بریده‌هایی از کتاب روح یک پروانه

وقتی خدا با شماست هیچ کس نمی‌تواند شکستتان دهد

قدیمی‌ها ضرب‌المثلی دارند که طی سال‌ها آن‌ها را حفظ کرده‌ام. «ثروت یک مرد کجاست؟ در خرد اوست. اگر ثروتش در بانک است، دیگر در تصرف او نیست!»

مردم همواره به دنبال معجزه و شگفتی هستند همانا که بزرگترین شگفتی این است که در قلب دیگری باشی.

بشر یک وظیفه معلوم ساده دارد که باید قبل از مردن به آن دست یابد: «به وجود آوردن تغییر.»

همیشه با ترس‌هات بجنگ!

اگر من به باورهای مذهبی خود پشت می‌کردم، زندگیم همانند کشتی بود که در وسط اقیانوس بدون رادار در حرکت است.

این مهم نیست که یک مسلمان، یهودی و یا مسیحی هستید وقتی به خدا اعتقاد دارید.

باید شاکر این تفاوت‌ها باشیم و الا دنیای خسته‌کننده‌ای بود اگر همه یک شکل، یک رنگ و یک اندازه بودند.

زندگی چقدر دوست‌داشتنی، شکننده و کوتاه است

همیشه بخشیدن را تمرین کرده‌ام چون می‌خواهم بخشیده شوم

«خدمت به دیگران اجاره بهای خانه ما در بهشت خداوند است»

سیاه‌ها فقط باید از آب‌خوری و دستشویی‌هایی استفاده کنند که برچسب رنگی‌ها داشت.

می بخشند تا مورد تحسین قرار بگیرند و این تحسین حکم پاداش آنها را دارد اما از خلوص بخشش آنها کاسته میشود چون آنها پاداش خود را گرفته اند. بخشش به خاطر اینکه واقعاً می خواهید به کسی کمک کنید بدون اینکه شناخته شوید صدقه واقعی است.

شما زمانی شکست می‌خورید که از نبرد برای چیزی که به آن اهمیت می‌دهید دست می‌کشید.

در اسلام عکس و یا شمایلی از خدا و پیامبرانش نیست. چون نباید خدا و پیامبرانش را به یک چهره، نژاد، گونه یا رنگ منصوب کرد.

به امید روزی که همه کشورها بزرگ‌ها و کوچک‌ها سربلند و باافتخار فریاد زنیم که همه ما برای صلح جنگیدیم شاید زمانی برسد که به جای خدا پناه «امریکا» یا خدا پناه هر کدام از «کشورها» همه، همه جا فریاد زنند خدا پناه «مردم دنیا»

شاعری هندو می‌گوید: «من به واسطه عشق آفریده شدم و با عشق به معشوق به بهشت خواهم شتافت.»

تغییرات جزء اجتناب‌ناپذیر از زندگی است، فصلها تغییر می‌کنند. احساسات تغییر می‌کنند. ظاهر ما تغییر می‌کند. سلامتی ما دچار تغییر می‌شود. زندگی بسیار ساده‌تر است اگر ما این تغییرات را بپذیریم و متوجه باشیم که هر لحظه‌ای از سفر زندگی ما بخش مهمی از رشد روح و روان ماست.

«اگر فردا بیدار نشوم، به کارهایی که امروز کرده‌ام افتخار می‌کنم؟» با این سؤال در ذهن همیشه سعی کرده‌ام خوبی کنم، چه ایستادن برای عقیده‌ام، چه امضای ساده‌ای پای یک عکس و حتی ساده‌تر دست‌دادن به یک انسان معمولی

قهرمانان در باشگاهها ساخته نمی‌شوند قهرمانان از چیزی در اعماق وجود خود ساخته می‌شوند

شب‌ها وقتی به رختخواب می‌روم، از خودم می‌پرسم: «اگر فردا بیدار نشوم، به کارهایی که امروز کرده‌ام افتخار می‌کنم؟»

بزرگترین حقیقت زندگی خوشحالی است و خوشبختی زمانی به دست می‌آید که همه خوشحالند.

یک‌روز، هالووین، دختر سیاه کوچکی با لباس یک سوپرقهرمان در حال قاشق‌زنی در محل بود، اما صورتش را به رنگ سفید نقاشی کرده بود. از او پرسیدم: «چرا؟» و او جواب داد که خواهر بزرگش گفته که سوپرقهرمان سیاه نداریم. او درست می‌گفت. وقتی تلویزیون را روشن می‌کردیم همه سفید بودند، سوپرمن سفید بود، بابانوئل سفید بود. آن‌ها حتی تارزان، پادشاه یک جنگل در آفریقا را سفید ساخته بودند. فهمیدم که بانوی سال امریکا هم همیشه سفید است. و رئیس جمهور در خانه ای زندگی میکرد که کاخ سفید نام داشت. هیچ چیز خوبی نماینده سیاه‌ها نبودند.

اگر چه ممکن است بعضی خود را از دیگران بالاتر یا مهم‌تر ببینند اما در محضر خدا، همه برابریم. و آن‌چه در قلب‌هایمان می‌گذرد مهم است.

چه دنیایی بود اگر ما خداوند را در تمام انسان‌ها می‌دیدیم

همیشه طوری زندگی کرده‌ام که فکر می‌کردم درست است، نه طوری که دیگران خشنود شوند.

امروز که به گذشته نگاه می‌کنم،‌ متوجه می‌شوم هر چه بیشتر به نام خدا بخشش کرده‌ام، او بیشترش را به من داده است.

هر چه بیشتر می‌فهمیم و ایمانمان عمیق‌تر می‌شود آزمون‌ها نیز سخت‌تر می‌گردد و هر چه بیشتر به چالش‌ها غلبه کنیم ایمان‌مان قویتر می‌شود

وقتی به گذشته نگاه می‌کنم فقط دستاوردهایم را می‌بینم و بهایی که پرداختم در مقابل چیزی که به دست آوردم هیچ بود.

در زندگی‌ام هرگز از کسی که به من صدمه‌ای زده انتقام نگرفته‌ام که اعتقاد به بخشش دارم. همیشه بخشیدن را تمرین کرده‌ام چون می‌خواهم بخشیده شوم. فقط خدا می‌داند در دل انسان‌ها چه می‌گذرد و آن‌ها چه نیتی دارند. اوست بینا و شنوای بزرگ.»