بریده‌هایی از کتاب امریکای زمین‌گیر؛ چگونه عظمت را به امریکا بازگردانیم

بازار آزاد خوب کار می‌کند؛ فقط به مدیریت نیاز دارد نه دیکتاتوری. دولت ما باید پایبندی قوی به قانون اساسی داشته باشد و از برنامه‌های اجتماعی‌ای حمایت کند که الهام‌بخش و پاداش‌دهندهٔ دستاوردها و نیز پاسخگوی مداوم هزینه و درآمدهای خود باشند.

من در بارهٔ کارها حرف نمی‌زنم، کارها را انجام می‌دهم.

هنوز اقتصاد مهم است، احمق‌ها!

کاندیداهای مشاغل سیاسی معمولاً می‌گویند که آن‌ها در مصاحبه‌های زندهٔ خود رقابت می‌کنند. متأسفانه در این مصاحبه‌ها بیش از آن‌که بگویند تاکنون چه کرده‌اند، همواره از کارهایی که می‌خواهند انجام دهند، حرف می‌زنند.

من دیپلماتی نیستم که بخواهد همه را راضی کند. من تاجری اهل عملم که یاد گرفته است وقتی به چیزی باور دارد، هرگز متوقف نشود، آن را رها نکند و اگر زمین می‌خورد دوباره بلند شود و تا زمان رسیدن به پیروزی، دست از مبارزه بر ندارد.

درک نمی‌کنم چرا افرادی که انتظار دارند به عقاید و باورهایشان احترام گذاشته شود، احترامی برای عقاید دیگران قائل نیستند. به نظر می‌رسد هر هفته قانونی منفی در مسائل مرتبط با مسیحیت به تصویب می‌رسد. فکر می‌کنم این مسئله بسیار وقیحانه است، شدیداً وقیحانه.

کاملاً مشخص است که علاقه‌ای به رئیس‌جمهور اوباما ندارم. فکر می‌کنم وی رئیس‌جمهوری نامناسب و وحشتناک است. بی‌تجربگی و غرور وی، هزینهٔ بالایی برای این کشور در پی داشته است.

مناظرات ریاست‌جمهوری به طور معمول چند میلیون بیننده داشت، اما در اولین شب مناظرهٔ ما ۲۴ میلیون نفر برنامه را دیدند و برای مناظرهٔ دوم نیز رقم مشابهی داشتیم. این رقم، بیش‌ترین بینندهٔ تاریخ فاکس نیوز و سی‌ان‌ان است ــ حتا بیش‌تر از بینندگان مسابقات فینال لیگ ان‌بی‌ای، بیسبال و تیم ملی فوتبال.

«وقتی می‌بینی در حال عمیق‌تر کردن چاهی برای خود هستی، دست از کندن بردار.»

اولویت نخست دولت ایالات متحد باید تأمین امنیت برای مردم باشد. این امنیت شامل رفع عدم قطعیت و ایجاد اطمینان از آیندهٔ اقتصاد کشور است که از طریق توافق‌های بهتر، قراردادهای تجاری هوشمندانه‌تر و اتخاذ سیاست‌های مالیاتی‌ای که سبب سبکبار شدن طبقهٔ متوسط و آزادی بخش خصوصی می‌شود، تأمین می‌شود.

چاک تاد در برنامهٔ دیدار با مطبوعات از من پرسید فکر می‌کنی آخرین باری که آمریکا بر اساس اصولش رفتار کرد، چه زمانی بود؟ من گفتم در دورهٔ ریاست‌جمهوری رونالد ریگان. آن دوره، زمانی بود که خیلی به آمریکایی بودنمان افتخار می‌کردیم.

فکر می‌کنم زمانی که برخی دریافتند من مسیحی و فرد مذهبی‌ای هستم، شوکه شدند. آن‌ها مرا با ثروتی که احاطه‌ام کرده بود، می‌دیدند؛ موضوعی که گاهی با مذهبی بودن سازگار به نظر نمی‌رسد. این درست نیست. من به کلیسا می‌روم، خدا را دوست دارم و عاشق رابطه با خدا هستم.

کسب و کارهای کوچک محرک‌های واقعی اقتصادند. طبق برآورد شورای مشاوران اقتصادی، کسب و کارهای کوچک آمریکا، شصت درصد شغل‌های جدید را فراهم می‌کنند.

مردم، آپارتمان‌ها و تولیدات برندهای مرا می‌خرند، در زمین‌های گلف من بازی می‌کنند؛ زیرا می‌دانند اگر نام من بر این برندها باشد، بهترین کیفیت را دارد. شما فکر می‌کنید چرا شبکه تلویزیونی ان‌بی‌سی به من اجازه داد در برنامهٔ تلویزیونی حاضر شوم؟ آنان این کار را کردند چون من هدفی مجزا، بزرگ و دشوار داشتم.

استراتژی اصولی مذاکرات را به خاطر بیاورید: طرفی که به مذاکره احتیاج بیش‌تری دارد باید با طرف مقابل کنار بیاید. اگر من بودم تحریم‌ها را آن‌قدر افزایش می‌دادم تا شرایط چنان وحشتناک شود که رهبران ایران برای توافق التماس کنند. من شرایطی را تعیین می‌کردم که آن‌ها مجبور به پذیرش آن باشند و کار را با آزادی چهار شهروند زندانی‌مان شروع می‌کردم. من به چیزی کم‌تر از پیاده‌سازی تمامی تأسیسات هسته‌ای، تخریب همهٔ سانتریفیوژها و بازرسی‌های در محل در هر زمان و مکان لازم، قانع نمی‌شدم. ما به هیچ‌یک از این موارد دست نیافتیم و میلیاردها دلار از پول‌های بلوکه‌شده را آزاد کردیم. یعنی به معنای واقعی کلمه به آن‌ها پول دادیم تا ما را مجبور به پذیرش یک توافق وحشتناک کنند.

استراتژی اصولی مذاکرات را به خاطر بیاورید: طرفی که به مذاکره احتیاج بیش‌تری دارد باید با طرف مقابل کنار بیاید. اگر من بودم تحریم‌ها را آن‌قدر افزایش می‌دادم تا شرایط چنان وحشتناک شود که رهبران ایران برای توافق التماس کنند. من شرایطی را تعیین می‌کردم که آن‌ها مجبور به پذیرش آن باشند و کار را با آزادی چهار شهروند زندانی‌مان شروع می‌کردم. من به چیزی کم‌تر از پیاده‌سازی تمامی تأسیسات هسته‌ای، تخریب همهٔ سانتریفیوژها و بازرسی‌های در محل در هر زمان و مکان لازم، قانع نمی‌شدم. ما به هیچ‌یک از این موارد دست نیافتیم و میلیاردها دلار از پول‌های بلوکه‌شده را آزاد کردیم. یعنی به معنای واقعی کلمه به آن‌ها پول دادیم تا ما را مجبور به پذیرش یک توافق وحشتناک کنند.