظهر را ساعت ۹ صبح آماده کرده و برای خرید روزانه نگران نباشد. اگر شما به این برنامه عادت کنید و هر روز وظایفتان را در خانه تا قبل از ظهر به پایان برسانید، می‌توانید هر چیزی را به موقع در مکان خود قرار دهید.

دوست داشتن را نمی‌شود گدایی کرد

قرن‌ها پیش حضرت داوود نوشته: «من خدا را ستایش می‌کنم زیرا خیلی عجیب آفریده شده‌ام.» اگر می‌توانی خودت را عوض کنی حتماً این کار را بکن اما اگر نمی‌توانی، خودت را به عنوان یکی از آفریده‌های خدا قبول کن، و فکر کن که چه کسی هستی؟ چه چیزی می‌خواهی و چرا اینجا هستی؟

امشب جلوی آینه بنشین و خودت را با دقت نگاه کن. به زنی که در آینه می‌بینی بگو: «من خودم را قبول دارم پس هستم.» شاید این ذهنیت راحت نباشد ولی اهمیت دارد که هر انسانی ضعیف یا قوی یا عاقل و یا احساساتی، این تفکر را داشته باشد. شما هم بشر هستید و مثل همه دارای نقاط ضعف فراوان هستید. شما مثل همه حق زندگی دارید. نباید به خودتان سخت بگیرید. خودتان را دست کم نگیرید.

هر چند وقت مسائل غیرقابل پیش‌بینی در طرحم پیش می‌آمد، بچه‌ها مریض می‌شدند و یا مجبور بودم به دوستانم سر بزنم و یا اینکه ماشین ظرفشویی خراب می‌شد. چه کسی این اتفاقات را می‌داند؟ بعضی وقت‌ها همسرم زنگ می‌زد و دعوت می‌کرد برای نهار بیرون برویم و چیزهای زیادی که همه روزه در حال تغییر هستند. در این گونه موارد سعی می‌کنم آرامش خودم را حفظ کنم و از کوره در نروم و با آرامش سعی کنم طرح برنامه‌ریزی خود را مرور کنم و ببینم چگونه می‌توانم برنامه‌های غیر مترقبه را در آن جای دهم. یاد گرفتم با این نوع اتفاقات با روی خوش برخورد کنم و سخت نگیرم.

من بالاخره فهمیدم که شوهرم در هنگام دوری از من به اندازه خود من انتظار این لحظات شیرین را می‌کشد.

بر احساستان تمرکز کنید نه بر تقصیرات. به جای قضاوت در مورد او، با گفتن: «شما هرگز،...»، احساس خود را این‌گونه بیان کنید: «من احساس می‌کنم این راه...» اگر شما او را متهم کنید او هم عملش را توجیه می‌کند یا اینکه او می‌داند مقصر است ولی قبول نمی‌کند. این قانون زندگی است.

او هرگز برای من هدیه نخریده بود و حس بدی نسبت به او داشتم. او بسیار صرفه‌جو و کم‌خرج بود

زن کامل همه چیز را به تعادل می‌رساند. صبحها با یک لبخند آرامش بخشی ظاهر می‌شود. با از خودگذشتگی‌ها زندگی می‌تواند شیرین‌تر باشد.

هر چیزی زمان خاص خود را دارد. من فهمیده‌ام وقتی شوهرم عصبانی است دعوا را فیصله دهم و وقتی که شکمش پر است در مورد هر موضوعی می‌توانم با او صحبت کنم. بعد از وعده غذایی یا بعد از اینکه بچه‌ها خوابیده‌اند و خانه ساکت است این کار را انجام می‌دهم

اصل شماره: ۱ فرزندان خود را آن‌گونه که هستند، قبول کنید.

مردها محتاج اندرز نیستند بلکه تشنه پذیرشند

در کتاب مقدس خواندم زمانی که انواع سختی‌ها در زندگی به شما رو می‌کند، خشمگین و رنجیده نشوید و آنها را با دید بد ننگرید بلکه به همه آنها خوش‌آمد بگویید.

پذیرش شوهرتان به معنای زنده‌کردن اوست و گاهی اساسی است. با آزادی که شما به او می‌دهید، او به صورت یک مرد کامل درمی آید

به او با مهربانی گفتم: «تو روز پرمشغله‌ای داشتی، حق داری سرحال نباشی، واقعاً سخت است». آن جمله کوتاه من، تنش درونی چارلی را کم کرد و او شروع به صحبت کرد. من دوباره دنبال یک جمله محبت‌آمیز بودم که او را از ناراحتی رها کنم. همین جملات ملایم به او آرامش داد و زمینه را برای صبح فردا آماده کرد. چارلی سر صبحانه گفت: «من امروز حس عجیبی نسبت به تو همسر عزیزم دارم. انگار بیش از همیشه دوستت دارم...» او پر از عشق و احساس شد و با خوشحالی به محل کارش رفت.

