بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب طاعون | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب طاعون

بریده‌هایی از کتاب طاعون

نویسنده:آلبر کامو
امتیاز:
۳.۸از ۱۳۶ رأی
۳٫۸
(۱۳۶)
در واقع در بهار، همه منتظر بودند بیماری هر لحظه پایان بگیرد، هیچ‌کس هم به فکر نمی‌افتاد دربارهٔ طول مدت بیماری و از بین رفتن آن، با دیگری مشورت کند یا نظر بخواهد، چون همه یقین داشتند زیاد طول نخواهد کشید. ولی هرچه روزهای بیش‌تری می‌گذشت، رفته رفته ترس برشان می‌داشت که نکند به این زودی‌ها خاتمه نیابد، همزمان، پایان گرفتن بیماری تنها امید و آرزوی همگی شد.
hana
آیا می‌توانید به‌خاطر عشق بمیرید؟
Husayn Parvarde
مگر نه این است که نظام دنیا براساس مردن پایه‌ریزی شده، در این‌صورت شاید برای فرد بهتر باشد با تمام قوا علیه مرگ مبارزه کند.
Husayn Parvarde
خوب، چون یک هنرمند بیش‌تر از یک آدم معمولی به گردن دیگران حق دارد. همه این‌را می‌دانند
نارون
شر در این دنیا کم‌وبیش همیشه از نادانی سرچشمه می‌گیرد، و خیر هم اگر هدفش مشخص نباشد، به همان اندازهٔ شر می‌تواند آسیب برساند. آدم‌ها بیش‌تر خوبند تا بد، تازه اصل قضیه هم این نیست. آن‌ها کم‌تر از این امر آگاهند، و این همان چیزیست که پاکدامنی یا فساد خوانده می‌شود.
zahra
ــ اگر یک کشیش با یک پزشک صلاح و مشورت کند، تضاد به وجود می‌آید. تارو پس از این‌که گفته‌های پانلو را که ریو برایش نقل می‌کرد شنید گفت کشیشی را می‌شناسد که طی جنگ با دیدن چهرهٔ سربازی که چشم‌هایش ترکیده بود، ایمانش را از دست داد. حق با پانلو است. موقعی که آدم بی‌گناهی چشم‌هایش را به‌خاطر هیچ از دست بدهد، یک مسیحی یا باید از ایمانش چشم بپوشد و یا از چشمانش.
کاربر ۷۷۶۰۹۰۲
هیچ چیز در دنیا ارزش آن‌را ندارد که آدم از چیزی که مورد علاقه‌اش است دست بر دارد. با این همه، خود من دست بر می‌دارم بی‌آن‌که بدانم چرا.
negar🦋
هیچ چیز در دنیا ارزش آن‌را ندارد که آدم از چیزی که مورد علاقه‌اش است دست بر دارد. با این همه، خود من دست بر می‌دارم بی‌آن‌که بدانم چرا.
negar🦋
خوشبختی را انتخاب کردن خجالت ندارد. رانبر گفت: «درست است، ولی اگر آدم بخواهد فقط خودش خوشبخت باشد آن وقت خجالت‌آور است.»
negar🦋
فاسدترین آدم‌ها کسانی هستند که نادانند اما گمان می‌کنند همه‌چیز را می‌دانند، آن‌وقت به خودشان اجازه می‌دهند دیگران را بکشند.
negar🦋
عشق به اندکی زمان آینده نیاز دارد، حال آن‌که برای ما جز زمان حال چیزی باقی نمانده بود.
ELNAZ
عقیده داشت عادت کردن به نومیدی، وخیم‌تر از خود نومیدی است.
Myde
آدم‌ها موقعی که همدیگر را دوست دارند، بدون حرف‌زدن، همدیگر را درک می‌کنند. ولی همیشه یکدیگر را دوست ندارند. در لحظه‌ای خاص، باید کلمه‌هایی مناسب برای منصرف‌کردنش از رفتن می‌یافتم، ولی نتوانستم.»
Myde
«تو را دوست دارم، ولی دیگر خسته شده‌ام... از رفتن و تو را ترک‌کردن خوشحال نیستم، ولی برای زندگی دیگری را در پیش‌گرفتن لازم نیست آدم خوشحال هم باشد.»
Myde
کسی که تسلیم قوهٔ تخیل‌اش می‌شود، باید زخمی را هم که از این تسلیم‌شدن به او وارد می‌شود بپذیرد.
Myde
در شهری چنین کوچک، همهٔ راه‌ها به جاهایی ختم می‌شود که آدم در گذشته به تنهایی از آن‌ها عبور کرده است.
Myde
می‌توان چنین گفت که یورش ناگهانی بیماری، اولین اثرش این بود که همشهری‌هامان را وادار کرد طوری عمل کنند که انگار هیچ احساس شخصی ندارند.
Myde
چشم‌ها را به زمین دوختند، چون افقی پیش روی‌شان نبود.
ELNAZ
خاطرنشان کرد که در طاعون بزرگ مارسی، ماتیو ماره وقایع‌نگار، شکوه دارد که زیستن در نومیدی و بی‌پناهی، درحقیقت در دوزخ فرورفتن است. ولی خوب، ماتیو ماره کور بود و حقایق را نمی‌دید. پدر پانلو برعکس، هیچگاه مثل امروز کمک الهی و امید مسیحایی را که به همه عرضه شده این‌چنین آشکار احساس نکرده است. او باوجود همهٔ نومیدی‌ها، امیدوار است همشهریان‌مان به‌رغم همهٔ این روزهای وحشت‌زا، و ناله‌های محتضرانه، تنها کلامی را که مسیحی است، یعنی «عشق» را به درگاه پروردگار نثار کنند. خداوند بقیهٔ کارها را روبه‌راه خواهد کرد.
عاطفه
کسی که تسلیم قوهٔ تخیل‌اش می‌شود، باید زخمی را هم که از این تسلیم‌شدن به او وارد می‌شود بپذیرد.
امین

حجم

۲۷۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۲۷۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۹,۵۰۰
۵۰%
تومان