بریده‌هایی از کتاب حتی یک شاخه گل

باید ایمان قوی باشد. اگر ایمان قوی باشد، انسان به خاطر خدا هر درد و شکنجه‌ای را تحمل می‌کند.»

وقتی می‌خواست خانه بخرد، با این‌که توان و تمکن مالی خرید خانه در محله‌های بالا شهر را داشت، این کار را نکرد. آمد در محله‌ای خانه خرید که تقریباً همهٔ ساکنانش فقیر و از قشر مستضعف و سختی کشیده بودند. خودش در این خصوص می‌گفت: «باید جایی زندگی کنم که همسایه و هم‌نشین نیازمندان باشم. انسان وقتی هم‌نشین مستضعفین باشد و با آن‌ها رفت و آمد کند، به یاد آن‌ها خواهد بود. وقتی در محله‌ای باشم که همهٔ ساکنینش مرفه و پول‌دارند، به طور طبیعی فقرا از یادم خواهند رفت. من نمی‌خواهم برای لحظه‌ای فقرا و نیازمندان را فراموش کنم.»

إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یجعَل لَکم فُرقانًا کسی که تقوا داشته باشد، در فراز و نشیب زندگی دچار گمراهی نمی‌شود.

گفتم: آی خدا! کاش یک بمب می‌آمد همین‌جا و ما راحت می‌شدیم. حاج حسن خیلی جدی گفت: «ما نیامدیم که شهید بشویم. آمدیم دشمن را بکشیم و اسلام را یاری کنیم. اگر هم توفیق داشته باشیم، بعد از یاری اسلام و نابودی دشمن اسلام، در این راه به شهادت برسیم.»

در کسب خود انصاف داشته باشید و در فروختن جنس به حداقل فایده اکتفا و قناعت کنید و همواره از خداوند برکت بخواهید و نظرتان به خدا باشد، نه به مشتری و جداً از هرگونه احتکار و تبعیض بین مشتری دوری کنید و به همکارانی‌که در رابطه با انقلاب بی‌تفاوت هستند که حتی حاضر نیستند برای تشییع جنازه شهیدان شرکت کنند، بگویید که این دنیا می‌گذرد و آن‌چه از مال دنیا اندوخته کنید، تمام می‌شود و شما مدیون انقلاب هستید.

من در این مکان مقدس جبهه خدای بزرگ را شاهد می‌گیرم که تا این جمهوری اسلامی را داشته باشید، هم دنیا را دارید و هم آخرت را