بریده‌هایی از کتاب بهانه ممنوع!

«شجاعت به معنای نبود ترس نیست، شجاعت به معنای کنترل کردن ترس و مسلط شدن بر آن است.»

اپیکتتوس، فیلسوف رومی می‌گوید: «شرایط مرد را نمی‌سازند، بلکه او را به خودش نشان می‌دهند.»

ناپلئون هیل می‌گوید: «مداومت در شخصیت انسان شبیه به حضور کربن در فولاد است.»

«کسی که می‌خواهد در کارش به اوج برسد، باید زور و قدرت عادت را بشناسد. باید به سرعت آن عادتهایی را که به او لطمه می‌زند خُرد کند و به جای آن عادتهایی را برگزیند که به او کمک می‌کند تا به هدفهای مطلوب خود برسد.»

به گفته جفری کالوین اغلب مردم کارشان را در اولین سال اشتغالشان می‌آموزند و بعد از آن هیچ اقدامی برای بهتر کردن شرایط خود انجام نمی‌دهند

«تفاوت میان شجاع و ترسو در این است که شجاع ۵ دقیقه بیشتر مقاومت می‌کند.»

«در زندگی برای دستیابی به هر چیزی باید بهایی بپردازید. اگر می‌خواهید شرایط بهتر شود، باید بهایی بپردازید. هر چیزی بهایی دارد.»

شکل‌گیری عادتهای بد هرگز دشوار نیست. اما زندگی کردن با عادتهای بد دشوار است. شکل دادن به عادتهای خوب دشوار است، اما در عوض زندگی کردن با عادتهای خوب آسان است

لانگ فلو زمانی نوشت: «قله‌های رفیع را مردان موفق به یکباره فتح نکردند. اما آنها وقتی دیگران در خواب بودند، شب هنگام برای رسیدن به قله سراشیبی را طی می‌نمودند.»

کلید ایجاد رابطه عالی با دیگران بسیار ساده است: به آنها احساس مهم بودن بدهید

آنها با بیماری عذر و بهانه آمده‌اند، چیزی که برای موفقیت بسیار مهلک است. آنها جملگی قصد خیر دارند، اما همانطور که همه می‌دانند: «جاده منتهی به جهنم با قصدهای خوب سنگفرش شده است.» اولین قاعده و قانون موفقیت بسیار ساده است: از این جزیره بیرون بروید! بهانه کافیست. کارتان را بکنید یا نکنید ــ اما بهانه نیاورید. از مغز شگفت‌انگیز خود برای توجیه کردن و بهانه آوردن که چرا فلان اقدام را انجام ندادید، استفاده نکنید. کاری صورت دهید. دست به کار شوید! برای خودتان تکرار کنید: «مسئولیت به گردن من است!»

لانگ فلو زمانی نوشت: «قله‌های رفیع را مردان موفق به یکباره فتح نکردند. اما آنها وقتی دیگران در خواب بودند، شب هنگام برای رسیدن به قله سراشیبی را طی می‌نمودند.»

فرزندان خانواده راکفلر از همان کودکی با مسایل پولی و مالی آشنا می‌شدند و این در حالی بود که پدرشان ثروتمندترین مرد آمریکا بود. این بچه‌ها برای گرفتن پول توجیبی باید کاری انجام می‌دادند. بعد از آن راهنمایی می‌شدند که پولشان را چگونه خرج کنند. آموزش می‌دیدند که چگونه پس‌انداز کنند، چه مبلغ از پولشان را صرف مؤسسات خیریه کنند و چه مبلغی را سرمایه‌گذاری نمایند. اینگونه بود که آنها به تُجّاری زبردست تبدیل می‌شدند.

اشکال اینجاست که اغلب اشخاص گمان می‌کنند هدفهایی دارند. اما در اصل به جای هدف امید و آرزو دارند. اما امید راهکاری برای موفقیت نیست. آرزو در واقع هدفی است که انرژی در پس آن وجود ندارد.

ملاحظه‌ای از کسانی را که شب عید درباره زندگیشان تصمیم‌گیری می‌کنند مورد بررسی قرار دادند. پژوهشگران این اشخاص را به دو گروه تقسیم کردند: یک دسته کسانی بودند که هدفهای سال بعد خود را مکتوب کرده بودند و گروه دیگر کسانی بودند که این کار را نکرده بودند و هدفهایشان ذهنی بود. این پژوهشگران ۱۲ ماه بعد روی اشخاص تحت بررسی مطالعه دیگری انجام دادند. از جمع کسانی که هدفهایشان را مکتوب نکرده بودند تنها ۴ درصد این هدفها را پی گرفته بودند. اما آنهایی که هدفهایشان را مکتوب کرده بودند، ۴۴ درصد دنبال هدفشان رفته و به آنچه می‌خواستند دست یافته بودند. این یک تفاوت ۱۱۰۰ درصدی در موفقیت است.