وقتی والدین مرتباً از ظاهر و کارهای فرزندشان خرده بگیرند. او می‌تواند به راحتی آنها را ترک کند. او حس می‌کند که والدین خود را هرگز نمی‌تواند راضی بسازد. با خود فکر خواهد کرد که اگر خانه را ترک کند، والدینش راحت‌تر خواهند بود.

کارهای ناخوشایند و خسته‌کننده را در اولویت اول قرار دهید. من سعی می‌کنم این کارها را صبح‌ها وقتی که سرحال هستم انجام دهم و آن را به ساعات کسل‌کننده بعدازظهر موکول نکنم.

شما نباید، شوهرتان را در هر موضوعی مقصر بدانید، زیرا شاید او سالها از حرف زدن در مورد این موضوع خودداری کند. اما مطمئنآ روزی به شما خواهد گفت: «اگر تو با کلمات قشنگ‌تری مثل بله، اجازه بده...!» حرف می‌زدی باعث ناراحتی نمی‌شد.

اگر شما از پیشنهاد او ناراحت شدید باید خود را کنترل کنید نه اینکه چشمتان را ببندید و هر چه می‌توانید بگویید.

. به یاد داشته باشید شما هم بانوی خانه خودتان هستید، چه در کاخ سفید و چه در جای دیگری باشید، خانم خانه شمایید.

اگر می‌توانی خودت را عوض کنی حتماً این کار را بکن اما اگر نمی‌توانی، خودت را به عنوان یکی از آفریده‌های خدا قبول کن

بسیاری از زنان خشمشان را در درون خود می‌ریزند و انگار نه انگار که مشکلی دارند. ولی گاهاً درمان از طریق سکوت، ممکن است آن را تشدید کند و تپه را به کوه تبدیل کند. سکوت کردن، نیروی عجیبی نیاز دارد.

اگر شما نمی‌توانید عاشق خودتان باشید پس در نتیجه نمی‌توانید عاشق دیگری باشید. اگر شما خودتان را دوست ندارید مطمئناً همسر خود را هم دوست ندارید و به کسی عشق نمی‌ورزید.

نق زدن و غرغر کردن برای هر مردی از گاز زدن به مرغابی مرده بدتر است

«کارها را به پروردگار بسپار تا ذهن و زندگی‌ات تقویت شود»

ازدواج، پیدا کردن یک شخص ایده‌آل و کامل نیست بلکه تبدیل شدن به فرد ایده‌آل و کامل است که این کامل شدن توسط ازدواج صورت می‌گیرد.

بچه‌ای که بدون هیچ قید و بندی بزرگ شده نمی‌تواند احساسات خود را کنترل کند. او احساس محبوب نبودن، قابل قبول نبودن می‌کند. تنبیه، تربیت کودک است. مردم بعضی وقت‌ها تنبیه را با ضربه فیزیکی و بدنی برابر می‌دانند. امّا تنبیه باید غیرفیزیکی باشد. «آنچه شما برای بچه‌ای به عنوان تنبیه استفاده می‌کنید اصل تنبیه نیست». تنبیه شامل دو گام اساسی است: محدودیت ایجاد کردن در دوست داشتن و تادیب همراه دوست داشتن. والدینی که می‌ترسند بچه را محدود کنند او را به سوی انحراف می‌کشانند.

استانداردهایی برای فرزندان ترتیب دهید. بگذارید بداند شما چه انتظاری از او دارید. اگر بداند که چه کاری می‌تواند انجام دهد و چه کاری نمی‌تواند انجام دهد، وقتی محدودیت‌هایش را بداند، احساس امنیت می‌کند. دوست داشتن صحیح حتی بچه را از آتش‌بازی هم حفظ می‌کند. این طبیعت بچه است که می‌خواهد محدودیت‌های والدینش را امتحان کند، امّا این محدودیت‌ها به او احساس سالم بودن و محکم بودن می‌دهند.

امروزه بسیاری از نوجوانان دل خوشی از والدین خود ندارند. دلیل این عداوت بی‌ثباتی، ناسازگاری و دورویی والدین است. پدر و مادر در نصیحت کردن‌ها افراط می‌کنند.