بریده‌هایی از کتاب زنان و کیفیت زندگی؛ با نگاهی به کیفیت زندگی زنان شهری

در فرهنگ پدرسالاری و تحت تسلط مردان «دیگری تعمیم‌یافته» یک رشته از هنجارهای اجتماعی مردسالاری را نشان می‌دهد که زنان را وادار می‌کند تا خودشان را «کهتر» یا «فروپایه‌تر» از مردان در نظر بگیرند. دراین‌باره، دیگری تعمیم‌یافته، مجموعهٔ چشمداشت‌هایی است که دیگران از زنان دارند. بدین ترتیب زنان با گذاشتن خود به‌جای دیگران در واقع خود را می‌سنجد و از طریق فراگردهای جامعه‌پذیری و ایفای نقش‌های جنسیتی زنانه، زنان نسبت به دیگری تعمیم‌یافته آگاهی می‌یابند؛ بنابراین، زنان و دختران با کسب ویژگی‌های زنانه جامعه‌پذیر گشته و به‌دنبال آن پاداش دریافت می‌کنند که این ویژگی‌ها به‌نوبهٔ خود واجد وابستگی، درماندگی و ضعیف‌بودن است.

در فرهنگ پدرسالاری و تحت تسلط مردان «دیگری تعمیم‌یافته» یک رشته از هنجارهای اجتماعی مردسالاری را نشان می‌دهد که زنان را وادار می‌کند تا خودشان را «کهتر» یا «فروپایه‌تر» از مردان در نظر بگیرند. دراین‌باره، دیگری تعمیم‌یافته، مجموعهٔ چشمداشت‌هایی است که دیگران از زنان دارند. بدین ترتیب زنان با گذاشتن خود به‌جای دیگران در واقع خود را می‌سنجد و از طریق فراگردهای جامعه‌پذیری و ایفای نقش‌های جنسیتی زنانه، زنان نسبت به دیگری تعمیم‌یافته آگاهی می‌یابند؛ بنابراین، زنان و دختران با کسب ویژگی‌های زنانه جامعه‌پذیر گشته و به‌دنبال آن پاداش دریافت می‌کنند که این ویژگی‌ها به‌نوبهٔ خود واجد وابستگی، درماندگی و ضعیف‌بودن است

تأمین کیفیت زندگی زنان را به‌سختی می‌توان فقط در گروی تأمین رفاه، آسایش، تأمین نیازهای اولیهٔ اساسی و انسانی آنان دانست. تأمین نیازهای اساسی و انسانی مهم است؛ ولی افزایش قابلیت زنان و به فعلیت‌رسیدن آن به‌همراه تأمین نیازها و فرصت‌های اقتصادی و امکانات اجتماعی و تأمین بهداشت و آموزش‌های پایه وغیره اهمیت دارد. این فرصت‌ها تا حد زیادی به یکدیگر بستگی دارد و مکمل و مقوم یکدیگرند و تأمین نیازهای اولیه و اساسی، همپای افزایش قابلیت‌ها و وجود ساختارهای اجتماعی مبتنی بر عدالت جنسیتی بر کیفیت، زندگی زنان مؤثر است. کیفیت زندگی زنان در گروی امکانات و زمینه‌های مناسب در آموزش است؛ نظیر بهداشت، اشتغال، تأمین نیازهای اولیهٔ زنان، تأمین عدالت اجتماعی، رفع نابرابری‌ها و طرد اجتماعی زنان.