گوته می‌گوید: «همه چیز قبل از اینکه ساده شود سخت است.»

در قرن بیست و یکم دانش و مهارت از نقش قابل توجهی برخوردار است. هر چه دانش بیشتری به دست آورید، هر چه از مهارت بیشتری استفاده نمایید، باصلاحیت‌تر و شایسته‌تر می‌شوید. وقتی در کاری که می‌کنید بهتر می‌شوید، توانایی کسب درآمد شما افزایش می‌یابد

برای موفق شدن به نظم و انضباط فراوان احتیاج است. بدون داشتن این نظم و انضباط و بدون داشتن تسلط بر خود، هیچ موفقیتی امکان‌پذیر نیست

وقتی ارزش بالاتر را به ارزش کمتر ترجیح می‌دهید، وقتی کار سخت‌تر را انتخاب می‌کنید، وقتی کار درست را به کار غلط ترجیح می‌دهید، درباره خود احساس خوبی پیدا می‌کنید. عزت نفس شما افزایش می‌یابد، خودتان را بیشتر دوست می‌دارید و به خود احترام بیشتری می‌گذارید. به خود بیشتر مباهات و افتخار می‌کنید. علاوه بر آنکه احساس خوبی نسبت به خود دارید، احترام اطرافیان را هم به خود جلب می‌کنید. آنها به شما نگاه می‌کنند و در مقام تحسین شما حرف می‌زنند. درها به رویتان گشوده می‌شوند

مغز شما دارای مکانیسم‌های شکست و موفقیت است. مکانیزم شکست همان وسوسه پیمودن راه بدون مانع و مقاومت است. در این شرایط اشخاص از کنار کارهای دشوار می‌گذرند تا به کارهای ساده بپردازند. مکانیزم شکست در تمام مدت زندگی شما فعال است و به همین دلیل است که اغلب اشخاص نمی‌توانند در حد توانمندیهای بالقوه خود ظاهر شوند. در حالی‌که مکانیزم شکست به طور خودکار عمل می‌کند، مکانیزم موفقیت تحت‌تأثیر یک هدف عمل می‌کند. وقتی روی هدفی تصمیم می‌گیرید، مکانیزم شکست را پس می‌زنید و می‌توانید جهت زندگی خود را مشخص سازید و آن را تغییر دهید.

نظم و ترتیب شخصی در ضمن بدین معناست که تسلیم لذتهای زودگذر نشوید، تسلیم اغواها و وسوسه‌ها نشوید. به جای آن کاری بکنید که می‌دانید برای منافع بلندمدت شما مناسب است.

«قله‌های رفیع را مردان موفق به یکباره فتح نکردند. اما آنها وقتی دیگران در خواب بودند، شب هنگام برای رسیدن به قله سراشیبی را طی می‌نمودند.»

نورمن وینسنت پیل می‌گفت: «وقتی خداوند می‌خواهد به شما هدیه‌ای بدهد، آن را در قالب یک مسئله می‌پیچد. هر چه خداوند بخواهد هدیه بزرگتری به شما بدهد، مسئله همراه با آن هم بزرگتر است.»

انجام دادن کار درست همیشه احتیاج به قدرت اراده و عزم جزم دارد. همه زندگی درواقع یک آزمون است تا معلوم شود در اعماق وجودتان چه یافت می‌شود.

انسان شجاع خود را برای برخورد با ترس تدارک می‌بیند. برخلاف او ترسو اجازه می‌دهد که توسط ترس کنترل گردد.

همه زندگی درواقع یک آزمون است تا معلوم شود در اعماق وجودتان چه یافت می‌شود

نورمن وینسنت پیل می‌گفت: «وقتی خداوند می‌خواهد به شما هدیه‌ای بدهد، آن را در قالب یک مسئله می‌پیچد. هر چه خداوند بخواهد هدیه بزرگتری به شما بدهد، مسئله همراه با آن هم بزرگتر است.»

«کنترل کردن خود از پیروزی در هزار جبهه بهتر است. اینگونه پیروزی از آن شما می‌شود. این را نمی‌توان از شما گرفت، نه فرشته‌ها و نه شیاطین، نه بهشت و نه جهنم.» ــ بودا

تفاوت میان پیروزی و شکست در زندگی این است که برندگان قدم اول را برمی‌دارند. آنها عمل‌گرا هستند.

سود کوتاه‌مدت می‌تواند درد بلندمدت به همراه داشته باشد