بریده‌هایی از کتاب بی استرس

حجم افکاری که می‌تواند در هریک از روزهای معمولی زندگی باعث ایجاد استرس شود، بسیار بیشتر از تهدیدات جسمانی اجداد ما حتی در وحشی‌ترین محیط‌هاست.

استرس در دنیای امروزی اغلب با یک فکر شروع می‌شود.

آخرین بار چه وقت با این فکر از خواب بیدار شدی که امروز اولویتم این است که در تمام روز احساس آرامش کنم؟

چیزی که باعث می‌شود من احساس ناامنی کنم، ممکن است باعث شود تو احساس آزادی کنی.

یادت باشد! ما اغلب نه به‌خاطر اتفاقی که در زندگی‌مان دارد می‌افتد، بلکه بابت چیزی که می‌ترسیم در آینده اتفاق بیفتد، مضطرب هستیم.

استرس به‌آرامی توانایی ما برای احساس‌کردنِ شادی را از بین می‌برد

ما زنده می‌مانیم، درحالی‌که استرس به‌آرامی توانایی ما برای احساس‌کردنِ شادی را از بین می‌برد

خیلی از عوامل تنش‌زای کوچک وقتی روی هم جمع شوند، بالاخره وزن تحمل‌ناپذیری پیدا می‌کنند.

هرچه بیشتر از مغز برای شکایت استفاده کنی، در شکایت‌کردن بهتر می‌شود و در حل مشکل بدتر. هرچه بیشتر متنفر باشی، در متنفرشدن بهتر می‌شوی و دوست‌داشتن برایت سخت‌تر می‌شود.

ما چگونه احساساتمان را خفه می‌کنیم و مدام می‌کوشیم درد را کرخت کنیم تا دوباره روی پاهایمان بلند شویم و به حرکت در صحنهٔ نمایش زندگی ادامه بدهیم

یادت باشد! ما اغلب نه به‌خاطر اتفاقی که در زندگی‌مان دارد می‌افتد، بلکه بابت چیزی که می‌ترسیم در آینده اتفاق بیفتد، مضطرب هستیم.

اگر چیزی تو را می‌ترساند، اجازه نده مغزت درباره‌اش اغراق کند. سؤال کن که آیا آنچه تو را می‌ترساند، واقعاً به همان اندازه بد است که فکر می‌کنی؟

بپذیر که زندگی، دیر یا زود، ناگزیر یک آسیب روانی را بر ما وارد می‌کند

یادت باشد! وقتی بدانیم میلیاردها نفر در تجربهٔ آسیب روانی با ما هم‌درد هستند، حالمان کمی بهتر می‌شود. اگر آن‌ها توانسته‌اند زنده بمانند و بهبود پیدا کنند، تو هم می‌توانی.

ما با وجود زخم‌ها زیباتر می‌شویم و یاد می‌گیریم قوی‌تر باشیم.

یادت باشد! ما به‌خاطر آنچه دنیا نصیبمان می‌کند افسرده نمی‌شویم؛ بلکه این طرز فکرمان دربارهٔ اوضاع دنیا و زندگی است که ما را افسرده می‌کند.

اگر چیزی تو را می‌ترساند، اجازه نده مغزت درباره‌اش اغراق کند

مغز ما تحت‌تأثیر ترس و نگرانی‌های خودساخته‌اش در تمام ابعاد زندگی دنبال تهدیدها می‌گردد و هرچیزی را به دنبالش باشی، به احتمال قوی پیدا خواهی کرد.

اگر فردا چشم‌چشم کنی تا یک فولکس قورباغه‌ای در خیابان پیدا کنی، تضمین می‌دهم که خیلی بیشتر از دیروز فولکس‌ها را می‌بینی. علتش این نیست که تعداد فولکس‌ها ناگهان بیشتر شده، بلکه این تو هستی که توجهت را زیاد کرده‌ای و بیشتر متوجه عبور فولکس‌ها شده‌ای.

اغلب متوجه خواهی شد که سخت‌ترین دوران‌های زندگی تو را به فردی که امروز هستی، تبدیل کرده است. وقتی با موقعیت سختی مقابله می‌کنیم، عوض می‌شویم. ما این قدرت را پیدا می‌کنیم که درصورت بروز دوبارهٔ آن موقعیت به‌راحتی با آن مقابله کنیم.

کار نیکو کردن از پُرکردن است و برای تمرین لزوماً نیاز نیست که در زندگی واقعی در معرض موقعیتی تنش‌زا قرار بگیریم. ما می‌توانیم مهارت‌های خود را خیلی قبل‌از رسیدن استرس تقویت کنیم.

یادت باشد! بزرگ‌ترین تأثیر منفیِ سختی‌های زندگی در سال‌هایی است که با ترس از آسیب می‌گذرانیم و سال‌هایی که اجازه می‌دهیم خاطرهٔ آن آسیب ادامه پیدا کند. با تمرین و طرز فکر درست می‌توانی آن سال‌ها را نجات بدهی.

استرس واردشده را بپذیر و به‌سرعت به حالت اول برمی‌گردان تا تنش را آزاد کنی.

آدم‌ها هم در شرایطی به نقطه‌ای می‌رسند که دیگر نمی‌توانند فشار را تحمل کنند. وقتی به این نقطه برسیم، تسلیم می‌شویم و می‌شکنیم.

هیچ‌کس بعد از سپری‌کردن یک روز سخت فرسوده نمی‌شود.

بسیار مهم! همیشه فشار را در زندگی در سطحی مدیریت‌شدنی و لذت‌بخش نگه دار.

درک اینکه دنیا همیشه آن چیزی نیست که امیدوار بودیم باشد، ما را چابک‌تر می‌کند.

این اتفاقات زندگی نیستند که تو را تحت‌فشار قرار می‌دهند، بلکه روش مواجههٔ تو با این اتفاقات باعث استرس می‌شود.

مطالعات نشان می‌دهد که نگاه‌کنندگان مداوم (کسانی که گوشی‌های خود را چندین بار در ساعت نگاه می‌کنند) بیست درصد بیشتر از افرادی که این کار را نمی‌کنند، احساس استرس و اضطراب می‌کنند.

کسانی که در روزهای تعطیل آخرهفته پیام‌های کاری را می‌خوانند، ۳۶ درصد بیشتر از دیگران دچار استرس هستند. کسانی که مطابق میانگین جهانی یعنی روزانه شش ساعت یا بیشتر با گوشی وقت می‌گذرانند، دو برابر بیشتر از کسانی که کمتر از این وقت می‌گذارند با استرس یا افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.